پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٤٥)
عمرا همچین اتفاقی بیافته.
به وسعم نمیرسه در اون حد نیستم از سر من زیادیه
خوبه که. . .
به تعبیری
رک و راست حرف زدن
ادامه دادن پیوسته انجام دادن ( کاری )
حرف دل خود را زدن صادقانه نظر خود را بیان کردن
به زبانی سخن گفتن
فاش کردن لو دادن رها کردن آزاد کردن بلند کردن ( طول لباس و. . . ) گشاد کردن ( لباس )
ضروری لازم یک چیز ضروری
( از جایی ) اسباب کشی کردن ( از جایی ) نقل مکان کردن
کاری را به نحو احسن انجام دادن موفق شدن از عهده کاری برآمدن
چیز ناامیدکننده ضدحال حالگیری
منحل شدن فسخ شدن
نشنیده گرفته شدن حرف
تبدیل به خرابه شدن ویرانه شدن مخروبه شدن
چیزی را مبنای رشد و پیشرفت قرار دادن
تظاهر ظاهر شدن
راحت بردن به راحتی برنده شدن
خوشحالم باعث خوشحالیه
موقعیت اجتماعی
پیاده به کسی یا چیزی نزدیک شدن جلو رفتن به سمتی رفتن
دست در دست هم راه رفتن
شدیدا وحشت زده کردن
درخواست دادن
حق کسی بودن سزاوار تنبیه بودن
خیلی وقته که. . .
زندانی کشیدن
موسیقی نمایش موسیقی تئاتر موزیکال
معذب تعلق نداشتن به جایی غریبی کردن
اطراف را به کسی نشان دادن
دوستان را دعوت کردن
به کسی احساس داشتن
کسی را به خانه خود دعوت کردن
شایعات حاکی از آن است که. . . شایعه شده که. . .
مناسب کسی بودن
در چیزی تفاهم داشتن اتفاق نظر داشتن
پشت به چیزی بودن
لاف زدن
ناخواسته درگیر چیزی شدن
در دردسر افتادن
باب روز بودن متداول بودن
بسیار لذت بردن تجربه بسیار خوبی داشتن
آخرین خبر یا تیتر اضافه شده به روزنامه یا نشریه دوره ای
سر موعد کاری را انجام دادن
به نتایج اشتباه منتهی شدن به نتایج غلط منجر شدن
وقتی میگیم چیزی کوشر نیست، یعنی مشکل قانونی داره. اخلاقی نیست. ممکنه تو دردسر بیفتیم.
از بین همه حقایق / نتیجه ها / اتفاقات مربوط به یک موضوع، فقط اونهایی رو بگیم که به نفعمونه. گزینشی گزارش کردن.
تعارض منافع
برنامه تلفنی رادیویی