پیشنهاد‌های واژگان لری( بختیاری) (٢٣٣)

بازدید
٢١٢
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : بنیاد واژه از دیدن و به چشم و دید آمدن می باشد و در معنا های زیر بکار می رود. ١. دیار ( بسیار پرکاربرد ) =در دید ( دید، ار ) ، دیده م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گفتار لری ( شهیون ) کراکُری گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گفتار لری در جمله های زیر بکار می رود: فلانی دخترش را به شی داده است. دختر فلانی شی کرده است. با اینکه شی همان شوی و شوهر در فارسی نوشتار است و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : جهد ( نوشتاری ) =جَخت ( لری ) = کوشش، تند کردن انجام کار، سخت کار کردن واژه ی جَخت ایرانی و باستانی است که شاید در فارسی نوشتاری و عر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گفتار لری : جَخت = کوشش، تند کردن انجام کار، سخت کار کردن ( بسیار پر کاربرد ) در مَثل: ١ - زِ تو جَخت زِ خدا هم بَخت ( ضرب المثل لری ) ٢ - وِ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری : چِفت = گیره، بست ( چِفت در، گیره منگنه ) چِفتزن = منگنه چَفت = قوس، کمان، فرورفتگی چَفت پا = پشت زانو یا قوس کف پا چَفت زمین= بخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اُردو ( فارسی نو ) = اُردی ( لری ) اُردی = آوردی ( آوردگان، آورده ها و همراهان ) اردیبهشت = آوردی ِ بهشت، آوردگان و لشگر بهشت واژه های هم خانواده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری: کَشکول = کوله پشتی، کیسه یا هر چیزی که بر دوش بگذارند و توشه راه یا چیز های در آن باشد و بر دوش بگذارند. کول ( لری ) = دوش، شانه کشکو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتار لری : توبره ( فارسی ) = تُروِه یا توروِه ( لری ) ، توربه به معنای :کیسه، کشکول، کوله پشتی، کیسه ای که خوراک اسب را در آن می ریزند و به گردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در گفتار لری : وُلائَت = سرزمین ( جای زندگی، بخش، کشور، جهان ) که در برخی گویش ها وُلات گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گفتار لری : مُشگُل= بعید، دور از نظر و ذهن، دور از گمان در گفتار لری جمله هایی را به شکل زیر بکار می برند : مُشگُلم فلانی بیاید =من فکر نمی کنم ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری : مُشگُل= بعید، دور از نظر و ذهن، دور از گمان در گفتار لری جمله هایی را به شکل زیر بکار می برند : مُشگُلم فلانی بیاید =من فکر نمی کنم ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گفتار لری : مُشکِل = سخت، پیچیده ، ایراد مُشگُل= بعید، دور از نظر و ذهن، دور از گمان در گفتار لری جمله هایی را به شکل زیر بکار می برند : مُشگُلم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری : مِشگاس = انگاشت در مثل: مِشگاسم فلانی است ( پرکاربرد ) = خیال کردم فلانی است. گاس ( پرکاربرد ) = شاید گاس فلانی بوده = شاید فلانی بو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در گفتار لری : گاس ( پرکاربرد ) = شاید گاس فلانی بوده = شاید فلانی بوده مشگاس = خیال، انگاشت در مثل: مِشگاسم فلانی است ( پرکاربرد ) = خیال کردم فلان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گفتار لری : بیم = باک، ترس بیمی از فلانی ندارم=باکی از فلانی ندارم. . . . . . بیم = خاصیت، قُوَت در مثل: علف این زمین بیم دارد و گوسفندان را چاق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گفتار لری بختیاری: هوز یا حوز =دار دسته، خاندان، دودمان، تیره طایفه دار دسته فلانی یا دودمان فلانی = هوز ( حوز ) فلانی شاید به واژه هوزان ربطی دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری بختیاری: هوز یا حوز =دار دسته، خاندان، دودمان، تیره طایفه دار دسته فلانی یا دودمان فلانی = هوز ( حوز ) فلانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری بختیاری: هوز یا حوز =دار دسته، خاندان، دودمان، تیره طایفه دار دسته فلانی یا دودمان فلانی = هوز ( حوز ) فلانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری: گِ ِ ِ، گِی، گِه، گئِ ( گفتاری مانند اِ کشیده که y وi نیست گفتاری بین این ها ) = نوبت، دور این واژه بسیار پرکاربرد و باستانی است. در مث ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری: گِ ِ ِ، گِی، گِه، گئِ ( گفتاری مانند اِ کشیده که y وi نیست گفتاری بین این ها ) = نوبت این واژه بسیار پرکاربرد و باستانی است. در مثل: گِ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری : اَندو=دوباره، از نو، زِنو ( لری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آن= دم، زمان بسیار کوتاه الان =ای آن ( این آن ) مانند واژه های زیر که همه معنای الان می دهند: ایدون، ایدم ( لری ) ، ایسه ( لری ) ، اینک برای روان ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در برخی گویش های لری : قُرا=همکاری چند نفر برای کاشت یا درو کردن زمین هایشان یا زمین های دیگران، که می گویند یک قُرا هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتار لری ( شهیون ) جَندِم می گویند و با واژه های درک، دَره، سیاه و. . . در گفتار می آید. واژه ی جَندم بسیار بکار می رود ولی واژه جنت بکار نمی رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گفتار لری میانکوه ( شهیون ) از واژه ی هُلپ به معنای شرجی و هوای دَم هم استفاده می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در گفتار لری : مَندیر ( بسیار پرکاربرد ) = منتظر، چشم براه، ماندیر ( فارسی شده از ماندن=مَندن ) درمثَل: مَندیر فلانی ام تا بیاید = منتظر فلانی ام تا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در گفتار لری : تِما ( بسیار پرکاربرد ) = انتظار، چشم داشت، امید در مَثل: از فلانی تِما بُر شدم = از فلانی انتظارم بریده است. هام ( هستم ) به تِمایَت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در گفتار لری گذشتگان بسیار پرکاربرد بوده است. و فردوسی ان را به کار برده است. شاید این واژه از بنیاد ایرانی باستانی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در زبان لری در گفتار های زیادی بکار می رود غیظ کردن، غیظ آلود، غیظی شدن و. . . شاید این واژه از بنیاد ایرانی باستانی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گفتار لری از واژه دِمازا هم استفاده می کنند. دِما= ته، آخر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری این واژه را ( توگومُگو ) می گویند به معنای درگیری لفظی و جرو بحث، که به نظر درست تر می آید ( توگو و من گو )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در گفتار لری : جَر ( ر کشیده ) =چیزی که نرم است پیچیده می شود ولی بریده نمی شود مانند لاستیک گوشت یا خوراکی که زیر دندان جویده نمی شوند را می گویند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در گفتار لری : جُرسه ( جُرستن ) ، جُرنیدن ( جُریدن ) ( اُ کشیده ) = ذوب شدن، ذوب کردن، آب شدن هر چیز سفت و جامد یخ که آب می شود می گویند یخ جُرسه یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری : چِرک= عفونت، آلودگی جای زخم یا زیر پوست چِرق = کثیفی، آلودگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گفتار لری : چِرک= عفونت، آلودگی جای زخم یا زیر پوست چِرق = کثیفی، آلودگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گفتار لری میانکوه ( شهیون ) : غُلغُله= انبوه و شلوغ، زیاد بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتار لری : چِقاله = کثیفی ای که روی رخت و بدن یا هر چیزی چنان زیاد شود که رخت یا بدن را خشک کند، می گویند چقاله زده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گفتار لری : چِقاله = کثیفی ای که روی رخت و بدن یا هر چیزی چنان زیاد شود که رخت یا بدن را خشک کند، می گویند چقاله زده است. با جابجایی ( ق، گ ) که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در گفتار لری : اِنَه ( بسیار پرکاربرد ) = نَفَس واژه های هناسه، دَم، هاس و. . . هم در معناهای نزدیک به این معنا بکار می روند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گفتار لری میانکوه ( شهیون ) : واژه ی هناسه را در جمله های زیر بکار می برند که شاید مَنای نفس یا نفس کشیدن باشد. هناسه ام تنگ است: کسی این را می گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گفتار لری میانکوه دزفول به مَنای جوراب می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گفتار لری واژه های گورمی، پا کش در مَنای جوراب به کار می برده اند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گفتار لری : چُم =شاخه درخت ( بسیار پر کاربرد ) چُمَت=هر شاخه یا چوبی که برای کاری بدست گیرند. چُم چُمی = شاخه شاخه ای ( پرکاربرد ) چو = چوب چو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گوز، کوز، قوز، غوز، جوز، گوژ، کوژ، غوژ=گِرد، خمیده ، برآمده برای نمونه در واژه های زیر بکار رفته اند : جوز=گردو کوزه گوژپشت گوزک ( لری ) =قوزک ( فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در گفتار لری: شیپ، شیپنیدن ( لری ) ، شیپیدن= صدای اسب اسب شیپنه ( می شیپند ) . شیهه ( فارسی ) = صیحه ( عربی )