پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٤٥)
من هم تایید میکنم.
اهمیت ندادن
رفتن و ترک کردن تموم شدن و تخلیه کردن رفتن و متفرق شدن
یه مرد وفادار یه مرد قابل اعتماد
خرابترش کردم.
شناختن درک کردن
مثل همیشه، طبق معمول.
رد شدن از
لباس بی آستین
دور و بر بودن در حوالی بودن نزدیک بودن
بهتر از این نمیشه.
شُکر، گله ای نیست.
پا پیش بزار قدمی بردار
دوستات رو بپیچونی دوستات رو سرکار بزاری.
از سر کار اومدن.
جا گذاشتن
قیافه و ظاهر را زیباتر کردن
( نه عامیانه )
واسه مدت مدیدی
اگه اذیت نمیشی
سابقا، عادت داشتن
مخ کسی رو زدن، تیکه انداختن
کسی لب هاشو ژل بزنه، برجسته کنه
انشالله همه جا صلح و صفا باشه
اونقدر بده که. . . به اندازه ای بده که. . .
تفاوت زمانی
طول کشیدن
جا گربه ، خونه گربه
بسته به
عکس
جلب توجه
تصویربرداری
موعدش وقتش
منم به حساب بیارین. نگاه! منم هستم.
قاپیدمش گیرش انداختم یهویی و ناگهانی گرفتمش
قصد دارم شروع کنم
حدس بزنید چی هست
خبر درجه یک
خرابه، کار نمی کنه!
اون خماره اون نشئه است اون مواد کشیده.
گیر انداختن شکار کردن
نشون دادن چهره واقعی
تو دهنی، توهین
بلاتکلیفم گذاشتی.
به ذهن خطور کردن به فکر و ذهن افتادن
اول مخالف بودن، ولی کم کم یک چیزی رو قبول کردن. یا از کسی خوش آمدن. بالاخره کم کم متقاعد شدن.
کوتاه بیا تسلیم شو کنار بکش
پیاده می شم.
همین جا پیاده میشم.
از کوره در رفتم.