پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
ادیان متفاوت
واژهٔ قاصر تا حدودی بار معنایی مثبت دارد ( یعنی کوتاهی از طرف فرد در نزد دیگران مقبول افتاده ) ، منتها واژهٔ مقصر بار معنایی منفی دارد.
قاصر نظر
قاصر نظری
قاصر نظری
قاصر نظر
قاصر آمدن ( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .
قاصر آمدن ( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .
قاصر نظر
قاصر آمدن ( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .
قاصر آمدن ( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .
قاصر آمدن ( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .
قاصر آمدن ( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .
قاصرالید. [ ص ِ رُل ْ ی َ ] ( ع ص مرکب ) کوتاه دست. || ناتوان. سست. || خرد. کوچک. ( ناظم الاطباء ) .
صدرا
صدرا
اقدام عملی
Direct action
شفیع قرار دادن
شفیع قرار دادن
مؤسی. [ م ُ ءَس ْ سی ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تأسیة. تعزیت دهنده. تسلی دهنده.
متعصب بودن در . . . . . . . .
استلزام ، لازم شمردن
لازم شمردن ، استلزام
لازم شمردن ، استلزام
ابتناء
ابتناء
ابتناء
ابتناء
ابتناء
ابتناء
ابتناء
تاکید ورزیدن
اِحکام
اِحکام
اِحکام
اِحکام
متصلب
متصلب
متصلب
متصلب
مردود دانستن
مردود دانستن
ملازمه
پافشردی بُردی ؛ استقامت سبب نیل به مقصود است.
پا/پای فشردن/فشاردن
پا/پای فشردن/فشاردن
مبانی
مبانی
اصولیین ( جمع اصولی )