پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
Household chores Household jobs
climb the social ladder
climb the social ladder
climb the social ladder
climb the social ladder
as yet
as yet
as yet
as yet
کار رفته : مفعول دکتر کزازی به جای" مفعول"واژه ی " کار رفته " را بکار برده است. " این کار رفته ، پیشتر در بیت نخستین به کار برده شده است " نامه ی با ...
go out to work
in the interim
in the interim
in the interim
in the interim
in the interim
in the interim
in the interim
in the interim
to introduce a bill
to receive a course
a wide/broad/whole/full range of something
a wide/broad/whole/full range of something
=stress over To 'stress over something' is to experience mental stress about it ( and possibly behave in an unwelcome way as a result ) . A child mi ...
To 'stress over something' is to experience mental stress about it ( and possibly behave in an unwelcome way as a result ) . A child might say to his ...
say ( that ) Suppose or assume that ( some hypothetical were true )
say ( that ) Suppose or assume that ( some hypothetical were true )
psychological stress analyzer
بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...
بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...
بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...
بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...
بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...
پسادست. [ پ َ دَ ] ( اِ مرکب ) نسیه باشد ( مقابل دستادست و پیشادست ، نقد ) که بهاء متاع خریده در زمان خرید ندهند و بوقتی دیگر محوّل کنند : ستد و داد ...
( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...
( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...
( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...
( پس آنگاه ) پس آنگاه. [ پ َ ] ( ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک. فردوسی. پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با ج ...
Of a vehicle: not refuelled, especially for the duration of a journey
impregnate
impregnated
on the fringes/fringe ( of something )
ride on something
ride on something
I'm history
history repeats itself
rank alongside ( =be equal to )
rank alongside ( =be equal to )
rank alongside ( =be equal to )
rank alongside ( =be equal to )