پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٧)

بازدید
١٩,٨٤٦
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بچنگ آمدن ؛ حاصل شدن. بدست آمدن. بدست شدن و میسر شدن : چو از آشتی شادی آید بچنگ خردمند هرگز نکوشد بجنگ. ابوشکور بلخی. بشاه جهاندار دادند گنج بچنگ آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

پیشنهاد
٠

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

پیشنهاد
٠

از چنگ کسی چاره یافتن ؛ از دست وی خلاص شدن : نیابد کسی چاره از چنگ مرگ چو باد خزانست و ما همچو برگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از چنگ رفتن ؛ از دست رفتن. از دیده ناپدید شدن : از آن سرو روان کز چنگ رفته ز سَروش آب و از گل رنگ رفته. نظامی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

reasonably

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

reasonably

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

leisurely

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

leisurely

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

leisurely

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

best - preserved

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

it is of no concern

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

it doesn’t amount to a hill of beans

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

it is of no concern

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

it doesn’t amount to a hill of beans

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

it doesn’t amount to a hill of beans

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

it doesn’t amount to a hill of beans

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

it doesn’t amount to a hill of beans

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . . . . . . . . The difficulty lies in

پیشنهاد
٠

. . . . . . . . . . . The difficulty lies in

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

All hope of recovering information has been lost”, Dr. Brooks says

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

a faint hope ( =a very small chance )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

speak with authority

پیشنهاد
٠

career prospects ( =opportunities to get a good job or a better position )

پیشنهاد
٠

liaison

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

work on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

work on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

work on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

work on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

meeting of minds a situation in which two people have very similar ideas and understand each other very well

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

meeting of minds a situation in which two people have very similar ideas and understand each other very well

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

meeting of minds a situation in which two people have very similar ideas and understand each other very well

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

fall vacant British English ( =become vacant )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

see somebody/something as something=consider

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . . . . . . . . . . a major investigation into

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

class differences

پیشنهاد

class differences

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( آقای خودش و نوکر خودش ) معنی ضرب المثل - > آقای خودش و نوکر خودش کسی که برای خودش کار کند و تحت فرمان کسی نباشد و طبعاً خوب و آبرومند هم برای خودش ...

پیشنهاد
٠

be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

be a past master ( at something ) British English to be very good at doing something because you have done it a lot

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارکشته کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارکشته کردن