پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)

بازدید
١١,١٧٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مختارکاری ؛ مباشرت و وکالت و نیابت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مختارکاری ؛ مباشرت و وکالت و نیابت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مختارکار ؛ اختیاردارنده در کارها. پیشکار و کارگزار و عامل و امین و وکیل. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مختارکار ؛ اختیاردارنده در کارها. پیشکار و کارگزار و عامل و امین و وکیل. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سکنه عالم ؛ همه مخلوقات عالم. همه مخلوقات. ( شرفنامه منیری ) . عموم مخلوقات. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Merchant of doom=A person who always focuses on the potential negative outcomes of a situation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Merchant of doom=A person who always focuses on the potential negative outcomes of a situation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راست باز. ( نف مرکب ) که راست بازد. که در بازی غدر و تزویر و دورویی نکند. که جر نزند. که در قمار دغلی نکند. پاکباز. که دغا و دغل نکند در قمار. مقابل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راست باز. ( نف مرکب ) که راست بازد. که در بازی غدر و تزویر و دورویی نکند. که جر نزند. که در قمار دغلی نکند. پاکباز. که دغا و دغل نکند در قمار. مقابل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد : همه شاه چهر و همه ماهروی همه راست بالا همه راستگوی. فردوسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد : همه شاه چهر و همه ماهروی همه راست بالا همه راستگوی. فردوسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد : همه شاه چهر و همه ماهروی همه راست بالا همه راستگوی. فردوسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در رفاه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در رفاه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

get the sack

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

well - organised

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

well - organised

پیشنهاد
٥

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things مزخرف گفتن ، حرف مفت زدن ، کس شعر گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

پیشنهاد
٣

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

پیشنهاد
٤

Talking about someone behind her/his back

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Talking about someone behind her/his back

پیشنهاد
٤

Talking about someone behind her/his back

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Talking about someone behind her/his back

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Talking about someone behind her/his back

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

abondon ship

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قسر در رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

crowd - puller

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

crowd - puller Something or someone that is popular and attracts a large audience. Primarily heard in UK, Australia

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

درهم عجین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

درهم عجین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

همشور. [ هََ ش َ / شُو ] ( ص مرکب ) هم شور. آنکه دیگری با وی شور کند. مشاور. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کس دیگر ؛دیگری : و جز این سه ، کس دیگر نیارستی نشستن. ( فارسنامه ابن البلخی ) . دیگر کس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگرسال ؛ سال آینده. عام قابل. سال دیگر. سال بعد. عال مقبل. ( یادداشت مؤلف ) : دیگر سال امیر به بلخ رفت که اینجا مهمان بود. ( تاریخ بیهقی ) .