حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch shuteye: To "catch shuteye" means to get som ...

جدید ٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

develop a tan: �برنزه شدن� / تیره کردن رنگ پوست به ...

جدید ٣ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recusal: /rɪˈkjuːzəl/ the withdrawal of a ju ...

جدید ٣ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

between a rock and a hard place: ✍️به وضعیتی اشاره دارد که فرد با دو ...

جدید ٤ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lone wolf: a person who likes to do things on ...

جدید ٥ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reprieve: 1 - an official order that stops o ...

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never let a good crisis go to waste: This is a famous quote that means o ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's a small world: idiom/ saying When people discover ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wheelhouse: someone's wheelhouse [ S] US inform ...

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ ال ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can: Can is a slang term for a toilet. I ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can: To “can” someone means to dismiss o ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kpi: KPIs are measurable values that ind ...

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integrate: مثال؛ For example, in a discussion ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downer: This slang term refers to something ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downer: slang for depressant drugs/ a drug ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hymn: مثال؛ “The choir sang a beautiful h ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferry: مثال؛ Can you ferry me across the r ...

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling music: ✍️ نوعی از موسیقی که احساس ناراحتی، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whimsical: /ˈwɪmzɪkl/ Whimsical also describes ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diocese: ( in the Roman Catholic Church ) th ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tear into: To “tear into” someone means to sco ...

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: This term is commonly used to descr ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liaise: to speak to people in other organiz ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streaming: ✍️استریمینگ ( Streaming ) به انتقال ...

٤ روز پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looming: ( Of something unwanted or unpleasa ...

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

write off: to cancel a debt or to acknowledge ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oldster: This term is used to describe someo ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold back: ممانعت کردن/خودداری کردن از انجام ک ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead horse theory: **تئوری اسب مرده ( Dead Horse Theor ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تئوری اسب مرده: **تئوری اسب مرده ( Dead Horse Theor ...

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind blowing: adjective informal extremely exciti ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot fish in a barrel: انجام دادن کاری که آن قدر آسان است ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rorschach test: تست رورشاخ ( به انگلیسی: Rorschach ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snag: A snag refers to an unexpected prob ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surgical: The term “surgical” can also be use ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kingpin: A kingpin is a term used to describ ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biome: A biome refers to a large geographi ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: This phrase is often used to descri ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trash talk: The act of verbally attacking or be ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sienna: Refers to a warm, earthy brown colo ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanity: 1 - the state of having a healthy ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sarcasm: the use of remarks that clearly mea ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درک گفتار: **درک گفتار** یک فرآیند پیچیده است ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: a fast - running, long - eared mamm ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hhs: **HHS** می تواند به دو مفهوم متفاوت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duck for a while: عقب نشینی یا پنهان شدن موقت برای اج ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw something on: 1 - سریع لباس پوشیدن بدون دقت یا تل ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

g note: 1 - موسیقی: در نظریه موسیقی، "G - n ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caporegime: /ˈk�p. oʊ. rəˌʒiːm/ "caporegime" ( ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dot head: اصطلاح "dothead" یک توهین نژادی و ت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grow by leaps and bounds: رشد کردن سریع و چشمگیر یا پیشرفت بز ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the book up: 1 - بلند کردن یا برداشتن یک کتاب. ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a licking: یک اصطلاح عامیانه است به معنی تحمل ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open a can of worms: To create a complicated situation i ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell on: فکر کردن یا تمرکز روی چیزی برای مدت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravitate: to be attracted to or move toward s ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw in: To include or add something as an e ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parkway: a wide road, usually divided, with ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slay: To impress someone very much or to ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counteract: مثال؛ She took medication to counte ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open: honest and not trying to keep thing ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fumigate: مثال؛ The exterminator had to fumig ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: To go through means to carefully ex ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turf: This refers to a specific area or n ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chase skirt: The phrase "chase skirt" is an info ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mezzo morto: معنای حقیقی: کسی یا چیزی که "mezzo ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drunken sailor: معنای مجازی: این اصطلاح می تواند به ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer body: معنای حقیقی: به بدنی اشاره دارد که ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turf: a subject in which a person or grou ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water's warm: معنای مجازی: به صورت استعاری، می تو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macchinetta: /makˈkiːnetta/ "ماشین کوچک" در زبا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come clean with someone: صادق بودن، اعتراف کردن یا بیان حقیق ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: When something is “lit, ” it means ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couch: to express something in a particula ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer trash: an offensive way of referring to po ...

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ترنا بازی یک بازی سنتی ایرانی اس ...

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

با سلام. این یک پاسخ. اگر مقبول نی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowball: “Snowball” as a verb means to grow ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sertraline: سِرترالین ( به انگلیسی: Sertraline ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sublimate: PSYCHOLOGY specialized to express s ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: This term is used to describe the a ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mealy mouthing: به معنای صحبت کردن به طور مبهم، طفر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw up in one's face: به معنای یادآوری کردن چیزی ناخوشاین ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wad: Wad is a slang term for a bundle of ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the leap: This phrase means to take a risk or ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carnival: ( a special occasion or period of ) ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay waste to: To lay waste to something means to ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مفهوم کلی این بیت به این اشاره دار ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in flux: “In flux” is an idiomatic expressio ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erode: to slowly reduce or destroy somethi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postillion: کلمه "postillion" به معنای فردی است ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقل کل: smarty pants informal /disapproving ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butcher: This derogatory term is used to des ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concomitant: ✍️در حوزه دارو، واژه "concomitant" ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petro democracy: به یک سیستم سیاسی یا مدل حکمرانی اش ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پترو دموکراسی: به یک سیستم سیاسی یا مدل حکمرانی اش ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well rounded individual: به فردی اشاره دارد که دارای مجموعه ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up with: To think of, create, or produce som ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: To waste someone means to kill them ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restorative: ✍️به معنای "ترمیمی" یا "احیاکننده" ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ttyl: TTYL ( Talk To You Later ) This a ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a cat and dog life: به زندگی یا رابطه ای پر از بحث ها، ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rum character: یک عبارت از زبان انگلیسی بریتانیایی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look pretty run down: به این معناست که کسی یا چیزی خسته، ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch wood: یک اصطلاح است که برای دور کردن بدشا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: a special piece of long clothing wo ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اصطلاح جوز زدن به معنای توهم زدن ...

٢ هفته پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

نام “لیارا” از ریشه عبری “Eliora” ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morphine: مُرفین مولکولی آلکالوئیدی از خانواد ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wastewater analysis: **تحلیل فاضلاب** یک فرآیند مهم در م ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn the cheek: عبارت �turn the other cheek� به معن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come heavy: یک عبارت عامیانه است که به معنای حض ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down two large: عبارت down two large به ویژه در زمی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay off the vig: عبارت �lay off the vig� از اصطلاحات ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hallmark: 1 - An official mark or stamp that ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beige: As slang, "beige" can be used to de ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: “Disruption” is a noun that refers ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbue: To inspire or permeate something wi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch someone off guard: to surprise someone by doing someth ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fadeaway: fade away to slowly disappear, lose ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noir fiction: **Noir fiction** یک زیرشاخه از ژانر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vindicate: تبرئه شدن تایید کردن مثال؛ I was vi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saga: A saga is a long, epic story that o ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: این دومین پیش بینی دقیق او بود.

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay it on me: This phrase is used to encourage so ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sup: مثال؛ For example, you might say, “ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sext: Sexting ( sex texing ) to send tex ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch: To suggest or propose an idea or pl ...

٢ هفته پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Answer 1- answer ، پاسخی مستقیم ب ...

٢ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یک فعل مرکب غیررسمی است که به معنا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hasids: **Hasidism** یا **حسیدیک یهودی گری* ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hasidism: **Hasidism** یا **حسیدیک یهودی گری* ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shove the cab up one's ass: عبارت **"shove the cab up one's ass ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit runs downhill: یک اصطلاح عامیانه و تا حدی بی ادبان ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: A "settlement" is a place where peo ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

varicose ulcer: زخم واریسی نوعی زخم مزمن است که در ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tack to: یک اصطلاح دریانوردی است که به تغییر ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

other minds: مفهوم **"ذهن های دیگر"** در فلسفه ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drunkenness reveals what soberness conceals: این ضرب المثل بیان می کند که زمانی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuzzle into: فشار دادن یا مالیدن ملایم چیزی، اغل ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chill out: مثال؛ Hey, chill out. It’s not wort ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intentional: planned or intended صفت/ برنامه ریز ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bromance: This term is used to describe a clo ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out of one's tree: یک اصطلاح غیررسمی است که برای توصیف ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ditsoon: اصطلاحی است که از کلمه ایتالیایی "t ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chiacchierone: �Chiacchierone� یک کلمه ایتالیایی ا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have fits: The phrase "have fits" refers to re ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calzone: **کالزونه** ( Calzone ) یک غذای ایت ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough cookie: This phrase is used to describe som ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blowout: A blowout is a wild or extravagant ...

٢ هفته پیش

مدال‌های حسین کتابدار