پیشنهاد‌های حمیدرضا (٣,٣٤٢)

بازدید
٢,١٥٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

مربوط بودن، ربط داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکان دادن به معنی پرت کردن ته سیگار با انگشت هم هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ازت متنفرم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت مالی توان و استطاعت مالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از ترس خشکم زد قالب تهی کردم وحشت کردم

پیشنهاد

زایمان سه قلو سه قلو بچه بدنیا آوردن زاییدن سه قلو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بگو چقدر کافیه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تبعیض یک بام و دو هوا استاندارد دوگانه

پیشنهاد
٢

نتیجه گیری واضح رو انجام داد. دو دو تا چهارتا.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه معذرت خواهی بکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وای یاخدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلک ترفند حقه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگه کار تمومه! کاری نداره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوره شیفته مشتاق علاقه مند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اغلب معنی منفی داره. رو برگرداندن، به روی خود نیاوردن. وانمود کردن به اینکه کار بد یا عمل مجرمانه ای که انجام شده را ندیده ایم. همچنین از ترس مواجهه ...

پیشنهاد
١

کلی کار سخت پیش رو داشتن، یه عالمه کار ( طاقت فرسا ) داشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کسی شوخی کردن. دست انداختن. سر کار گذاشتن .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

محور جوک موضوع خنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توهین نژادپرستانه و تحقیر آمیز نسبت به مردم با تبار خاور میانه ای یا آفریقای شمالی، عرب، افغانی و پاکستانی است. ( فردی با پوست تیره که اصالتاً آفری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کفری شدن به خون کسی تشنه شدن عصبانی و خشمگین شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خودت به تنهایی بدون کمک دیگران

پیشنهاد
٢

زیادی تحلیل کردن. یک قضیه ای رو برای خود زیادی بزرگ کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یواشکی کاری رو انجام دادن. بدون جلب کردن توجه دیگران.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از شَرّ چیزی یا کسی خلاص شدن دور انداختن و نابود کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدرت گردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تله گذاشتن

پیشنهاد
٠

عطایش را به لقایش بخشیدن. تر و خشک رو با هم سوزوندن. همه اجزای یک سیستم یا راه حل رو به یک چشم دیدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دروغگو، دروغ شاخدار.

پیشنهاد
٦

فضولی کار دستت میده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اصل مطلب، نکته اصلی، حرف آخر، یا مخلص کلام.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرفتم متوجه شدم فهمیدم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اگه خاطرم باشه حالا که فکرشو میکنم الان خاطرم اومد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدرد بخورد، مفید باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیز مهم و بزرگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بازی واژه سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یه امتحانی بکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پافشاری کردن اصرار کردن

پیشنهاد
٠

کاملا مطمئنم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر من اشکالی نداره، موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئولیت چیزی را قبول کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بله، البته، حتما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عمدی از قصد عامدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از اولش. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بزن به حسابم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پولشو ندارم، توانایی مالیش رو ندارم.

پیشنهاد
٢

مگه آدم ندیدی؟؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جذاب و گیرا شدی. جذاب و دلربا شدی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چی رو فاش نکن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود را بالا کشیدن و موفق شدن از عهده کاری برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تایید کردن