ترجمههای سید عباس حسینی (٦٩)
آنها پول کمی داشتند که خرجی ( خرج ِ ) منزل را با آن بدهند.
پدرش تمایلات ذهنی/ ذهنیتی محافظه کارانه از خود نشان می دهد.
در بیمارستان دست شکسته اش را گچ گرفتند.
او مسیر خود را به سمت میانه ی جریان تغییر داد.
این بحث، ( ابعاد و زوایای موضوعی آشنا ( متداول یا روزمره ) را روشن کرد. را روشن کرد
یک تکه شیشه ( تو پاش بود ) که باید بیرون آورده می شد ( در میومد ) . ( به زمان فعل دقت کنید که مریوط به گذشتست. )
شهردار در مراسم پی ریزی ( کلنگ زنی ) کتابخانه جدید سخنرانی کرد.
او یک حرکت دست و پای آسان برای شنا ( کردن ) دارد.
معلم پیانوی سختگیر او سریع به هر نقصی در نواختن او اشاره می کرد.
بسیاری از محموله های کشتی از لاشه ی آن نجات یافتند.
بار ( محموله، مال یا دارایی ) نجات داده شده ( از غرق شدن ) به ساحل برده شد. ( به صورت هل دادن یا یدک کشیدن )
نجات کشتی در حال نشت ( سوراخ ) غیرممکن به نظر می رسید.
ذهنش در حال فرو رفتن ( به غش، خواب و . . . ) بود و شروع به اشتباه گرفتن خیال با واقعیت کرده بود.
هر دو نامزد در حال جلب آراء رای دهندگان ( با تبلیغات انتخاباتی از طریق برخورد مستقیم و حضوری با افراد ) در سراسر منطقه هستند.
او یک کارگاه سرسخت بود و داستان غم انگیز موکلش به هیچ وجه او را تحت تاثیر قرار نداد.
او گرایشی به خشونت ندارد. یا او تحمل خشونت را ندارد.
ما دوتا پیشنهاد ( خواهان / طالب ) برای ماشینی که داریم می فروشیم داشته ایم.
او به سختی ضربه خورده بود، و مدتی طول کشید تا به هوش بیاید.
اگر این آرزوی ( خواسته ی قلبی ) توست، اکنون تورا ترک می کنم.
کلاچ رو با پای چپت فشار می دی ( می گیری ) .
( قنداق اسلحه ) از دستش در رفت و مامور پلیس توانست آن ( اسلحه ) را از او بگیرد.
آنها محکم در رو می کوبیدند. ( در زدن با شدت منظورشه )
شاخه ی در حال سقوط ضربه ای ( سخت ) به شانه ام زد. ( با شدت به شانه ام اصابت کرد. )
اینها پیچیدگی هایی ( شرایط بغرنجی ) هستند که ما حسابشو نکرده بودیم ( براش آماده نبودیم ) .
" نسبت انگشت دست به دست مانند نسبت انگشت پا به پا است. " مثالی از یک نمونه قیاس تشبیهی ساده است.
اینکه این زندانی چگونه توانست فرار کند یک معما باقی می ماند.
او ( مرد ) به واسطه ی درخواست او ( زن ) برای کمک به لحاظ احساسی اصلا تکون نخورد ( تحت تاثیر قرار نگرفت. )
ترجمه ی صحیح و توضیح مربوط به این جمله رو در قسمت پیشنهاد ها گذاشتم، اونجا بخونیدش.
بازی ضعیف رقبا ( حریفان ) ، تیم ما را در وضعیت خوبی قرار داد. ( کار رو برای تیم ما راحت کرد. )
من بیشتر از این، این رفتار ناعادلانه را تحمل نمی کنم.
( بل توجه به آمدن away ) هر هفته او بیشتر دستمزد خود را در قمار می بازد.
او همدردی و همدلی خود را به خانواده برای از دست دادن ( خسران ) غم انگیزشان ابراز ( بیان ) کرد.
من چندین آشنا در این شهر دارم اما هنوز دوستان واقعی ندارم.
این مهم ترین مصاحبه او بود، اما او شوکه شد.
او ناگهان با ( به علت ) استخوان مرغ ( در گلویش ) دچار خفگی شد.