پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٢٣٩)

بازدید
٤,٦٩١
پیشنهاد

Be open to

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

be open to

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be open to

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I call the shots

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نگونسار ؛ سرازیر. ( برهان ) ( آنندراج ) . سرنگون : چو بت ز کعبه نگونسار بر زمین افتند به پیش قبله رویت بتان فرخاری. سعدی ( طیبات ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I can relate

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

On one condition

پیشنهاد
١

رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.

پیشنهاد
٠

رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.

پیشنهاد
٠

رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاشی. ( ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران. ( غیاث ) . منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است. قاسانی معرب آن است. ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاشی. ( ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران. ( غیاث ) . منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است. قاسانی معرب آن است. ( آنندراج ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اطلس سیاه ؛ شب تاریک. ( آنندراج ) . و رجوع به مجموعه مترادفات ص 222 شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

اطلس فلک ؛ کنایه از آسمان. فلک اطلس : ز اطلس فلکم پرده در طنبی است بطاقچه مه و خور جام و کاسه حلبی است. نظام قاری ( دیوان البسه ص 49 ) . ز اطلس فلک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

just my luck

پیشنهاد
٠

just my luck

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You asked for it!

پیشنهاد
٠

Press one's luck

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Loaded* = DRUNK [not before noun] American English informal very drunk

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Loaded* = DRUNK [not before noun] American English informal very drunk

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

reek of

پیشنهاد
١

cut out for ( someone or something )

پیشنهاد
٠

cut out for ( someone or something )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wiped out

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wiped out

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wiped out

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wiped out

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hell no

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

when hell freezes over and the devil learns to ( ice ) skate

پیشنهاد
٠

be no match for somebody/something

پیشنهاد
٠

get ( one's ) hopes up

پیشنهاد
٠

get ( one's ) hopes up

پیشنهاد
٠

between you and me = ( also between ourselves ) Between you and me, I think Schmidt’s about to resign.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل آستین رنگرز ؛ به الوان. رنگارنگ.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا زدن قیمت ؛ ترقی کردن بها. افزایش یافتن بها.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا زدن قیمت ؛ ترقی کردن بها. افزایش یافتن بها.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا زدن پرده ؛ پرده را بکنار زدن. برچیدن پرده. برداشتن دامن پرده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا زدن آب ؛ ارتفاع گرفتن آب. برآمدن آب چنانکه در رودخانه و چاه و غیر آن. مَدّ آب. بالا آمدن آب. || فوران کردن و جستن آب و امثال آن : فواره بالا زد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا زدن آب ؛ ارتفاع گرفتن آب. برآمدن آب چنانکه در رودخانه و چاه و غیر آن. مَدّ آب. بالا آمدن آب. || فوران کردن و جستن آب و امثال آن : فواره بالا زد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا زدن آب ؛ ارتفاع گرفتن آب. برآمدن آب چنانکه در رودخانه و چاه و غیر آن. مَدّ آب. بالا آمدن آب. || فوران کردن و جستن آب و امثال آن : فواره بالا زد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آفتاب برزدن ؛ طلوع کردن. طالع شدن. دمیدن : گاه سحر بود کنون سخت زود برزند از مغرب تیغ آفتاب. ناصرخسرو.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آفتاب برزدن ؛ طلوع کردن. طالع شدن. دمیدن : گاه سحر بود کنون سخت زود برزند از مغرب تیغ آفتاب. ناصرخسرو.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آفتاب برزدن ؛ طلوع کردن. طالع شدن. دمیدن : گاه سحر بود کنون سخت زود برزند از مغرب تیغ آفتاب. ناصرخسرو.

پیشنهاد
٠

این برآن آن براین برزدن ؛ بجان هم انداختن. به روی هم داشتن دو تن را : زهر کس همی خواسته بستدی همی این بر آن آن بر این برزدی. فردوسی. همی این بر آن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنگ برزدن ؛ دست بردن : بقندیل قدیمان درزدن سنگ بکالای یتیمان برزدن چنگ. نظامی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالا زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) برداشتن. برگرفتن. بالا گرفتن. || ورمالیدن ، چنانکه آستین یا دامن و غیره را. برزدن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورمالیده. [ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) دامن و یا پاچه و آستین بالاکرده شده. || رسواشده و گریخته از شرم. ( آنندراج از مجمع التماثیل ) .

پیشنهاد
٠

one's toast

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

toasted