پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
- معترف آمدن ؛ اعتراف کردن. اقرار کردن. خستو شدن. اذعان کردن : آخر به عجز خویش معترف آیند کای اله دانسته شد که هیچ ندانسته ایم ما. عطار. حور فردا ک ...
- معترف آمدن ؛ اعتراف کردن. اقرار کردن. خستو شدن. اذعان کردن : آخر به عجز خویش معترف آیند کای اله دانسته شد که هیچ ندانسته ایم ما. عطار. حور فردا ک ...
- معترف آمدن ؛ اعتراف کردن. اقرار کردن. خستو شدن. اذعان کردن : آخر به عجز خویش معترف آیند کای اله دانسته شد که هیچ ندانسته ایم ما. عطار. حور فردا ک ...
خلق الله
کوشش داشتن
کوشش داشتن
کوشش داشتن
کوشش داشتن
تنزل مقام
تنزل مقام
التقاط کردن
به اجرا درآمدن
به اجرا درآمدن
به اجرا درآمدن
به اجرا درآمدن
آزار نمودن آزار نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) اظهار رنجش کردن : از ما نه بحقیقت آزاری نمود. ( تاریخ بیهقی ) .
آزار نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) اظهار رنجش کردن : از ما نه بحقیقت آزاری نمود. ( تاریخ بیهقی ) .
آزار نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) اظهار رنجش کردن : از ما نه بحقیقت آزاری نمود. ( تاریخ بیهقی ) .
صدور فتوا/فتوی ، افتاء ، فتوی/فتوا دادن
فتوی/فتوا کردن
فتوی/فتوا کردن
صدور فتوی
صدور فتوا ، افتأ ، فتوا دادن
صدور فتوا
صدور فتوا
صدور فتوا
احناف ، حنفاء ( جمع )
احناف ، حنفاء ( جمع )
احناف ، حنفاء ( جمع )
احناف ، حنفاء
حنیف
احناف
احناف
احناف
به مورد اجرا گذاشتن قانون
به مورد اجرا گذاشتن
درمضیقه قرار دادن
تعذیب
تعذیب کردن
تعذیب
در این مورد
تشدید یافتن
تشدید یافتن
ریاض
ریاض
ریاض
ریاض ( مرغزارها )
به حمایت از کسی/چیزی برخاستن/پرداختن
به حمایت از کسی/چیزی برخاستن/پرداختن
به دلجویی از کسی پرداختن