پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٨٦٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نا کس : [ اصطلاح عامیانه ] دون و کمینه و پست و فرومایه و حقیر و خوار. ( ( میدونی چی گفت که آتشی شدم؟ گفت عوض کفتربازی برو تو خونه بشین بغل دسّ لچک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوردن از کسی: کتک خوردن ، به کنایه ترسیدن ( ( میدونی چی گفت که آتشی شدم؟ گفت عوض کفتربازی برو تو خونه بشین بغل دسّ لچک بسر تا واست قصه بی بی گوزک ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

الف داغ شدن : [ اصطلاح عامیانه ] خطی که به شکل الف از اثر داغ یا تازیانه در پوست بدن پدید آید ( ( الهی که دسّاش قلم بشه. چه جوری زده. پشت پسرم الف دا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چندک زدن :چنباتمه نشتن. ( ( تا رسید فوری رفت سراغ کله هائی که ردیف ، طرف آفتاب روی حیاط بغل هم نشسته بودند و روبروی یکی از آنها که قلمکار دائی رحمن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

باج سبیل : [ اصطلاح عامیانه ] با زور و قلدری و به ناحق پول و وجه یا جنس و امثال آن از کسی گرفتن ( ( دیگر موضوع دزدی نبود. موضوع شتیلی بود وسرکیسه بو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر کیسه : [ اصطلاح عامیانه ] اخاذی . با فریب و نیرنگ دارایی کسی را گرفتن. ( ( دیگر موضوع دزدی نبود. موضوع شتیلی بود وسرکیسه بود وباج سبیل و گردن کل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شتیلی : [ اصطلاح عامیانه ] معنی اصطلاح برای بنده مفهوم نیست . ( ( دیگر موضوع دزدی نبود. موضوع شتیلی بود وسرکیسه بود وباج سبیل و گردن کلفتی بود که" ...

پیشنهاد
٠

قهوه خانه تل عاشقان : احتمالا نام قهوه خانه ای قدیمی در شیراز بوده است . ( ( او تو همین قهوه خانه تلَ عاشقان دائی رضای دَرشازده ای را زده بود که یک ...

پیشنهاد
٠

پارچه دبیت علی اکبری :دبیت پارچه است ضخیم و در عین حال نرم و ظریف که اولین بار در کشور انگلیس و کارخانه دبیت تولید شد و بعدها توسط فردی به نام حاج عل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زنجیر یزدی :[ اصطلاح عامیانه ] نوعی زنجیر که لوطی ها در کنار شال یزدی همراه داشتند و در دعوا به کار می آمد ( ( زنجیرهای یزدی از پَر گره شالهای دبیت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کِنِف: [ لهجه و گویش تهرانی ]بی آبرو، شرم زده - ضایع . ( ( همه میدانستند که لچک بسر همان مادر دائی شکری است و حالا اسمش را تو قهو خانه جلو لوطیها آ ...

پیشنهاد
١

قصه بی بی گوزک : احتمالا یک اصطلاح است . با کنایه یعنی داستان های کودکانه و عامیانه ( ( تو چقده خوب بود که عوض این چسناله ها میرفتی کنج خونت پهلو ل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چسناله : دری وری گفتندهنگام نفهمیدن هر موضوعی، بیهوده گویی ( ( تو چقده خوب بود که عوض این چسناله ها میرفتی کنج خونت پهلو لچک بسر مینشّسی تا قصه بی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دُژگال: نوعی گیاه علفی ، سوروف ( ( اون سال و زمونه ای که کفتر دونه ای دهشاهی بود. من ده تومن میدادم واسم کفتر بدّزن. معلومه که وختی تو گُله مردم یه ...

پیشنهاد
٠

تنگ بوم پروندن : [ اصطلاح کفتر بازی ] پراندن کفتر از پشت بامی به پشت بام دیگر . ( ( اونای که واسیه سرو دسّ جنده های محله مُردِسّون حنا می ساین، حق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شافوت : [ اصطلاح عامیانه ] سوت زدن با لب. ( ( اونای که واسیه سرو دسّ جنده های محله مُردِسّون حنا می سابن، حق کفتربازی ندارن. از این گذشته، هرکی یه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُفِلق: [ اصطلاح کفتر بازی ] به کبوترانی بین سنین جوجگی و بزرگ سالی هستند ، مفلق می گویند . ( ( اونای که واسیه سرو دسّ جنده های محله مُردِسّون حنا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قُلاّج :در تداول ، پک سخت به قلیان و چپق و جز آن زدن. ( ( دائی شکری متلک دائی رحمن را شنید. دائی رحمن راست میگفت. قلمکارش را دائی شکری گرفته بود. ن ...

پیشنهاد
٠

زیر سبیلی درکرد: چشم پوشی کردن ، نادیده گرفتن ( ( دائی شکری متلک دائی رحمن را شنید. دائی رحمن راست میگفت. قلمکارش را دائی شکری گرفته بود. نمیشد زیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کبوتر قلمکار : [ اصطلاح کفتر بازی ] نوعی کبوتر ( ( دائی شکری متلک دائی رحمن را شنید. دائی رحمن راست میگفت. قلمکارش را دائی شکری گرفته بود. نمیشد زی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جفت خون شدن : [ اصطلاح کفتر بازی ] معنی اصطلاح برای بنده مشخص نیست ( ( من که از کسی خورده برُده ندارم. دزّی که دیگه شاخ و دم نداره. همه میدونن که او ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جفت خون شدن : [ اصطلاح کفتر بازی ] معنی اصطلاح برای بنده مشخص نشد. ( ( من که از کسی خورده برُده ندارم. دزّی که دیگه شاخ و دم نداره. همه میدونن که ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کُله : به لانه کبوتر کُله گفته می شود. ( ( من که از کسی خورده برُده ندارم. دزّی که دیگه شاخ و دم نداره. همه میدونن که او قلمکار ما تو ُگلهِ مردم جُ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( ( دائی شکری رفیق باز و جوانمرد و دست و دل باز و لوطی بود و دائی رحمن گرفته و اخمو و بامبول زن و چاچول باز و نالوطی. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( ( دائی شکری رفیق باز و جوانمرد و دست و دل باز و لوطی بود و دائی رحمن گرفته و اخمو و بامبول زن و چاچول باز و نالوطی. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ( دائی شکری رفیق باز و جوانمرد و دست و دل باز و لوطی بود و دائی رحمن گرفته و اخمو و بامبول زن و چاچول باز و نالوطی. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ( دائی شکری رفیق باز و جوانمرد و دست و دل باز و لوطی بود ودائی رحمن گرفته و اخمو و بامبول زن و چاچول باز و نالوطی. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ( دائی شکری رفیق باز و جوانمرد و دست و دل باز و لوطی بود ودائی رحمن گرفته و اخمو و بامبول زن و چاچول باز و نالوطی. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )

پیشنهاد
٠

حناساب: [ اصطلاح عامیانه ] احتمالاً به معنی نوچه ، دوستان متملق ( دوستان حناساب اصطلاحی است برای بنده معنی دقیق آن مشخص نیست . ( ( آنطرف تر رو حصیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حناساب: [ اصطلاح کفتر بازی ] احتمالاً به معنی نوچه ، دوستان متملق ( دوستان حتا ساب اصطلاحی است برای بنده معنی دقیق آن مشخص نیست . ( ( آنطرف تر رو ح ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر قیچی : [ اصطلاح کفتر بازی ]کبوتری که پرهایش را قیچی می زنند و آن را روی بام رها می کنند تا کبوترهای دیگر به هوای او بنشینند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کَت کبوتر: [ اصطلاح کفتر بازی ] به بال کبوتران اصطلاحا َکت یا دست هم گفته می شود .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلد کردن : [ اصطلاح کفتر بازی ] تربیت کبوتر برای بازگشت به محل زندگی اش ( لانه ، آشیانه ) را جلد کردن گویند .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تیپ: [ اصطلاح کفتر بازی ] به دسته ای از کبوتران که با یکدیگر به پرواز در بیایند تیپ گفته می شود . برای تیپ کردن کافی است چند روز کبوتران را از صبح تا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش بازی: [ اصطلاح کفتر بازی ] به پرورش دهندگانی که نقش را پرورش می دهند و به صورت دسته جمعی کبوتران را به پرواز در می آورند نقش باز گویند . ( ( را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقش بازی: [ اصطلاح کفتر بازی ] به پرورش دهندگانی که نقش را پرورش می دهند و به صورت دسته جمعی کبوتران را به پرواز در می آورند نقش باز گویند . ( ( را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر پلنگ: نوعی از کبوتر . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از خال قرمز و خال زر ...

پیشنهاد
٠

کبوتر خال زرد: نوعی از کبوتر . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از خال قرمز و خال ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر خال قرمز: نوعی از کبوتر . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از خال قرمز و خا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر سوش پا: نوعی از کبوتر . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از خال قرمز و خال ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر شازده زرد: نوعی از کبوتر . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از خال قرمز و خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر شازده گلی : نوعی از کبوتر . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از خال قرمز و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر رسمی : به کبوتر های بومی گفته می شود . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچکس نداشت. از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر یاهو : نوعی از کبوتر که آواز یاهو از دهان آن برمی آید. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . نوعی کبوتر که بانگ او شبیه به کلمه یاهو ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر همدانی:این کبوتر به " دوکت پاپر همدانی " هم معروف هست . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبوتر چتری : دم چتری ها یکی از انواع کبوتران زینتی می باشند . ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کبوتر معیری : نوعی از کبوتر که احتمالا به معیر نسبت داشته ( ( یک تیپ کبوترهای معّیری و چتری و همدانی و یاهو و رسمی تو خانه داشت. رسمی های او را هیچ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقش باز: به نظر می رسد در زبان داش مشدی ها و لات ها به معنی کسی که نقش لوطی گری را خوب بازی می کند . کسی که در لوطی گری مهارت دارد . ( ( دائی شکری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خمیر گیر : در زبان لات ها و داش مشدی ها به معنی پیشکار هم آمده است . ( ( دائی شکری هم با چندتا از دوستان شاطر و خمیرگیرش رو حصیری، کنار جوی آب روان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دائی ها : در قدیم در شیراز به بزرگ لات ها و داش مشدی ها گفته می شده است . ( ( داش ها و لوطی ها و دائی های محلات دَرشازده و لب آب و دروازه سعدی و شا ...