پیشنهاد‌های حمیدرضا (٣,٣٤٥)

بازدید
٢,٦٦١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چی رو فاش نکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود را بالا کشیدن و موفق شدن از عهده کاری برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تایید کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاحیه که از کمدینها وارد زبان شده. یعنی بینندگان / شنوندگان سخت گیر. با استاندارد خیلی بالا. خیلی سخته راضی کردنشون. وقتی یک کمدین یک سری جوک میگ ...

پیشنهاد
٤

نتیجه زحمتها و تلاش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاف تو در تو درست کردن. دردسر درست کردن. یک کاری رو شروع کردن که عواقب غیر قابل کنترلی داره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اثر بهمنی یه چیز کوچک باعث یه تغییر بزرگتر میشه، و اون باعث تغییر بزرگتر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اون حساب نیست، اون قبول نیست، کافی نیست. ( اون عملی که انجام دادی ) به درد نمیخوره، جبران نمی کنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عجب رویی داری! چقدر پررویی تو!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوبه اما کامل و بی نقص نیست. گل بی عیب خداست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

محبوب و سوگلی شدن زبانزد و مشهور شدن ترکاندن و منفجر کردن ( از نظر موفقیت )

پیشنهاد
٠

دردسر ساز بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دارم میرم سرکار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی نظر داشتن خاطر خواه کسی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به دلم افتاده بود.

پیشنهاد

شَل و پَل کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

احساساتی نشو.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

من نمیدونم ، جوابی ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر و کلش پیدا شد. اومد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاری نداره که!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهت بر نخوره، اما. . . بدت نیاد، اما. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سَرووَضع، لباس.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خوشبین باش

پیشنهاد
٠

فوت کوزه گری بهت یاد میدم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرفتم چی میگی. منظورتو فهمیدم.

پیشنهاد
٤

هنوز معلوم نیست. اختلاف نظر وجود داره ( مثلا بین دانشمندها ) ، نهایی نشده. از اصطلاحات حقوقیه که به زبان عامیانه راه پیدا کرده. یعنی هیات منصفه هنوز ...

پیشنهاد
٠

مخ زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساعتم زنگ نزد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقط در همین حد بگم که. . . در همین حد بسنده کنم که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فداکاری کردن. برای نفع تیم، به خود سختی دادن / متحمل ضربه شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی اگه شرایط بدتر و پیچیده تر از اینی که هست بشه. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدر کشتگی دارین؟؟

پیشنهاد
٠

مثل کبک سر رو زیر برف کردن، صورت مساله رو پاک کردن، به روی خود نیاوردن، ماستمالی کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

غرور خود را زیر پا گذاشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحمل کردن، کنار اومدن.

پیشنهاد
٠

بیاین پول روی هم بذاریم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مزخرفه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تعارف نکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جواب میده. مؤثره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فطرت، درک درونی خوبی و بدی، وجدان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیری در تاریکی بود. از اول هم امید زیادی به موفقیت نداشتیم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناگهانی، بی خبر، بدون مقدمه

پیشنهاد
٣

یعنی روت بشه تو چشمهای یک نفر نگاه کنی و بهش بگی ( که مثلا حاضر نیستی کمکش کنی ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بگذریم. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

قبلا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

نفس گیر، خیره کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غد بودن. یک دندگی کردن. بر موضع خود بی منطق پافشاری کردن.

پیشنهاد
٠

دکترم یه نسخه برام پیچیده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معما چو حل گشت، آسان شود. حالا که به عقب نگاه میکنم، با توجه به تمام داده هایی که اون موقع نمیدونستم، با کمال اطمینان میتونم بگم فلان تصمیم غلط بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

منظوری نداشتم.