پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٢٥٤)

بازدید
٤,٦٩٨
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهارخوش. [ ب َ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) گوشتی که آنرانمکسود نموده خشک سازند و بتازی قدید گویندش. ( برهان ) . گوشتی باشد که آنرا نمکسود نموده خشک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بهارخوش. [ ب َ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) گوشتی که آنرانمکسود نموده خشک سازند و بتازی قدید گویندش. ( برهان ) . گوشتی باشد که آنرا نمکسود نموده خشک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهارخوش. [ ب َ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) گوشتی که آنرانمکسود نموده خشک سازند و بتازی قدید گویندش. ( برهان ) . گوشتی باشد که آنرا نمکسود نموده خشک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهارخوش. [ ب َ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) گوشتی که آنرانمکسود نموده خشک سازند و بتازی قدید گویندش. ( برهان ) . گوشتی باشد که آنرا نمکسود نموده خشک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهارخوش. [ ب َ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) گوشتی که آنرانمکسود نموده خشک سازند و بتازی قدید گویندش. ( برهان ) . گوشتی باشد که آنرا نمکسود نموده خشک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چربه. [ چ َ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) کاغذی باشد چرب و تنک که نقاشان و مصوران بر روی صفحه تصویر و طرح و نقش گذارند و با قلم موی صورت و نقش آنرا بردارند. ( ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چربه. [ چ َ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) کاغذی باشد چرب و تنک که نقاشان و مصوران بر روی صفحه تصویر و طرح و نقش گذارند و با قلم موی صورت و نقش آنرا بردارند. ( ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چربه. [ چ َ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) کاغذی باشد چرب و تنک که نقاشان و مصوران بر روی صفحه تصویر و طرح و نقش گذارند و با قلم موی صورت و نقش آنرا بردارند. ( ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چربه. [ چ َ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) کاغذی باشد چرب و تنک که نقاشان و مصوران بر روی صفحه تصویر و طرح و نقش گذارند و با قلم موی صورت و نقش آنرا بردارند. ( ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکرینه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکرینه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

در اغلب نسخه های دیوان حافظ آورده اند . . . . که گفته سخنت میبرند دست به دست کاتبان دوره های بعد معنی گفته سخن را نمی دانسته اند و آن را به تحفه سخن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنید پذیری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنیدیار . شنیدافزار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرده زن

پیشنهاد
١

معنی ضرب المثل - > رخت بعد از عید به درد گَل منار می خورد چیزی یا کمکی که بعد از موقع لزوم بدست آید و به موقع و به جا نباشد دیگر به درد نمی خورد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاتابه باز کردن در جائی ؛ رحل اقامت افکندن در آنجا. اِلقاء عصا. القاء جران.

پیشنهاد
٠

پاتابه باز کردن در جائی ؛ رحل اقامت افکندن در آنجا. اِلقاء عصا. القاء جران.

پیشنهاد
٠

صوف کهنه شود لیکن پاتابه نشود ، نظیر: از اسب افتاده ایم اما از اصل نیفتاده ایم. اَلحُرﱡ حرﱡ و اِن مَسَّه ُ الضّر.

پیشنهاد
٠

صوف کهنه شود لیکن پاتابه نشود ، نظیر: از اسب افتاده ایم اما از اصل نیفتاده ایم. اَلحُرﱡ حرﱡ و اِن مَسَّه ُ الضّر.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علف نورستهٔ بهاری که بره های کوچک را سیر می کند ، ولی به دهان و دندان گوسفندان بزرگ نمی رسد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُخوبُر : دزدی که حلقهٔ دست و پای چارپایان را می گشاید و آن ها را می رباید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بُخوبُر : دزدی که حلقهٔ دست و پای چارپایان را می گشاید و آن ها را می رباید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نشانگاه. [ ن ِ ] ( اِ مرکب ) جای نشان کرده شده. ( ناظم الاطباء ) : نشانگاه کورش کنون ایدر است یکی بهره از وی به دریا در است. اسدی. نشان دادند و چون ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوختار خاموش کن ( تاجیکستان )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کارپرتایی ( تاجیکستان )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلوم کسی کردن ؛ به او خبر دادن. او را مطلع کردن. به اطلاع او رساندن : به نزدیک ملک هیاطله رفت و معلوم ایشان کرد که ملک او را می رسد. ( فارسنامه ابن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلوم کسی کردن ؛ به او خبر دادن. او را مطلع کردن. به اطلاع او رساندن : به نزدیک ملک هیاطله رفت و معلوم ایشان کرد که ملک او را می رسد. ( فارسنامه ابن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( فروآمدن ) فروآمدن. [ ف ُ م َ دَ ] ( مص مرکب ) فروافتادن و ریخته شدن خانه و دیوار. ( آنندراج ) . پایین آمدن و افتادن : بسنگ آسیا ماند بگردش فروآید ه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( فروآمدن ) فروآمدن. [ ف ُ م َ دَ ] ( مص مرکب ) فروافتادن و ریخته شدن خانه و دیوار. ( آنندراج ) . پایین آمدن و افتادن : بسنگ آسیا ماند بگردش فروآید ه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروآمدن به چیزی ؛ میل کردن بدان. ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروآمدن به چیزی ؛ میل کردن بدان. ( آنندراج ) .

پیشنهاد
٠

فروآمدن به چیزی ؛ میل کردن بدان. ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروآمدن به چیزی ؛ میل کردن بدان. ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب محیط ؛ دریای بزرگ. اقیانوس : آب محیط را ز کرامات کرده پل بگذشته ز آتشین پل این طاق آب فام. خاقانی. ز آب محیط دید کمر بر میان خاک از جرم خاک بست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محیط کحلی رنگ ؛ کنایه از دنیاست : صدف این محیط کحلی رنگ چون برآسود در بکام نهنگ. نظامی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب محیط ؛ دریای بزرگ. اقیانوس : آب محیط را ز کرامات کرده پل بگذشته ز آتشین پل این طاق آب فام. خاقانی. ز آب محیط دید کمر بر میان خاک از جرم خاک بست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سعی پیوستن

پیشنهاد
٠

جنگ پیوستن ؛ جنگ کردن. جنگ درگرفتن : و غوریان جنگی پیوستند بر برجها و باره که از آن سخت تر نباشد. ( تاریخ بیهقی ) . روز پنجم از هر دوجانب جنگی سخت تر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

پیوستن مقاومت ؛ پایداری کردن : و اگر شجاع نبودی هیچکس با سپاه دیو و پری مقاومت نپیوستی. ( سند بادنامه ص 321 ) .

پیشنهاد
٠

پیوستن مقاومت ؛ پایداری کردن : و اگر شجاع نبودی هیچکس با سپاه دیو و پری مقاومت نپیوستی. ( سند بادنامه ص 321 ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ پیوستن ؛ جنگ کردن. جنگ درگرفتن : و غوریان جنگی پیوستند بر برجها و باره که از آن سخت تر نباشد. ( تاریخ بیهقی ) . روز پنجم از هر دوجانب جنگی سخت تر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن مقاومت ؛ پایداری کردن : و اگر شجاع نبودی هیچکس با سپاه دیو و پری مقاومت نپیوستی. ( سند بادنامه ص 321 ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن مقاومت ؛ پایداری کردن : و اگر شجاع نبودی هیچکس با سپاه دیو و پری مقاومت نپیوستی. ( سند بادنامه ص 321 ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن کاری ؛ کردن آن : منی چون بپیوست با کردگار شکست اندر آورد و برگشت کار. فردوسی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن کاری ؛ کردن آن : منی چون بپیوست با کردگار شکست اندر آورد و برگشت کار. فردوسی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن وصال ؛ آشنا شدن. مصاحب گردیدن : وی امسال پیوست با ما وصال کجا داندم عیب هفتاد سال. سعدی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن وصال ؛ آشنا شدن. مصاحب گردیدن : وی امسال پیوست با ما وصال کجا داندم عیب هفتاد سال. سعدی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن مهر ؛ ورزیدن مهر، از در دوستی درآمدن. دوستی و مهر نمودن : نپیوست خواهد جهان با تو مهر نه نیز آشکارا نمایدت چهر. فردوسی. چون انس گرفت و مهر پ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستن مهر ؛ ورزیدن مهر، از در دوستی درآمدن. دوستی و مهر نمودن : نپیوست خواهد جهان با تو مهر نه نیز آشکارا نمایدت چهر. فردوسی. چون انس گرفت و مهر پ ...