پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
قلمی شدن
قلم شدن/کردن
قلم شدن
قلم شدن
قلم شدن
سریر آرای تخت سلطنت گشتن ( در مواردی که فرد می خواهد چاپلوسی کند )
عالم بالا
عالم بالا
عالم بالا
مسلمانان
اهل اسلام
اهل اسلام
خودستیزی
خویشتن ستیزی
- خویشتن دشمنی ؛ دشمن خویش بودن. خصم خود بودن : یکی نانشانده یکی برکنی بود بی گمان خویشتن دشمنی. ؟ ( از راحة الانسان ) .
- خویشتن دشمنی ؛ دشمن خویش بودن. خصم خود بودن : یکی نانشانده یکی برکنی بود بی گمان خویشتن دشمنی. ؟ ( از راحة الانسان ) .
معادات
معادات
معادات
معادات
مبغضت
مبغضت
مورث
مورث
مورث
مورث
مورث
مورث
مورث
مسبب الاسباب
مورث
مورث
مورث
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن.
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن.
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن.
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن.
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن.
مورث
مورث
عباد الشمس ( آفتاب گردان )
عباد الشمس
نهب
نهب کردن
نهب کردن
نهب کردن
نهب
نهب
* فریق مردم بیشتر از فرقه. ج، افرقا، افرقة، فُرُق، فروق. چه بسا �فرق � به معنی جماعت به کار رود چه کم و چه بسیار باشد. ( از اقرب الموارد ) . گروه. ( ...
فریقین