پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٤٥)
نظر کسی را تغییر دادن
از چیزی صحبت کردن درباره چیزی صحبت کردن
صادقانه حرف زدن
صحبت کردن درباره
موضوعی رو مطرح کردن موضوعی رو پیش کشیدن
اوضاع را درست کردن سر و سامان دادن
اضطراب داشتن، مضطرب بودن، کج خلق بودن
چیزی شدن، اتفاقی افتادن
دشوارتر شدن سخت تر شدن
آشکار شدن
خاتمه دادن
کنار هم آوردن
باعث شدن
نهایت لطف شماست بسیار ممنونم
امکان نداره محاله
تخریب کردن شخصیت به باد انتقاد گرفتن
با کسی فرار کردن دزدیدن و فرار کردن
بدون هیچ چشم داشتی
مطمئن شو/ بشید که. . .
کنار گذاشتن برای روز مبادا در مواقع سختی به سراغ کسی یا چیزی رفتن
عمیق بریدن، تا استخوان بریدن
دست از مسخره بازی برداشتن دست از وقت تلف کردن برداشتن
اتفاق افتادن، به کار افتادن
کتک زدن، از پا درآوردن قاطعانه شکست دادن، درهم کوبیدن
شادی کردن، خوش گذراندن، ورجه ورجه کردن
مقتدرانه رفتار کردن، تحت کنترل گرفتن
جار و جنجال به پا کردن
دفتر کل خرید
اعتقاد داشتن
باید انجام داد نیاز است انجام شود
دلم به شدت. . . می خواد. I'm dying for a cold drink. دلم به شدت یه نوشیدنی خنک می خواد.
برام سخته که. . .
دلم می خواد
مجبورم
دل شخصی برای شخصی سوختن
یه مشکلی داره. . .
این یه بی احترامیه ( بی عدالتیه )
اجازه داشتن
تقاضای لطف کردن
هم آغوشی کردن با هم خوابیدن
در جزییات غرق شدن و تصویر کلی رو گم کردن. دید دراز مدت و استراتژیک نداشتن. جمع بندی نکردن از اتفاقات و عدم توانایی در پی بردن به اصل ماجرا.
جوش آوردن
با گام های سریع و کوتاه دویدن چهار نعل دویدن
کوتاه
رادار کنترل سرعت
بی شرف
لوازم ضروری
من باید. . .
مایلم دوست دارم
می خوام. . .