پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٣٣٣)

بازدید
١٦,٠٣٤
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت **cough up** به معنای **دادن یا پرداخت کردن، به خصوص وقتی که به سختی یا ناخواسته انجام شود** به کار می رود. معمولاً درباره پول یا اطلاعات صحبت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**Iron Paradise** نامی است که برای مجموعه های مختلفی از باشگاه ها و مراکز ورزشی به کار می رود که معمولاً فضاهایی تخصصی برای تمرینات قدرتی و تناسب اند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**Up - skill** به معنی **افزایش مهارت ها یا توانمندی های حرفه ای یا فنی یک فرد** است. یعنی یادگیری مهارت های جدید یا ارتقای مهارت های فعلی برای بهبود ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعاریف کلیدی: دوره آموزشی کوتاه مدت برای مرور و تثبیت موضوعات قبلی ( refresher course ) . چیزی که یادآوری می کند یا حافظه را تقویت می کند. همچنین ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- **ظاهر و ویژگی های صورت یک فرد، به خصوص هنگامی که به عنوان نشانه ای از شخصیت یا خصوصیات درونی او در نظر گرفته شود. ** - **هنر یا سنت قضاوت درباره ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 کاربردها: 1 - زیست شناسی: مطالعه شکل، ساختار و فرم اندام ها، ارگان ها و موجودات زنده است. مثلاً: فرم برگ ها، بدن جانوران، ساختار سلول ها. در زیس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: The curvature of the road makes it difficult to drive fast. انحنای جاده رانندگی سریع را دشوار می کند. Circles have constant curvature ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال ها: He has a muscular physique. She didn't have the physique to be a dancer. An athletic physique is typically well - developed and proport ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

**Symmetry** به معنای **تقارن** است؛ یعنی **توازن، هماهنگی یا برابری اجزا به گونه ای که یک شکل، الگو یا ساختار در دو طرف یک خط یا نقطه مرکز، یکسان یا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**Deca** یک پیشوند عددی است که به معنای **ده ( 10 ) ** است و از ریشه یونانی δέκα ( d�ka ) گرفته شده است. در سامانه ی بین المللی یکاها ( SI ) ، **de ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی در مکالمات غیررسمی و چت های آنلاین، به شکل کوتاه شده و دوستانه برای کلمه ی "OK" یا "Okay" استفاده می شود. مثلاً: A: "Can you do this?" B: "Kay! ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مثال ها: The base is about five klicks from here. پایگاه حدود پنج کیلومتر از اینجا فاصله دارد. We hiked ten klicks into the mountains. ما ده ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**رهبر یا پیشتاز یک گروه، تیم یا رقابت** . این عبارت معمولاً برای اشاره به کسی به کار می رود که در مسابقه، رقابت یا هر موقعیت جمعی دیگری در جایگاه او ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فردی اشاره دارد که **یک مقام بلندپایه، یک فرد مهم و با نفوذ یا کسی که خود را بزرگ و تأثیرگذار جلوه می دهد**. این عبارت معمولاً به صورت طنز یا تمس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 بالا بردن سطح استاندارد / ارتقاء معیارها / افزایش سطح انتظار / بالا بردن نوار موفقیت 🔹 مثال ها: The new policy lifts the bar for environmental s ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح **lift joint** می تواند در حوزه های مختلف مهندسی و مکانیک معانی متفاوتی داشته باشد، اما در زمینه تحلیل سازه ها و نرم افزارهای مهندسی مانند CAD ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 لغو محدودیت ها / برداشتن انسداد یا تعطیلی / بازگشایی رسمی / رفع ممنوعیت یا انسداد 🔹 مثال ها: Israel was urged to lift the closure on Gaza. از اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**Cybercouture** * ( ترکیبی نوظهور – انگلیسی ) * واژه ی *Cybercouture* ترکیبی از دو کلمه است: - **Cyber:** مربوط به فناوری های دیجیتال، اینترنت و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**پزشکی مکمل** به مجموعه ای از روش ها و درمان ها گفته می شود که **در کنار پزشکی متداول و استاندارد ( پزشکی غربی ) برای بهبود سلامت و درمان بیماری ها ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 روغن کاری کردن / روغن مالیدن به بدن یا وسیله / آماده سازی با روغن / براق کردن برای نمایش ( کاربرد استعاری و عامیانه ) : در زبان عامیانه، oil up م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مجبور به تکیه کردن به چیزی / وابسته شدن به منابع خود / رها شدن و مجبور به اتکا به خود 🔹 مثال ها: The sudden loss of support threw her back on h ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

/debaʀdœʀ/ — دِباردور/ واژه فرانسوی 1 - تاپ بدون آستین / زیرپوش رکابی / لباس تابستانی سبک 2 - باربر بندر / کارگر اسکله / تخلیه چی کشتی 🔹 مترادف ها | ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 در مضیقه بودن / کمبود داشتن / بی پول بودن / در تنگنای منابع بودن 🔹 مثال ها: She’s strapped for money after the unexpected expenses. بعد از هزینه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مکانی است که وسایل، تجهیزات، تکنولوژی ها، نظریه ها، یا افراد برای اولین بار آزمایش، امتحان و به چالش کشیده می شوند. این مکان ها معمولاً برای سنجش عم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 پاسخ دادن با حمله / ضربه ی متقابل زدن / واکنش تند نشان دادن / جواب دادن به انتقاد یا حمله 🔹 مثال ها: She hit back at the accusations with strong ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🔹 در جریان بودن / مطلع ماندن / از اخبار و اطلاعات روز باخبر بودن / در حلقه ی آگاهان بودن 🔹 مثال ها: Follow us on social media to stay in the know. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹پیگیری کردن / دنبال چیزی رفتن / یادآوری کردن برای انجام کاری / سراغ گرفتن 🔹 مثال ها: She chased up the HR team for her contract. قراردادش رو از ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 در جریان قرار دادن / وارد گفتگو کردن / در حلقه ی ارتباطی آوردن / مطلع کردن 🔹 مثال ها: I’ll loop you in once I hear back from the client. وقتی از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

**داشتن حضور قدرتمند و تأثیرگذار به گونه ای که باعث جلب توجه و کنترل فضای مکالمه یا جمع شود**. کسی که *command the room* می کند، خود را به گونه ای م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 مجذوب کردن / افسون کردن / دل ربا بودن / توجه کسی را کاملاً به خود جلب کردن 🔹 مثال ها: She was spellbound by the beauty of the sunset. از زیبایی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ریوِت - - - ### 🔸 معادل فارسی: ** ( اسم ) :** پرچ / میخ پرچ / بست فلزی ** ( فعل ) :** پرچ کردن / محکم بستن / خیره کردن ( به صورت استعاری ) در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🔹 مغناطیسی کردن / جذب کردن / دل ربا بودن / تأثیرگذاری شدید داشتن 🔹 مثال ها: He magnetized people with his charm and confidence. با جذابیت و اعتماد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🔹 جلب توجه شدید / چشم ها را به خود خیره کردن / دیده شدن به صورت چشم گیر / توجه عمومی را ربودن 1 - ( کاربرد رسانه ای و تبلیغاتی ) : به معنای جلب توجه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این عبارت به معنی در مرکز توجه قرار گرفتن یا مورد تمرکز و توجه دیگران بودن است. وقتی کسی می گوید the spotlight is on me، منظورش این است که الان تمام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1 - موقعیت فیزیکی وسط صحنه تئاتر: نقطه ای در مرکز صحنه که معمولاً بیشترین توجه بینندگان را به خود جذب می کند. 2 - موقعیت مهم و پررنگ در هر زمینه ای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🔸 **یافتن، بیرون کشیدن یا استخراج چیزی از جایی، معمولاً پس از جستجوی دقیق یا دست وپا زدن**. این عبارت تصویر ماهیگیر را تداعی می کند که با قلاب یا ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: اصل ماجرا را فهمیدن / اطلاعات کامل و واقعی گرفتن / از حقیقت موضوع باخبر شدن 🔸 تعریف ها: 1. ( گرفتن گزارش کامل ) : دریافت اطلاعات ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی *Daddynator* یک ترکیب غیررسمی و ساختگی است که با تلفیق دو کلمه ی **Daddy** و پسوند نماینده قدرت و تسلط ** - nator** ساخته شده است. این ترکیب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

**D - Dawg** * ( اسم مستعار – اصطلاح عامیانه انگلیسی ) * **D - Dawg** یک لقب یا اسم مستعار غیررسمی و عامیانه است. این نوع لقب معمولاً به شکل دوستانه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت make a show of به معنای انجام دادن کاری به صورت نمایشی، آشکار و اغراق آمیز برای جلب توجه دیگران یا نشان دادن یک احساس، حالت یا کیفیت خاص است. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت به معنی آشکار و علنی کردن چیزی به گونه ای که همه بتوانند ببینند یا آن را درک کنند است. وقتی چیزی را lay bare for all to see می گوییم، یعنی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

این عبارت به معنای افشای ناگهانی و علنی چیزی است که قبلاً ممکن بود پنهان یا محرمانه باشد. وقتی می گوییم چیزی thrown out in the open شده، یعنی به صورت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

### معنی اصلی: **روشن کردن دستگاه یا تجهیزاتی که با برق کار می کند** ( یعنی دادن انرژی و شروع به کار دادن یک وسیله الکترونیکی یا مکانیکی ) 1. **ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. **تحمل کردن، مقاومت کردن ( گذراندن شرایط سخت ) ** *Bear up* به معنای **صبور بودن، استقامت کردن یا توانایی کنار آمدن با شرایط دشوار و فشارهای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک عبارت ترکیبی ( prepositional phrase ) است که در زبان انگلیسی به معنی **کمبود داشتن از چیزی** یا **مقدار کمی از چیزی داشتن** است. - وقتی می گویی ...

پیشنهاد
١

یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنی **قرار داشتن در موقعیتی بسیار دشوار، گیر افتادن در مشکلی بزرگ یا وضعیت سختی است که راه حلی ساده و سریع ندارد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**در مضیقه مالی بودن** یا **کمبود پول داشتن**. وقتی کسی *hard up* است، یعنی به طور موقت دچار مشکلات مالی شده و پول کافی برای پوشش نیازهایش ندارد. ...

پیشنهاد
١

این اصطلاح به معنی برتری چشمگیر و آشکار کسی یا چیزی نسبت به دیگران است. وقتی می گوییم کسی �head and shoulders above� است یعنی به طور قابل توجهی از بق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔹 فرصت برابر / رفتار منصفانه / برخورد عادلانه / حق برابر برای موفقیت 🔹 مثال های انگلیسی با ترجمه: I’m not asking for special treatment—just a fair ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت غیررسمی و طنز برای توصیف وسواس یا علاقه ی شدید به مانیتورها استفاده می شه— در زمینه ی گیمینگ، طراحی، یا فناوری. این اصطلاح معمولاً برای افراد ...