پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٢٨)
Idle talks
idle talk
of late Birth rates have gone down of late.
of late Birth rates have gone down of late.
of late Birth rates have gone down of late.
of late Birth rates have gone down of late.
of late Birth rates have gone down of late.
By force
By force
By force
in a jiffy
in a jiffy
in a jiffy
in a jiffy
you never know
sort of I sort of like him, but I don’t know why. ‘Do you know what I mean?’ ‘Sort of. ’
sort of I sort of like him, but I don’t know why. ‘Do you know what I mean?’ ‘Sort of. ’
not somebody’s concern/none of somebody’s concern His affairs were none of her concern.
not somebody’s concern/none of somebody’s concern His affairs were none of her concern.
don’t take that tone with me ( =do not speak to me in that rude or unpleasant way )
don’t take that tone with me ( =do not speak to me in that rude or unpleasant way )
keep it under your hat!
keep it under your hat!
plain as day
معنی ضرب المثل - > سکه یک پول سیاه کردن خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن ( در حد بی ارزشی یک پول سیاه ) .
معنی ضرب المثل - > سکه یک پول سیاه کردن خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن ( در حد بی ارزشی یک پول سیاه ) .
معنی ضرب المثل - > سکه یک پول سیاه کردن خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن ( در حد بی ارزشی یک پول سیاه ) .
take a puff on your cigar.
( as ) proud as a peacock
pointless
pointless
A pack of . . . . . . . . . . . . .
A pack of . . . . . . . . . . . . .
before long
not a chance
not a chance
hit the road
hit the road
lucky you
Be open to
be open to
be open to
I call the shots
نگونسار ؛ سرازیر. ( برهان ) ( آنندراج ) . سرنگون : چو بت ز کعبه نگونسار بر زمین افتند به پیش قبله رویت بتان فرخاری. سعدی ( طیبات ) .
I can relate
On one condition
رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
کاشی. ( ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران. ( غیاث ) . منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است. قاسانی معرب آن است. ( آنندراج ) .
کاشی. ( ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران. ( غیاث ) . منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است. قاسانی معرب آن است. ( آنندراج ) .