پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)

بازدید
١٥,١٥٢
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به طبع رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طبع رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرم رفتن. [ ن َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) ملایم رفتن. آهسته رفتن. ( ناظم الاطباء ) . به آهستگی رفتن. بی شتاب رفتن. به تأنی رفتن. به آرامی رفتن. آرام رفتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

داستان شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مشهور شدن. شهره گشتن. بلندآوازه گشتن : به ایران و توران بر راستان شد آن شهر خرم یکی داستان. فردوسی. از مردمی میا ...

پیشنهاد
٠

نرم رفتن. [ ن َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) ملایم رفتن. آهسته رفتن. ( ناظم الاطباء ) . به آهستگی رفتن. بی شتاب رفتن. به تأنی رفتن. به آرامی رفتن. آرام رفتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نرم رفتن. [ ن َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) ملایم رفتن. آهسته رفتن. ( ناظم الاطباء ) . به آهستگی رفتن. بی شتاب رفتن. به تأنی رفتن. به آرامی رفتن. آرام رفتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ذیل کوه=دامنهٔ کوه و آن بیابان سر بسر در ذیل کوه بر خلایق گشته موسی با شکوه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ذیل کوه=دامنهٔ کوه و آن بیابان سر بسر در ذیل کوه بر خلایق گشته موسی با شکوه. مولوی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سر گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون أخذ نتیجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مختارکاری ؛ مباشرت و وکالت و نیابت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مختارکار ؛ اختیاردارنده در کارها. پیشکار و کارگزار و عامل و امین و وکیل. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مختارکاری ؛ مباشرت و وکالت و نیابت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مختارکاری ؛ مباشرت و وکالت و نیابت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مختارکار ؛ اختیاردارنده در کارها. پیشکار و کارگزار و عامل و امین و وکیل. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مختارکار ؛ اختیاردارنده در کارها. پیشکار و کارگزار و عامل و امین و وکیل. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سکنه عالم ؛ همه مخلوقات عالم. همه مخلوقات. ( شرفنامه منیری ) . عموم مخلوقات. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Merchant of doom=A person who always focuses on the potential negative outcomes of a situation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Merchant of doom=A person who always focuses on the potential negative outcomes of a situation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راست باز. ( نف مرکب ) که راست بازد. که در بازی غدر و تزویر و دورویی نکند. که جر نزند. که در قمار دغلی نکند. پاکباز. که دغا و دغل نکند در قمار. مقابل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راست باز. ( نف مرکب ) که راست بازد. که در بازی غدر و تزویر و دورویی نکند. که جر نزند. که در قمار دغلی نکند. پاکباز. که دغا و دغل نکند در قمار. مقابل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد : همه شاه چهر و همه ماهروی همه راست بالا همه راستگوی. فردوسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد : همه شاه چهر و همه ماهروی همه راست بالا همه راستگوی. فردوسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد : همه شاه چهر و همه ماهروی همه راست بالا همه راستگوی. فردوسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در رفاه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در رفاه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

engender prosperity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

engender prosperity

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

the day of doom=The end of the world; judgment day

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

get the sack

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

well - organised

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

well - organised

پیشنهاد
٥

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things مزخرف گفتن ، حرف مفت زدن ، کس شعر گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

پیشنهاد
٣

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

talk the hind leg ( s ) off a donkey=to talk a lot, especially about unimportant things

پیشنهاد
٤

Talking about someone behind her/his back

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Talking about someone behind her/his back