پیشنهاد‌های حمیدرضا (٣,٣٤٥)

بازدید
٢,٧١٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمام تلاش را کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خود را وارد چالش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بهم سخت نگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شکست خوردن، رد شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

میشه بس کنی؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آماده کردن، هوشیار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چه مزخرفی، چه چرت و پرتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دهنتو تو روحت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شماها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

حق با توئه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نهایتا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بچه باز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عالی پاک از مواد مخدر یا مشروب پولشویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکم شل و ول

پیشنهاد
٢

انتظارش رو نداشتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مجاب کردن یا متقاعد کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لو رفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مفهومش میشه تن ندادن به انجام کاری با دغل بازی. شونه خالی کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

با "پارتی بازی" " دغل بازی" " زرنگ بازی" به جایی رسیدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بحث و مشاجره کردن با کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

با جرأتی شجاعتش رو داری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیخود، بی ارزش، کسل کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

با بی ادبی و کلمات کوتاه با کسی حرف زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

استعداد ذاتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱. ریختن روهم! ( داشتن رابطه عاشقانه با کسی ) ۲. بوسه فرانسوی هم معنی میده. ۳. رابطه جنسی، سکس کردن ۴. مطلع شدن از، یاد گرفتن یه چیز جدید ۵. ملاقات ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حساب کسی رو رسیدن. دهن به دهن شدن. کون پاره کردن. گاییدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول نشگی و مست بودن سنگ تموم گذاشتن ( در نقش فعل ) خراب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رشوه دادن

پیشنهاد
٠

پر شدن تا خرتناق. پر شدن تا مرز ترکیدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

بسه دیگه، کافیه دیگه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو خواب هفت پادشاه بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصلا برام مهم نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ورزیده کردن ورزیده شدن

پیشنهاد
١

بُکُنش تو حلقت! بکوبونش رو صورتت. یه راه بی ادبانه برای گفتن به کسی که باید حرفی رو که الان بهش زدی رو قبول کنه. چه دوست داشته باشه چه نداشته باشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ذوق زده. خیلی خوشحال.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دست بالا گرفته شده طبل تو خالی الکی باد شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

چاقال ترسوی بزدل عوضی ترسو ضعیفه زن ذلیل بچه سوسول پهلوان پنبه کونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. کُلی. ۲. خیلی باحاله، خیلی حال کردم. ۳. رابطه جنسی از عقب. ۴. خشک و نچسب بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نادیده گرفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمایش خصوصی اجرای ویژه ویژه برنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به فمینیست های ترنس هراس میگن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخفف عبارت Laughing a whole lot است به معنی عَر زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحقیر کردن وقتی که قدرت تون رو بر افرادی که از شما قدرت کمتری دارن، ابراز کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیگه دیر شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گُل گفتی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

باشه. خوبه! خِیل خب. جدی؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگ به خود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مُردن. فاتحه اش خوندس. افتضاح بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناخوش احوال.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اثر تماشاگر