حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excel beyond expectations: عبارت **"excel beyond expectations" ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

midnighter: Midnighter یک شخصیت ابرقهرمانی در ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coalie: کلمه **"Coalie"** در معانی مختلفی ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s have a throwdown: عبارت **"Let’s have a throwdown"** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep in the mix: عبارت **"deep in the mix"** یک اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black knight: معنی در دنیای مالی و کسب وکار شرکت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep in it: عبارت **"deep in it"** به معنای **ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play it by the book: عبارت **"play it by the book"** یک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up to my ears: عبارت **"up to my ears"** یک اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black label: ## 1. **در حوزه محصولات و برندها** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sip the tea: عبارت **"sip the tea"** یک اصطلاح ع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in bygone days: عبارت **"in bygone days"** به معنای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

synth wizardry: �Synth - wizardry� به مهارت بسیار ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being a pushover: عبارت **"being a pushover"** یک اصط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being a diva: عبارت **"being a diva"** در زبان ان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skrrt skrrt: /skɜːrt skɜːrt/ عبارت **"Skrrt skrr ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the field: عبارت **"hit the field"** یک اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clout chasing: عبارت "clout chasing" به معنای تلاش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

putter about: بی هدف گشتن و انجام کارهای جزئی و غ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the know: مثال؛ I’m in the know about the lat ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slay it: To “slay it” means to perform excep ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock it out of the park: To “knock it out of the park” means ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abyss: An abyss is a deep or seemingly bot ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bungalow: A bungalow is a small, single - sto ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push out: To release or make something availa ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quirk: A quirk refers to an unusual or pec ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot the breeze: مثال؛ Let’s meet up for coffee and ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labyrinth: a confusing set of connecting passa ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch one's six: عبارت **"watch one's six"** یک اصطل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aic: ## 1. Akaike Information Criterion ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neurogenic tremoring: **Neurogenic tremoring** به لرزش یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thermal camera: دوربین حرارتی ( Thermal Camera ) دس ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of one's head: عبارت **"get out of one's head"** د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

5 and 0: 5 - and - 0 "۵ - ۰" به رکورد برد - ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

o i s: ### 1. Officer - Involved Shooting ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone through the grinder: عبارت **"put someone through the gr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodo: This term is used to describe someo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodo: a large bird, unable to fly, that n ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep one's ass unkicked: عبارت **"keep one's ass unkicked"** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thattagirl: عبارت **"Thattagirl"** یا به صورت ج ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this way enerybody wins: عبارت **"This way everybody wins"** ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

score: In slang, a “score” refers to a suc ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relate to that: عبارت **"relate to that"** در زبان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traffic in gossip: عبارت **"traffic in gossip"** به مع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spin one's wheels: عبارت **"spin one's wheels"** در زب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit someone: عبارت **"shit someone"** در زبان ان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rip off band aid: عبارت **"rip off the band - aid"** ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paragon: مثال؛ For instance, a teacher might ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ironclad: adjective [ usually before noun] I ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit or miss: The phrase “hit - or - miss” is an ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down on your luck: عبارت **"down on your luck"** به مع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go to: Go - to This term refers to somethi ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a cinch: عبارت **"It’s a cinch"** در زبان ان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

await with bated breath: عبارت **"await with bated breath"** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural cleansing: **Cultural cleansing** به معنای **ح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soonish: کلمه **"soonish"** یک واژه غیررسمی ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

وب معنایی (Semantic Web) توسعه‌ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streamline: To make a process or system more ef ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mesh: When things mesh, they fit together ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

btk: BTK مخفف سه کلمه Bind ( بستن ) ، To ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like falling off a log: عبارت **"like falling off a log"** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to mosey: عبارت **"get to mosey"** یک اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white glove service: **White - glove service** به معنای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bespoke service: **Bespoke service** به معنای **خدما ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace service: 1. **در ورزش های راکتی ( مثل تنیس و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choke doen the bile: عبارت **"choke down the bile"** یک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trudge through: عبارت **"trudge through"** یک فعل ع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stone cold fact: عبارت **"stone cold fact"** به معنا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the 411: عبارت **"the 411"** در زبان انگلیسی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hootch: کلمه **"hootch"** ( گاهی به صورت ** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try to off: عبارت **"try to off"** یک اصطلاح عا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ripe cunt: عبارت **"ripe cunt"** یک اصطلاح بسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee bit: عبارت **"wee bit"** یک اصطلاح عامیا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slog through: عبارت **"slog through"** یک اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dig in one’s heels: عبارت **"dig in one’s heels"** یک ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buck the system: عبارت **"buck the system"** یک اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

challenge the status quo: عبارت **"challenge the status quo"* ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job done: عبارت **"job done"** یک اصطلاح رایج ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make it through: عبارت **"make it through"** یکی از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self administered questionnaire: **Self - administered questionnaire ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gentrification: the process by which a place, espec ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here we go again: here we go ( again ) said when som ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut and dried: When something is “cut and dried, ” ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modus operandi: noun [ S] formal a particular way o ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scumbag: This term is used to describe someo ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rough around the edges: This slang phrase describes somethi ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slow play: ## ۱. در بازی های کارتی ( مثل پوکر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone's ass: عبارت **"have someone's ass"** در ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

two by four: عبارت **"two - by - four"** ( معمول ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one's hair done: عبارت **get one's hair done** به مع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

testicular cancer: **Testicular cancer** نوعی سرطان اس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stew for: عبارت **"stew for"** معمولاً به صور ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come raining down on: عبارت **"come raining down on"** به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep one's option over: عبارت **"keep one's options open"** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a shoulder to cry: عبارت **"give someone a shoulder to ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drag out to: عبارت **"drag out to"** به عنوان یک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave all alone: عبارت **"leave all alone"** در زبان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weave through: عبارت **"weave through"** یک فعل عب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juggernaut: In slang, a “juggernaut” refers to ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cool off period: **Cooling - off period** ( که گاهی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look down the barrel: عبارت **"look down the barrel"** در ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone pegged: کسی را درست شناختن/ درک دقیق شخصیت، ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loosen someone up: ## **۱. آرام و راحت کردن کسی** این ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get soused: عبارت **"get soused"** یک اصطلاح غی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

period: As a verb, "period" can mean to put ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flip one's shit: عبارت **"flip one's shit"** یک اصطل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mention itis: **"Mention - itis"** یک اصطلاح غیرر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

necrophile: واژه **necrophile** ( تلفظ: نِکروفا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

click right off the bat: عبارت **"click right off the bat"** ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fucked upness: کلمه **"fucked - upness"** یک اصطلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue flamer: ## 1. **معنای مربوط به سریع صعود کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jive talk: **"Jive talk"** یک اصطلاح انگلیسی ا ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

still kicking: عبارت **"Still kicking"** یک اصطلاح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slide into dms: عبارت **"Slide into DMs"** یک اصطلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill the shoes of: عبارت **"Fill the shoes of"** یک اص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buzz up: عبارت **"Buzz up"** در زبان انگلیسی ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

DM: A private message sent through Inst ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age like fine wine: **"Age like fine wine"** یک اصطلاح ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over the hill: This term refers to someone who is ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a slew: تعداد زیاد یا مقدار قابل توجهی از چ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a chameleon: مانند آفتاب پرست باش اصطلاحی است که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penny drops: عبارت "Penny drops" یا "The penny d ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lightbulb goes off: عبارت "Lightbulb goes off" یا "A li ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ah ha moment: Ah - ha moment یک اصطلاح رایج و غیر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be like water: استعاره ای است که نشان دهنده ی انعط ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گس لایتنیگ: **گس لایتنیگ** ( Gaslighting ) یک ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brick agent: برخی منابع عامیانه مانند Urban Dict ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post grad: یک شکل غیررسمی از "postgraduate" اس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone out to pasture: مجبور به بازنشستگی کردن، کنار گذاشت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

season someone: باتجربه کردن، آماده کردن یا مهارت د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone sectioned: بستری کردن اجباری فرد در بیمارستان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just the facts: ارائه ی فقط اطلاعات واقعی بدون نظرا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send someone along: فرستادن یا هدایت کردن فردی به یک مک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیومنیزم: هیومنیزم ( Humanism ) یا همان انسان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find a workaround: به معنای یافتن یک روش/راه حل جایگزی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

homedawg: /ˈhoʊm. dɔːɡ/ دوست صمیمی، رفیق یک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home slice: دوست صمیمی، رفیق یک اصطلاح عامیانه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noodle it: یک اصطلاح عامیانه است که به معنای ف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

famalam: خانواده، دوستان نزدیک یک اصطلاح عا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on it: To delay making a decision until th ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind melter: به تجربه، ایده یا رویدادی اشاره دار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whopping big: بسیار بزرگ، عظیم الجثه یک عبارت غیر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ideation session: جلسه ایده پردازی یک گردهمایی گروهی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

towering: very great خیلی بزرگ a towering f ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoot: This slang term refers to a small o ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emulate: To copy someone’s behavior or try t ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tcm: **TCM** مخفف عبارت **Traditional Ch ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیپ استخوانی: در روانشناسی، اصطلاح تیپ استخوانی ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیپ بطنی: اصطلاح تیپ بطنی ( یا تیپ شکمی ) در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundbreaking: The word “groundbreaking” is used t ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biomass: ✍️ بیوماس به مواد آلی غیر فسیلی با ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the know how: مهارت و دانش لازم داشتن داشتن دانش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born on third base: با امتیازات زیاد متولد شدن، موفقیت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

el jefe: /ɛl ˈhɛ. feɪ/ ال خِفِی یا اِل حِفِی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born with a silver spoon in one’s mouth: از بدو تولد ثروتمند بودن مترادف؛ pr ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air ideas: To air ideas means to express or sh ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap up the loose ends: Wrap Up the Loose Ends ( Slang ) / ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تکان هیپنیک: تکان هیپنیک ( به انگلیسی: Hypnic Je ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boatloads: Boatloads refers to a large quantit ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick someone’s brain: To pick someone’s brain means to as ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put one’s best foot forward: Put One’s Best Foot Forward / بهتری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palski: دوست، رفیق پالسکی" یک اصطلاح عامیان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the knack for: استعداد داشتن برای چیزی داشتن مهار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close the book on: Close the Book on ( Slang ) / پایان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep start: تکان هیپنیک ( به انگلیسی: Hypnic Je ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the chops: مهارت داشتن، توانایی داشتن داشتن ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

showcase the goods: To showcase the goods means to prou ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show off one’s game: Show Off One’s Game ( Slang ) / نما ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swim in it: To swim in it means to have an over ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay the piper: مثال؛ If you break the rules, you ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

docket: North American a list of cases for ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dying to: Eager and excited to do something/ ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rife: مثال؛ Rumors are rife in the office ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hammer out: To “hammer out” means to resolve or ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moot: 1 - adjective / law having no prac ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوفیکا: **دوفیکا** نام یک مرکز تندرستی و ور ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the charts: Off the charts is a slang term used ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nosh: This term is used to refer to food ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double cross: Double - cross means to deceive or ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courtesan: A courtesan is a high - class prost ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw someone’s name in the hat: عبارت **"throw someone’s name in th ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

24 carat: **24 - carat** ( یا 24 - karat ) به ...

١ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار