پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٢٥٤)

بازدید
٤,٦٩٨
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاپهنک پاپهنک ( گویش بوشهری )

پیشنهاد
٠

پاپهنک پاپهنک ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاپهن. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) اشتر. شتر ( در بعض لهجه ها ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاپهن. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) اشتر. شتر ( در بعض لهجه ها ) .

پیشنهاد
٠

بن کن کردن ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بن کن کردن ( گویش بوشهری )

پیشنهاد
٠

بن کن کردن ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بن کن کردن ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بن کن کردن ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بگیر کردن ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای شعلهٔ آتش* = بُربُرَک ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای شعلهٔ آتش* = بُربُرَک ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بدست از بالای سر کسی کم کردن ؛ سر او بریدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اگر پیش از نماز شام این تمام نکرده باشی یک بدست از بالاء تو کم کنم. یقطین بگریست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بدست از بالای سر کسی کم کردن ؛ سر او بریدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اگر پیش از نماز شام این تمام نکرده باشی یک بدست از بالاء تو کم کنم. یقطین بگریست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بدست از بالای سر کسی کم کردن ؛ سر او بریدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اگر پیش از نماز شام این تمام نکرده باشی یک بدست از بالاء تو کم کنم. یقطین بگریست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بدست از بالای سر کسی کم کردن ؛ سر او بریدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اگر پیش از نماز شام این تمام نکرده باشی یک بدست از بالاء تو کم کنم. یقطین بگریست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بدست از بالای سر کسی کم کردن ؛ سر او بریدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اگر پیش از نماز شام این تمام نکرده باشی یک بدست از بالاء تو کم کنم. یقطین بگریست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باریک شدن . دقت. دقة. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) . دقیق. به چیزی توجه تام کردن و در کاری دقیق شدن : در هر کاری باید شخص باریک بشود. این مع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باریک شدن . دقت. دقة. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) . دقیق. به چیزی توجه تام کردن و در کاری دقیق شدن : در هر کاری باید شخص باریک بشود. این مع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باریک شدن . دقت. دقة. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) . دقیق. به چیزی توجه تام کردن و در کاری دقیق شدن : در هر کاری باید شخص باریک بشود. این مع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بادپیچک ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم سَربِشو ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم سَربِشو ( گویش بوشهری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رزم آهنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترا. [ ت َ ] ( اِ ) دیوار بلند و رفیع را گویند، مانند دیوار خانه پادشاهان و دیوار قلعه و کاروانسرا. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) . دیوار بس رفیع و ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تورسنگ

پیشنهاد
٠

تورسنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تورسنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذرت پفکی - ذرت بوداده - شکوفه ذرت - گل ذرت - گل بلال - نُقل پیرزن - پنبه ذرت - ذرت پنبه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذرت پفکی - ذرت بوداده - شکوفه ذرت - گل ذرت - گل بلال - نُقل پیرزن - پنبه ذرت - ذرت پنبه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مام و باب ؛ مادر و پدر. ام و اب. والدین. ابوین : سدیگر بپرسیدش افراسیاب از ایران و از شهر و از مام و باب. فردوسی. بدان دخت لرزان بدی مام و باب اگر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مام و باب ؛ مادر و پدر. ام و اب. والدین. ابوین : سدیگر بپرسیدش افراسیاب از ایران و از شهر و از مام و باب. فردوسی. بدان دخت لرزان بدی مام و باب اگر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نغزپیشه. [ ن َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) شیرین کار. که کارش بدیع و هنرمندانه و جالب توجه باشد : خرما گری ز خاک که آمخته ست این نغزپیشه دانه خرما را. نا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نغزپیکر. [ ن َ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) خوش اندام. که پیکری زیبا و لطیف و خوش دارد. || خوش عبارت. شیوا : یکی نامه نغزپیکر نوشت به نغزی بکردار باغ ب ...

پیشنهاد
٠

( نغز آمدن ) نغز آمدن. [ ن َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) شایسته افتادن. مناسب و مطلوب و بجا واقع شدن : نغز می آید بر او کن یا مکن امر و نهی ماجراها در سخن. ...

پیشنهاد
٠

( نغز آمدن ) نغز آمدن. [ ن َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) شایسته افتادن. مناسب و مطلوب و بجا واقع شدن : نغز می آید بر او کن یا مکن امر و نهی ماجراها در سخن. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنه بردن از جایی ؛ کوچ کردن از آنجا : تو اصل فتوحی و من از این شهر خواهم بنه بردن ز بی فتوحی. سوزنی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنه بردن از جایی ؛ کوچ کردن از آنجا : تو اصل فتوحی و من از این شهر خواهم بنه بردن ز بی فتوحی. سوزنی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنبال همه ؛ آخر همه. آخر از همه. ( یادداشت مؤلف ) . پس از همه. بعد از همه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنبال همه ؛ آخر همه. آخر از همه. ( یادداشت مؤلف ) . پس از همه. بعد از همه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنبال همه ؛ آخر همه. آخر از همه. ( یادداشت مؤلف ) . پس از همه. بعد از همه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال بریده ؛ ابتر. دم بریده. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال بریده ؛ ابتر. دم بریده. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشک دنبال ؛ دم سیاه. که دمی سیاه دارد : به بر زرد یکسر به تن لعل پوش همه مشک دنبال و کافورگوش. اسدی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندک دنبال ؛ دم کوتاه. که دم خرد و کوتاه دارد: آمد برون ز بیشه یکی زرد سرخ چشم لاغرمیان و اندک دنبال و پهن سر. مسعودسعد.

پیشنهاد
٠

go to town

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

not in this lifetime ‘Would you go out with him after he dropped you?’ ‘Not in this lifetime. ’

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی جنبه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( a ) good sport