پیشنهاد‌های صمد توحیدی (١,٣٢٥)

بازدید
٤٥٣
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زورگاهی پیش راندگی دارد و گاهی پس خواندگی می آورد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لری لرستان خَلکَه. خلک خاک:خلق خاک لری لرستان لرکوچک.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" حلقهء گمگشته. " :حلقهء مفقوده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشته ای را باشید در نوشتخانه ای جا دارد ودر بِین ، ( سایت ) ارزش آن آرمانی هم به نگر می رسد و ناگهان نیاز به پژوهش می افتد واین نوشته نیز در نیاز ود ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" جهان آفرینش ":تحول خلاق. در زبان فارسی فرهنگ است و فرزانش تازه ای به شمار نمی آید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور. باورمند. باورندی. باورمندانه. باورمندانگی؛ به خدا. به خود. به جهان. به آن جهان. به خرد. وبه پیدا و پنهان. و آشکار وجهان. وبه جاودانگی. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود. خویش. خودم. خویشتنم؛نفس. خود سرکش:نفس امّاره. خود سرزنش:نفس لوّامه. خود مطمئنه:خود به راه. خود خوشنود:نفس راضیه. خودخوشناد:خود مرضیّه. خود ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر به خرد که رهبرت می باشد. اندیشه فرا پیامبرت می باشد. زیرا که شناخت هر چه داری از اوست. از اوست که خدا باورت می باشد. شهرام.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدا آیین روند#واروگشته. آخوندیت دو گروه اند؛ ۱=خداآیین روند پیشرو که دو روزشان در پیشروی یکسان نیست ۲=واروگشته که دوساعتشان در واماندگی یکسان نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" روا. رفتار . روش. ":مذهب. ایاب وذهاب:" آمد وشد. رفت و آمد ".

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقاطع گِردِ مقطع است به پنداشت ودریافت :برشگاه. جای برش. جای بریدن. بریدگاه. بریدنگاه. بُرانش. بُران.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیمانش:مقاطعه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقطاع:بخشی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقاطع:" بُرّایِه .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قطع:برش. بریدن. قاطع:برا. برشگر. مقطوع: بریده. قاطعیت:برشدار. برشداری. تقطیع:برشا. برشایی. بریدن. برش زدن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

" برشگر و برشمند":متقاطِع و متقاطَع.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

" پارِشِ سرود به سنگهای ( وزنهای ) گونه های سرود ":تَقطیع. پارش:تقطیع.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

" هَمُبُرّا ":مُتقاطع. قَطع :بُرّ. بُرّا. بُرّش. تَقطیع:بُرانَدن. بُرانِش. برانِیَّت. برشگری. بُرشوَری. بَرشوَرز. برشوَرزی. بُرِش. بُرّش.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادب:اَ دَو ازدَو ازتَو ( طَو ) طبع:طبع سرود. طبع شعر.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" ناشناس ":غریب.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویژش. ویژشیت. ویژشگان. ویژشمند. ویژشا. ویژشایی. ویژشش. ویژششناک. ویژانانه. ویژک. ویژ. شاید ویژه با واژه همریزگ باشد و واژه به دریافت و به پنداشت ویژ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" ویژانِش ":مختصات. ویژانش جغرافیایی. ویژانش:. . . . . . . . . . . . . . . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بارگاه خانه ":گالری.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه. دلیل. خود دلیل. خودراه.

پیشنهاد
٠

الملل:رواها. النحل:روندها. الملل و النحل:رواها و روندها. ملل : رواها که همه جا هستند و روا می دارندشان چه پسند و پذیرش نمایند چه پذیرش و پسند ننما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" رواها و روندها":ملل و نحل. ملل:رواها. نحل:روند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُفرَدات : تَکِش ها. مفردات راغب اصفهانی:تَکِش هایِ راغب اصفهانی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عنفوان :شاید اونفه که همانا " ناف " جوانی باشد، به فارسی کهن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراکم#پراکنده. تیچ. پَر. وله. ریخت و پاش. پاشیده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آکنده و پراکنده. تَراکُمش#پراکندش. دورش#نزدیکش. گِرد:پَر ( پراکندن ) . گِرد و پَر. " کوپه و کوپله و کومره. کو ":جمع.

پیشنهاد
١

" بوی پراکنده ":بوی ساطع

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

" کاراگَر ":کاریزماتیک. در همهء زمینه ها ودر همهء آسمانه ها " کاراگر " باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویرایش و پژوهش:تصحیح و تفسیر.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفتیچ:لری است که گِرد و پخش کردن است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویراستهء ادبی. پیراستهء ادبی:تنقیح ادبی. ویراستار ادبی:مصحح ادبی. پیراستار ادبی:تنقیح ادبی. پیراسته:منقح.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الگویانه:تقلید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با اخلاق به پزشک بیشتر نیاز میباشد. زیرا رفتن به پزشک از ویژگی های اخلاقی همگان است. پس "دانستِ اخلاق" این ویژگی را به دست میدهد. دانستِ اخلاق:" دا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد معتبر:" فرد شمارده ( شمرده ) . فرد شناخته. سرشناس. با ارزش. گرامی . نیک. نیک منش. جوانمرد. مرد ( مردم :مردمی ) .

پیشنهاد
٠

حلال و حرام و مکروه و مباح و واجب ومستحب که در دین آمده است نیک وبد ویا حسن وقبح دینی میباشند. و؛ آنچه اخلاقی ها در اخلاق و فلسفهء اخلاق آورده اند. ...

پیشنهاد
٠

خردمندانِ خویش باید از نیک وبد سخن گویند. نیک وبد چه دینی و چه دانشی از دانستنیهای چهارگانهء دانشها و فرزانشها و آیینها ورازوریها و شایستگان و بایستگ ...

پیشنهاد
٠

" نیک و بد سرشتی و خردی ":حسن وقبح ذاتی و عقلی.

پیشنهاد
٠

چه خردی و چه عرفی:نیک وبد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" نیکش و بدش ":تحسین وتقبیح. نیکیایی و بدیایی:تحسن و تقبح

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر چیزی به آزمایشش می ارزد. هر چیزی به آزمایشش می ارزد؟ هر چیزی به آزمون میارزد؟ آیا هر چیزی به آزمون می ارزد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هنگام بودن:نبوغ. نا به هنگام بودن:پخمه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هنگام پای کار بودن:نبوغ.

پیشنهاد
٠

بودن:تکوین نمودن:تشریع " بودن و نمودن ":تکوین و تشریع. [" نوشتهء بودن و نمودن " :کتاب تکوین و تشریع . ] بود و نمود: کون و شرع. تکون و تشرع:بودی و ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" رُوبگَر ":سیفون. آنچه می روبد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایه:ماده که مادر ِفسادهاست. مایه و ماده اش این است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَستگَر:مسکرات مشروبات الکلی یا آنچه آدم را مست کند ؛ مانند نسخهء آلشتی پزشک است که مرگ یا دیگر پیامدهای آن را در پی دارد چه باور به حرام و حلال باشد ...