frostbite

/ˈfrɒstˌbaɪt//ˈfrɒstbaɪt/

معنی: سرمازدگی، یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
معانی دیگر: (پزشکی - تباهی بافت بدن به ویژه پوست در اثر سرما) سرما زدگی، سرما مردگی، سرما زده کردن، سرما مرده کردن، ی  زدگی بافت بدن در اثر سرما، سرمازدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: damage to tissue of the body by freezing.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: frostbites, frostbiting, frostbit, frostbitten
• : تعریف: to injure by freezing.

جمله های نمونه

1. gloves protect fingers from frostbite
دستکش انگشتان را از سرما زدگی حفظ می کند.

2. She was fighting off the numbness of frostbite.
[ترجمه گوگل]او در حال مبارزه با بی حسی سرمازدگی بود
[ترجمه ترگمان]اون داشت با بی حسی سرماخوردگی مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The climbers were all suffering from frostbite.
[ترجمه علی بنی اسدی] همه کوهنوردان از سرمازدگی رنج میبردند
|
[ترجمه گوگل]کوهنوردان همگی از سرمازدگی رنج می بردند
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان از سرمازدگی از سرمازدگی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two of her toes were amputated because of frostbite.
[ترجمه گوگل]دو انگشت پای او به دلیل سرمازدگی قطع شد
[ترجمه ترگمان]دو انگشت پایش به خاطر سرمازدگی قطع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I nearly got frostbite .
[ترجمه گوگل]نزدیک بود سرما بخورم
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود سرما بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Well, there are jokes about yeast infections, frostbite, liver transplants and cereal variety packs.
[ترجمه گوگل]خوب، شوخی هایی در مورد عفونت های قارچی، سرمازدگی، پیوند کبد و بسته های انواع غلات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خوب، در مورد عفونت های قارچی، سرمازدگی، پیوند کبد و انواع حبوبات چیز زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The survivors suffered from frostbite.
[ترجمه گوگل]بازماندگان از سرمازدگی رنج می بردند
[ترجمه ترگمان]survivors از سرمازدگی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doctors there treated his hands and face for frostbite.
[ترجمه گوگل]پزشکان آنجا دست و صورت او را برای سرمازدگی معالجه کردند
[ترجمه ترگمان]پزشکان دست هایش و صورتش را برای سرمازدگی درمان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frostbite is the effect of ice crystals forming within the skin.
[ترجمه گوگل]سرمازدگی اثر تشکیل کریستال های یخ در داخل پوست است
[ترجمه ترگمان]Frostbite تاثیر بلوره ای یخ است که درون پوست شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fiennes developed severe frostbite after removing a glove while attempting to retrieve a sledge from freezing water.
[ترجمه گوگل]فاینس پس از درآوردن دستکش در حالی که تلاش می کرد یک سورتمه را از آب یخ زده بیرون بیاورد، دچار سرمازدگی شدید شد
[ترجمه ترگمان]Fiennes پس از برداشتن یک دستکش در حین تلاش برای بازیابی سورتمه از یخ سرد دچار سرمازدگی شدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There had been many injuries due to frostbite.
[ترجمه گوگل]بر اثر سرمازدگی صدمات زیادی وارد شده بود
[ترجمه ترگمان]جراحات زیادی به خاطر سرمازدگی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Am I in danger of getting hypothermia or frostbite?
[ترجمه گوگل]آیا من در خطر هیپوترمی یا سرمازدگی هستم؟
[ترجمه ترگمان]آیا در خطر ابتلا به سرمازدگی و سرمازدگی قرار گرفته ام؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was a victim of frostbite during a spell in prison.
[ترجمه گوگل]او در یک طلسم در زندان قربانی سرمازدگی شد
[ترجمه ترگمان]اون قربانی سرما خوردگی بوده در حین یه افسون در زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tara was treated for a slight case of frostbite.
[ترجمه گوگل]تارا برای یک مورد خفیف سرمازدگی تحت درمان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] تارا \"برای یه مورد کوچیک سرد برخورد کرده بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two toes had to be amputated because of frostbite.
[ترجمه گوگل]دو انگشت پا به دلیل سرمازدگی باید قطع شود
[ترجمه ترگمان]دو انگشت پا به خاطر سرمازدگی قطع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرمازدگی (اسم)
nip, chilblain, frostbite, kibe

یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما (اسم)
frostbite

تخصصی

[آب و خاک] سرمازدگی
[] سرما زدگی

انگلیسی به انگلیسی

• injury caused by exposure to severe cold
injure by exposing to severe cold, cause frostbite
frostbite is a condition caused by extreme cold which can damage your fingers, toes, and ears.
freezing of part of the body, inflamed or gangrenous effect caused by excessive exposure to cold

پیشنهاد کاربران

✔️ ( پزشکی - تباهی بافت بدن به ویژه پوست در اثر سرما ) سرما زدگی - یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
e. g.
Hamilton's health unit issues cold weather alert, warns of frostbite risk
. . .
A cold weather alert is issued when current or anticipated weather conditions are at or below - 15 C or - 20 with wind chill.
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
Wind always makes it feel colder, and increases the risk of frostbite and hypothermia, the health unit said in a news release.

سرما خوردگی نه سرما زدگی
سوز سرما خود biteبه تنهایی هم این معنی رو میده
سرما زدگی
– Gloves protect fingers from frostbite
– The climbers were all suffering from frostbite
– Frostbite is the effect of ice crystals forming within the skin
شجام زدگی
A medical condition in which cold weather seriosly damages your fingers, toes, ears
یخFrost:ice
درد مشکل آسیبBite:hurt
Frustbite:سرما خوردگی: )

بپرس