پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل : چنین گفت گر فور هندی بمرد شما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.
- دل سپردن به گفت یا گفته یا گفتار کسی ؛ باور کردن بدان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . پذیرفتن آن : چنین گفت کای گرد بیداردل به گفت بهو خیره مسپار دل. ا ...
- دل سپردن به گفت یا گفته یا گفتار کسی ؛ باور کردن بدان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . پذیرفتن آن : چنین گفت کای گرد بیداردل به گفت بهو خیره مسپار دل. ا ...
- دل سپردن به گفت یا گفته یا گفتار کسی ؛ باور کردن بدان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . پذیرفتن آن : چنین گفت کای گرد بیداردل به گفت بهو خیره مسپار دل. ا ...
نرخ بریدن ، نرخ بستن
نرخ بریدن ، نرخ بستن
نرخ بریدن
نرخ بریدن
نرخ بریدن
نرخ بریدن
- بریدن از کسی ( چیزی ) ؛ دست کشیدن از او. منقطع شدن از او. ترک گفتن او. قطع آمد و شد و یا دوستی یاعلاقه ٔ دیگر با کسی کردن. ( یادداشت دهخدا ) . قطع ...
از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( از دوست بریدن و پشت بر کار او کردن، از قضّیت مکارم و سجیّت اکارم دور افتاد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( از دوست بریدن و پشت بر کار او کردن، از قضّیت مکارم و سجیّت اکارم دور افتاد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( از دوست بریدن و پشت بر کار او کردن، از قضّیت مکارم و سجیّت اکارم دور افتاد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( از دوست بریدن و پشت بر کار او کردن، از قضّیت مکارم و سجیّت اکارم دور افتاد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( از دوست بریدن و پشت بر کار او کردن، از قضّیت مکارم و سجیّت اکارم دور افتاد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
آن جهانی / آنجهانی
از من چه خطایی ظاهر شد که . . . . . . = از من چه خطایی سر زد که . . . . . . . . . .
چه شد ( ماضی / مضارع ) ، چه بود ( ماضی )
چه شد ( ماضی / مضارع ) ، چه بود ( ماضی )
چه شد ( ماضی / مضارع ) ، چه بود ( ماضی )
چه شد ( ماضی / مضارع ) ، چه بود ( ماضی )
subjective
کرباسی
کرباسی
کرباسی
ذی عفت/عفاف. [ ع ِف ْ ف َ ] ( ع ص مرکب ) صاحب عفاف.
پیروزان
پیروزان
پیروزان
پیروزان
دارالکتب
اندیشیده
اندیشیده
- آل یعقوب ؛ فرزندان حضرت یعقوب که بر یوسف ستم کردند. بنی اسرائیل : نه یوسف که چندان بلا دید و بند چو حکمش روان گشت و قدرش بلند گنه عفو کرد آل یعقوب ...
خواص و عوام
اسپناق
اسپناق
اندیشه گران
اندیشه گران
اندیشه گران
اندیشه گر
اندیشه گر
سوسن گوش کنایه از عدم سازگاری و موافقت باشد مطلقا همچون آب و آتش