عداوت کردن

لغت نامه دهخدا

عداوت کردن. [ ع َ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دشمنی کردن. دشمنی نمودن.

فرهنگ فارسی

دشمنی کردن دشمنی نمودن

مترادف ها

hate (فعل)
تنفر داشتن از، بیزار بودن، عداوت کردن، نفرت داشتن از، کینه ورزیدن، مشمئز شدن

war (فعل)
جنگ کردن، عداوت کردن، کشمکش کردن، دشمنی کردن

feud (فعل)
عداوت کردن

فارسی به عربی

عداء

پیشنهاد کاربران

پوست پلنگ پوشیدن . [ ت ِ پ َ ل َدَ ] ( مص مرکب ) جامه از پوست پلنگ به تن کردن . || ( تعبیر مثلی ) سخت بدشمنی و معادات برخاستن : یا رسول اﷲ قریش بیکبار با تو پوست پلنگ پوشیده اند. ( تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5، ص 102 س 11 ) . محتمل است این جمله ترجمه ٔ تعبیری از عربی باشد.
معادات

بپرس