پیشنهاد‌های واژگان لری( بختیاری) (٢٣٣)

بازدید
١٣١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتار لری : دِرو =دِره اُ = دره آب ( بسیار پر کاربرد ) شکاف و دره ی آب پهن، دریاچه، هر شاخه از دریاچه به احتمال زیاد دریا ( دریاب ) همان دره آب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گفتار لری میانکوه دزفول : پَهلا، پَ َلا ( اَ کشیده ) = کفش در مَثل: پا پَهلا کرد = پا کفش کرد= کفش هایش را پوشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری میانکوه دزفول : پَ َلا ( اَ کشیده ) یا پَهلا = کفش در مثَل: پا پَ َلا ( پَهلا ) کرد و رفت = پا در کفش کرد و رفت= کفش ها را پوشید و رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گفتار لری : مان، مانی = مادر شاید همان مام باشد که در زبان های ایرانی غربی حرف ن با م جابجا شده است. و در فارسی نوشتار مامان نوشته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

طراوت = تر و تازه طراوت = تراوت = تر اوَت ریشه این واژه از ( تَر ) به معنای تازه، سبزه، آبدار و شاداب می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آتش= آ تَش ( لری ) =اَ تش = عطش تشنه = تَش نه = تَش انه عطش= تشنه= آتشی انه= آتشی بودن= بی آب بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری میانکوه دزفول : تِما = امید و انتظار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری میانکوه دزفول : بوت ( اُ کشیده ) ( bowt ) = بُعد، فاز، حالت در مثَل: کسی که اندیشه ژرف فرو می رود که از پیرامون غافل شود می گویند رفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

خَله ( لغتنامه ) = چوبی دراز که با آن کشتی یا قایق را می رانند. خلبان = خله دار، راننده هواپیما یا کشتی، کشتیبان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری : انگاز = ابزار آلات گاهی به شکل انگاز منگاز بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در گفتار لری میانکوه دزفول نسبتاً= به نیابت به نسبت = به نیابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گفتار لری در جمله ی زیر بکار می رود: کسی می گوید فلان شهر خوب است دیگری می گوید آن شهر دیگر بهتر است در جواب می گوید هر چیزی به نیابت خودش. که نی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در گفتار لری میانکوه دزفول : نتِم = نیستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتار لری : تُم = مزه ، طعم تِم ( پرکاربرد ) = درنگ، ایستا، مکث تِم زد = درنگ کرد، یک لحظه از جنبش ایستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گفتار لری میانکوه دزفول : گَ پ ( بسیار پر کاربرد ) = بزرگ واژه های پرکاربرد: پدر گَپ، داگَپ بُو گَپی = نیا، جد بزرگ گَپ گَپان = بزرگ بزرگان گَپ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گفتار لری میانکوه دزفول اینگونه به کار می رود: ١ - تیشک آفتاب = پرتو راست و خط نور آفتاب ٢ - تیشک رَه = تیشک راه = راه باریک و خط باریک راه که ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گفتار لری میانکوه دزفول : اِنگِله = گوشه ی هر چیزی که دارای زاویه تند باشد، دست و پاهای مشک آب ( بسیار پرکاربرد ) در مَثل اگر مشک آب چهار دست پا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گفتار لری : کُرچ = گناس ، خسیس کِرچَ= عطسه، اَچِه ( لری ) کِرچنیدن = عطسه کردن غِرچ، قِرچ، قُرچ، خِرچ ( کرچ ( فارسی ) ) = بریدن، تیکه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گفتار لری پلیفته می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری دزفول : پلیفته گفته می شود به معنای فتیله.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری : غَزینه= گنج، چیز با ارزشی که در زیر زمین پیدا کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری میانکوه دزفول : لَسم= فلج ( لمس در فارسی نوشتاری ) ولی معنای سایش را نمی دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتار لری میانکوه دزفول میلم گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در گفتار لری : به آرامی و صاف و درست رفتار کردن یا سخن گفتن. در مَثل : آسناکی حرف بزن = بدون خشم و داد و فریاد و آرام حرف بزن. که شاید آساناک یا آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری : اَنگار و اَنگار کردن ( پرکاربرد ) = فرض و فرض کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری : اَنگار کردن ( بسیار بسیار پرکاربرد ) = فرض کردن در مَثل : انگار کن الان اونجایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری کرانه دز: تَفِره زدن ( بسیار پرکاربرد ) = کوشش و خواستن برای کسی یا چیزی در مَثل: خیلی برای فلانی تَفره زدم تا فلان چیز را بدست آورد= خی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری از واژه تون بسیار استفاده می شود آدم های یک دوران = تون نسل جدید = تون جدید نَسِل = تخمه، زاد و ذریه، دودمان واژه ی رُژده هم بکار می رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : ایرشت = حمله، هجوم، تاخت و تاز ایرشت ( ییرشت ) =یورش ( جابجایی ( ی، و ) مانند پول و پیل ) و اضافه شدن حرف ( ت ) که بسیار رخ داده است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری : واژه ی چاق را چاغ می گویند و بسیار پرکاربرد می باشد و به شکل های زیر در گفتار می اید: چاغی مُچاغی= احوال پرسی، خوش و بش چله چاق= فرب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این واژه ایرانی باستانی است. در گفتار لری : رِک ( بسیار پرکاربرد ) = تکیه گاه، ستون چوب ، سنگ یا هر چیزی که از افتادن چیزی جلو گیری کند و نگهدارنده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گفتار لری میانکوه دزفول: تَش = آتَش ( که هر دو یک واژه هستند ) واژه زیر هم پُر کاربرد هستند: آگِر = آتش، حرارت، گرمای زیاد گُر ( بسیار پرکاربرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

درگفتاری لری ( شمال خوزستان ) : شب ( یلدا ) را شب ( دادا ، دایا ) می گویند. شب دادا حتی از شب چله هم پرکاربرد تر بوده است. دادا ( بسیار پرکاربرد ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در گفتار لری : ایواره = زمان فرو رفتن آفتاب و پس از رفتن آفتاب ایواری ( بسیار پرکاربرد ) = پنهان از دید، در دید نبودن ایوار کردن، سر ایوار کردن= از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژه های اضاف و افزا یک واژه هستند که حرف ( ف ) جابجا شده است. در باختر ایران از واژه اضاف بیشتر استفاده می شود و این واژه از بنیاد ایرانی باستانی اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه بسیار پرکاربرد و روان در گفتار لری و مردم زاگرس به کار می رود که نشان از باستانی بودن آن دارد. که شاید در زبان مردم دشت های میانی ایران و دش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پشیمان: پَسی مان = کسی که پس از انجام کار می ماند و می فهمد که کارش درست نبوده است. یا پشام ان ( باستان ) = روسیاه گونه= کسی که از کار خویش رو سیاه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گفتار لری : رو، رود، روخانه= رود، رودخانه، آب همیشه رو و بزرگ گِلال ( بسیار پرکاربرد ) = رودخانه موسمی و فصلی و مسیر و بستر آن ها بَرد گِلالی ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری : واژه های : بالِی ( بالِ ِ ِ ) ، بالمِی، بالمشِی در جمله مانند جمله زیر بکار می رود : فلان کار رو که انجام ندادی بالمشی ( بالمی، بالی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گفتار لری: خَل = کج، خم، خُهل کَل= کج شده به بیرون یا کج شده به درون، گَردنه، کَم شده هیچ برداشت معنایی به اندازه خَل و کَل و پسوند ایج به واژه خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : کَزابه، کَژابه=خَزه ( فارسی ) خَزآبه =جلبک های روی آب کَز ( بسیار پرکاربرد ) = برجستگی ها، خشکی ها، رنگ برجستگی و . . . رو چیزی صاف ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری میانکوه دزفول : هُلپ= هوای دَم، شرجی، هوای با رطوبت زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در گفتار لری یکی از معناهای آن خوشحالی و شادی درونی زود گذر هم می دهد. شاید معنای شوق و ذوق گذرا، نزدیک ترین معنا به هوس در گفتار لری باشد. در مَثل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پِت در گفتار بختیاری ( شمال خوزستان ) معنای بینی و دماغ می دهد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دو واژه گرام و گران در دوران پیش از باستان ( 3هزاره ) یک واژه بوده که از هم جدا شده اند. که معنای پر ارزشی و بسیار و زیاد بودن می دهند. گرام وارد ز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان های ایران باختری ( لری، کردی و. . . ) واژه ( چیز ) را ( چی ) می گویند و حرف ( ز ) را نمی گویند. واژه ( چی ) ( لری ) و ( شی ) ( برخی گویش ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در زبان های ایران باختری ( لری، کردی و. . . ) واژه ( چیز ) را ( چی ) می گویند و حرف ( ز ) را نمی گویند. واژه ( چی ) ( لری ) و ( شی ) ( برخی گویش ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در زبان های ایران باختری ( لری، کردی و. . . ) واژه ( چیز ) را ( چی ) می گویند و حرف ( ز ) را نمی گویند. واژه ( چی ) ( لری ) و ( شی ) ( برخی گویش ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در زبان های ایران باختری ( لری، کردی و. . . ) واژه ( چیز ) را ( چی ) می گویند و حرف ( ز ) را نمی گویند. واژه ( چی ) ( لری ) و ( شی ) ( برخی گویش ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش هایی از گفتار لری به آن درویش می گویند.