پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
کسی را در جریان چیزی گذاشتن، چیزی را برای کسی توضیح دادن
خیلی از من سرتره
برنامه ریزی
اصطلاح به معنی شروع شدن دعوا یا رقابت سخت، بالا گرفتن دعوا.
هیچ اشکالی نداره.
اصلا برام مهم نیست
فوق العاده کسل کننده. خیلی حوصله سربر.
خیلی عوضی هستی.
خیت شدی.
شرت مردونه چسبون.
انقدر تابلو نباش.
دم را غنیمت شمار. در لحظه زندگی کن.
یه زن خیلی چاق و چله.
صورت گرد و تپل
خیلی مست
تو فضا ( به خاطر استعمال حشیش و . . . )
کاملا درک می کنم.
فراموشش کن!
مقدار کمی پول
راحتم بزار.
مگه نه.
می فهمی چی میگم؟ مخفف You know what I mean است.
جَو دادن.
این اصطلاح بیشتر تو حالت سوالی میاد و برای گرفتن موافقت طرف مقابل هست. مثال:⠀ ⠀ think a beach party would be fun, you know?⠀ ⠀ یعنی: فکر کنم با یه ...
هم معنی "خوب" میده و هم "بد". بستگی به موقعیت داره.
ناب
ارزون
حالتی که کسی همش سرش تو گوشیه.
ترک محل
بی تجربه و تازه کار
کلی پول
مثل چی. خیلی بد، خیلی زیاد. آره جون عمت. عمرا.
چی به من می رسه؟؟
معطلشون کن.
من پشیمونم.
وقت تلف کردن. وقت کُشی.
خسته شدن.
احمق کسخل شل مغز
بهونه نیار.
حرف دل زدن.
به من مربوط نیست.
کار خیلی آسونیه.
اسمشو نبر.
یعنی یه نفر مثل دوست یا پارتنرت رو یهو ترک کنی و این رفتار میتونه با عصبانیت هم همراه باشه.
خوب شد یادم افتاد.
بزن قدش.
فوق العاده به نظر میرسی.
عصبانی یا ناراحت کردن کسی. روی سگ رو بالا آوردن. کم کم علاقمند شدن.
جواب دادن اطلاع دادن ( در پاسخ به دعوت )
فاتحه شو بخون. باهاش خداحافظی کن.