حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wage slave: 🔹 واژه: Wage slave ( اسم – استعار ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piffle: 🔸 معادل فارسی: مزخرف / حرف بی معنی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intermountain health addiction: **Intermountain Healthcare** در ایا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rejectamenta: 🔸 معادل فارسی: اضافات / باقی مانده ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tianeptine: تای اَنپتین - - - 🔸 **معادل فا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas station heroin: 🔹 **اصطلاح:** *Gas station heroin* ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanctified: 🔸 معادل فارسی: مقدس / پاک شده / تق ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to terms with oneself: 🔸 معادل فارسی: با خودش کنار اومدن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parson: 🔸 معادل فارسی: کشیش / روحانی / پاس ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dig into one’s past: 🔸 معادل فارسی: در گذشته ی کسی کند ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face one’s demons: 🔸 معادل فارسی: روبرو شدن با شیاطی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not on the grid: 🔸 معادل فارسی: خارج از شبکه / جدا ...

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decile: مشتریان سودآور اهمیت زیادی دارند زی ...

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decile: افرادی که در دهک درآمدی پایین ترین ...

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decile: در میان دهک بالایی درآمد ( یعنی ۱۰ ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fair representation: 🔸 معادل فارسی: نمایندگی عادلانه / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinteresting: 🔸 معادل فارسی: جالب و الهام بخش / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buzz piece: 🔸 معادل فارسی: مطلب جنجالی / مقاله ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinkfluencer: 🔸 معادل فارسی: فرد تأثیرگذار فکری ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nimble minded: 🔸 معادل فارسی: تیزهوش / زیرک / ذهن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiralling drinking: 🔸 **معادل فارسی:** مصرف الکلِ رو ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch a show: 🔸 معادل فارسی: یه نمایش دیدن / یه ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the take: idiom US trying to profit in a pers ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off you go: "Off you go" is an idiomatic expres ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night hawker: 🔸 معادل فارسی: **دستفروش شبانه • ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run out of language: 🔸 معادل فارسی: زبان کم آوردن / وا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

untold harm: 🔸 معادل فارسی: آسیب بی شمار / خسار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corner someone: 🔸 معادل فارسی: گیر انداختن کسی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart pill: 🔸 معادل فارسی: قرص هوش / داروی تق ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh to death: 🔸 معادل فارسی: بسیار خوش تیپ / فو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighten noose: 🔸 معادل فارسی: طناب را سفت کردن / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t money: 🔸 معادل فارسی: تی مانی / اسم رمز ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t girl: 🔸 معادل فارسی: زن ترنس / دختر ترن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t monkey: 🔸 معادل فارسی: مصرف کننده ی مت آم ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mess hall: 🔸 معادل فارسی: سالن غذاخوری نظامی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy pill: 🔸 معادل فارسی: قرص شادی / داروی ض ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toke up: 🔸 معادل فارسی: پک زدن / دود کردن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huffing canned air: 🔸 معادل فارسی: استنشاق هوای فشرده ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be no more: 🔸 معادل فارسی: دیگر نبودن / از می ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust one’s buns: 🔸 معادل فارسی: جون کندن / خودکشی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barky: 🔸 معادل فارسی: پارس کننده / پرصدا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetcher: فِچِر ____________________________ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woofer: 🔸 معادل فارسی: سگ گنده / سگ صدادا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace pill: 🔸 معادل فارسی: قرص صلح / قرص آرام ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white rhino: 1. ( فرهنگی – استعاری ) : در برخی ز ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barbell: a long bar with a weight on each en ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jack tar: 🔸 معادل فارسی: ملوان قدیمی / مرد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white smoke: 1. ( استعاری – رسانه ای ) : در گفتا ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make one's bed: ( استعاری – اخلاقی ) : اشاره به پذی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hymie: /ˈhaɪmi/ هایْمی _________________ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jidan: /ʒiˈdɑ̃/ ژیدان __________________ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do a graft: 🔸 معادل فارسی: سخت کار کردن / زحم ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doc in a box: 🔸 معادل فارسی: پزشک فوری / دکتر ک ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skinful: 🔸 معادل فارسی: مقدار زیاد نوشیدنی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the business: 🔸 معادل فارسی: دفع مدفوع / رفتن ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metiche: 🔹 واژه: Metiche ( اسم / صفت – اسپ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for a poop: 🔸 معادل فارسی: دفع مدفوع / رفتن ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sly trick: 🔸 معادل فارسی: حقه ی زیرکانه / کل ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

release the kraken: 🔸 معادل فارسی: رها کردن هیولا / ر ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rag arsed: 🔸 معادل فارسی: ژنده پوش / بی پول ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a pit stop: 🔸 معادل فارسی: توقف کوتاه / ایست ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

answer nature’s call: 🔸 معادل فارسی: رفتن به دستشویی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay a visit to the porcelain throne: پورسِلِن 🔸 معادل فارسی: رفتن به ت ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get turned on: 🔸 معادل فارسی: تحریک شدن / به وجد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of my emergency room: GOMER گومِر ______________________ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fooba: مخفف **Fell Out Of Bed Again** 🔸 م ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rush genius: **Rush genius** ( ترکیب اسمی – فرهن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key in on: 🔸 معادل فارسی: تمرکز کردن روی. . ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero down on: 🔸 معادل فارسی: متمرکز شدن دقیق رو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to the marrow of the matter: 🔸 معادل فارسی: رسیدن به مغزِ موضو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

royal pardon: 🔸 معادل فارسی: عفو سلطنتی / بخشش ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

richy rich: 🔸 معادل فارسی: بچه پولدار / پول د ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make an observation about: 🔸 معادل فارسی: اظهارنظر کردن دربا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joneze: 🔸 معادل فارسی: هوس شدید / خمار کش ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rdl: حرکت RDL یا ددلیفت رومانیایی ( Roma ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick sit: حرکت کیک سیت ( Kick Sit ) یک تمرین ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional fog: "مه عاطفی" یا "Emotional Fog" به حا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride the haze: 🔸 معادل فارسی: سواری گرفتن از مه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work someone up: 🔸 معادل فارسی: کسی رو به هم ریختن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go apeshit: 🔸 معادل فارسی: دیوانه شدن / ترکید ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hip thrust: حرکت هیپ تراست ( Hip Thrust ) یکی ا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wind someone up: 🔸 معادل فارسی: کسی رو کفری کردن / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hip hinge: حرکت هینج هیپ ( hip hinge ) یک الگو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crankster: 🔸 معادل فارسی: معتاد شیشه / خوره ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tweak someone’s nose: 🔸 معادل فارسی: بینی کسی رو کشیدن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creak along: 🔸 معادل فارسی: با صدای ناله آسا ح ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flick someone’s switch: 🔸 معادل فارسی: دکمه ی کسی رو زدن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well rounded body: 🔸 معادل فارسی: بدن متعادل / اندام ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decentralist: 🔸 معادل فارسی: تمرکزگریز / طرفدار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a mental health day: 🔸 معادل فارسی: مرخصی سلامت روان / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inch along mindset: 🔸 معادل فارسی: ذهنیت پیش روی قطره ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dopamine dependency: 🔸 معادل فارسی: وابستگی به دوپامین ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piddling: 🔸 معادل فارسی: ناچیز / بی ارزش / ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autonomist: 🔸 معادل فارسی: خودمختارگرا / طرفد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional buttons: 🔸 معادل فارسی: دکمه های احساسی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

couch potato economy: 🔸 معادل فارسی: اقتصاد مبل نشینی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push buttons: 🔸 معادل فارسی: اعصاب کسی رو تحریک ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nic fiend: نیک فیند _________________________ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summation speech: 🔸 معادل فارسی: سخنرانی جمع بندی / ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

languish culture: 🔸 معادل فارسی: فرهنگ پژمردگی / فر ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geek up: 🔸 معادل فارسی: تیز شدن با مواد / ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flush: سیفون دستشویی را بکشید

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد ...

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تک ...

٢ هفته پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reliance: این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bits and pieces identity: 🔸 معادل فارسی: هویت تکه تکه / هوی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psychosomatic: Refers to the connection between th ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into one’s bones: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) تا عمق وجود ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disentwine: /ˌdɪs. ɪnˈtwaɪn/ دی س اِن تْواین ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

auschwitz: آشوویتس ( Auschwitz ) بزرگ ترین ارد ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go flat out: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) با تمام توا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m chill about it: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) برام مهم نی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cavity fighter: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) مبارز ضد پو ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bogo: 🔹 واژه: **BOGO** ( سرواژه تبلیغات ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peel away the layers: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) لایه برداری ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat wallet: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) کیف پول پرپ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cake up: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) پول پارو کر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go balls to the wall: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) با تمام قدر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m laid back: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) آدم آرومی ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go touch grass: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) برو بیرون ی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

log off culture: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) فرهنگ فاصله ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell like crazy: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) دیوانه وار ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accessible language: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) زبان قابل ف ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr brown: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) آقای براون ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

closeout sale: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) حراج پایان ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lsat: /ˈɛl. s�t/ اِل سَت 🔹 واژه: **LSAT ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sensationalised: سِن سِی شِنِلایزد ________________ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay audience: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) مخاطب غیر مت ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see it to fruition: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) به ثمر رسان ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recoupment: 🔹 واژه: **Recoupment** ( اسم – حق ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash sale: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) فروش فوری / ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go once go twice: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) یک بار، دوب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call all cars: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) فراخوان عمو ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not your everyday: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) غیرمعمول / ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweeping discovery: 🔹 واژه: **Sweeping discovery** ( ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our legality does not make our morality: قانونی بودن ما، اخلاقی بودن ما را ت ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pilates method: متد پیلاتس توسط جوزف پیلاتس در اوای ...

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bagman: an agent who collects or distribute ...

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: �او مجبور نشد منتظر بماند. �

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degree: این گزارش با دقت و پژوهش خوب تهیه ش ...

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: حتی جلد آلبوم هم یک نسخه جعلی از نم ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggregate: بدهی های او به هزاران دلار رسید. یا ...

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stake: ما زود به نمایش رفتیم تا جای خوبی ر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fine tune: مثال؛ I need to fine - tune my guit ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall pilates: Wall Pilates یک نوع تمرین پیلاتس اس ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pistol squat: حرکت اسکوات پیستول ( Pistol Squat ) ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welfare check: welfare check یکی از خدماتی است که ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liquid sunshine: 🔸 معادل فارسی: باران با حس مثبت ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncontent: 🔸 معادل فارسی: ناراضی / ناخشنود / ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hip someone to the game: 🔸 معادل فارسی: کسی رو آگاه کردن ب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

school someone: 🔸 معادل فارسی: کسی رو درس دادن / ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run someone through: 🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) مرحله به مر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk someone through: 🔸 معادل فارسی: مرحله به مرحله راه ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snooze fest: 🔸 معادل فارسی: خواب آور / ضدحال / ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overstuff: 🔸 معادل فارسی: بیش ازحد پر کردن / ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rainy spell: 🔸 معادل فارسی: دوره ی بارانی / چن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scotch mist: 🔸 معادل فارسی: مه اسکاتلندی / رطو ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neuroatypical: اصطلاح نوروتیپیکال ( Neurotypical ) ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rarer than hen’s teeth: 🔸 معادل فارسی: نایاب تر از نایاب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nihility: نای هیلیتی _______________________ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch that itch: 🔸 معادل فارسی: رفع هوس / ارضای نی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fill the bill: 🔸 معادل فارسی: مناسب بودن / نیاز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sow the seeds: 🔸 معادل فارسی: بذر چیزی را کاشتن ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

posse up: پاسی آپ 🔸 معادل فارسی: دور هم جم ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weather the adversity: 🔸 معادل فارسی: از سختی عبور کردن ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental filter: *فیلتر ذهنی ( Mental Filter ) * یکی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

should statements: *بیان ها یا گزاره هایباید یا Should ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all or nothing thinking: *تفکر همه یا هیچ چیز ( All - or - N ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit makers: 🔸 معادل فارسی: سازندگان آثار پرفر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosy: boring or not showing any imaginati ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affable: This term describes someone who is ...

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faux: آنجا ایستاده بود، پوشیده شده با برف ...

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stake: بدعت گذاران را به عنوان مجازات، در ...

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devour: افراد بزرگ تر، قدرتمندتر یا موفق تر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rainbow flag: ### 🔸 معادل فارسی: پرچم رنگین کما ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cherry select: ### 🔸 معادل فارسی: گزینش گلچین شد ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put finger on scale of justice: ### 🔸 معادل فارسی: دست بردن در عد ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out and proud: ### 🔸 معادل فارسی: آشکار و با افت ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give one the willies: ### 🔸 معادل فارسی: ترسوندن / حس ب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نهاب: سامانه نهاب ( نظام هویت سنجی الکترو ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپام: سامانه سپام ( سامانه پیام رسانی الک ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a bad bone in one's body: اصطلاح "have a bad bone in one's bo ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a grasp on: ### 🔸 معادل فارسی: درک کردن / فهم ...

٣ هفته پیش

مدال‌های حسین کتابدار