پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٨٧٦
پیشنهاد
٠

پوستین پیش گرگ دوختن: کنایه از کار بیهوده کردن است. ( ( پیش صر صر چراغ چه افروزم پوستین پیش گرگ چون دوزم ) ) ( حدیقه، ۴۱۶ ) ( فرهنگ لغات و تعبیر ...

پیشنهاد
٠

پوستین به گازر دادن: استاد مدرس رضوی در تعلیقات صفحه ۱۲۳ این کنایه را به معنی دور کردن لباس انانیت و کبر و حواجس نفس و خطرات طبیعت بشری از نفس آورده ...

پیشنهاد
٠

پوستین افکندن: پوست افکندن کنایه از اندیشیدن و هراسیدن است. اما این معنی مناسب نیست و از پوست بیرون آمدن کنایه است کشف راز و احوال خود کردن و ترک دن ...

پیشنهاد
٠

پنبه از گوش بیرون کردن: پنبه از گوش بیرون کردن یا پنبه از گوش بر کشیدن یا پنبه از گوش برداشتن یا پنبه از گوش بیرون آوردن یا پنبه از گوش درآوردن. یعنی ...

پیشنهاد
٠

پنبه را به پنبه فروش باز دادن: مثل است. ظاهر را به ظاهربین واگذار کردن. ( ( باقیی در بقای معنی کوش پنبه رو باز ده به پنبه فروش ) ) ( حدیقه، ۱۳۸ ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت کاف: در بیت زیر عبارت از خمیدگی پشت است . ( ( زانکه از روی لاف روز مصاف نتوان کرد پشت کاف چو قاف ) ) ( حدیقه، ۵۸۸ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت خفتن: پشت خم دادن؛ کنایه از تواضع و فروتنی کردن. در بیت زیر به معنی پشت خم کردن و شرمنده شدن از گناه است . ( ( گفت عیسی چرا نرفتی تو پشت چون د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایپ در زبان ترکی به طناب گفته می شود. معمولا ایپ به طنابی گفته می شود که جهت آویزان کردن لباس شسته شده استفاده می شود و همچنین به طنابی گفته می شود ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

down :واژه ی down انگلیسی همان واژه ی " دون " عربی و فارسی است این واژه را در "دون همت " به معنی دارنده همت پایین ، و "دون پایه" به معنی دارنده درجه ...

پیشنهاد
٠

آب از بنه تیره است: [ کنایه، عامیانه ] عیب یا مانع در پایه و اصل است.

پیشنهاد
٠

پته اش روی آب افتادن: [ کنایه، عامیانه ] رسوا شدن، رازش آشکار شدن

پیشنهاد
٠

چراغ کسی تا صبح نمی سوزد ( چراغ هیچ کس تا صبح نمی سوزد ) : [ کنایه، عامیانه ] خوشبختی های این جهان پایدار و دایمی نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشت بر آب زدن: [ کنایه، عامیانه ] کاری بیهوده و عبث کردن ابن یمین می گوید: در عشق تو بر دل رقم صبر کشیدن چون خشت زدن بر زبر آب روان است

پیشنهاد
٠

خس را در چشم دیگران می بیند و شاه تیر را در چشم خود نمی بیند: [ ضرب المثل، عامیانه ] ماخوذ از انجیل متی: چون است که خس را در چشم برادر خود می بینی و ...

پیشنهاد
٢

سر نعل اسب قنبر علیخان جنگ می کنند: [ ضرب المثل، عامیانه ] در کاری ناچیز یا امری که نفع دیگری در آن است، جنگ و جدال دارند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاف تا قاف: [ اصطلاح، عامیانه ] از یک سر تا سر دیگر این جهان حافظ می گوید: ببر ز خلق و ز عنقا قیاس کار بگیر که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است نظیر: ...

پیشنهاد
٠

کاسبی کاه سابی است: [ ضرب المثل، عامیانه ] در کسب نباید از سودهای خرد و اندک چشم پوشید.

پیشنهاد
٠

گاومان زاییده است: [ ضرب المثل، عامیانه ] ضرر یا خرجی متوجه ما شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لب گزیدن: [ اصطلاح، عامیانه ] نهایت پشیمان شدن حافظ می گوید: بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

پیشنهاد
٠

هر تیری در ترکش داشتن انداختن: [ کنایه، عامیانه ] همه اسباب رسیدن به مقصود را به کار بردن، همه دلیل های خود را گفتن

پیشنهاد

یک پا پیش و یک پا پس گذاشتن: [ ضرب المثل، عامیانه ] مردد و دو دل بودن مولانا می گوید: پای پیش و پای پس در راه دین می نهد با صد تردد بی یقین

پیشنهاد
٢

مار خوش خط و خال : [ کنایه، عامیانه ] ظاهری خوب و باطنی زشت دارد.

پیشنهاد
٠

مگر شما را خانم زاییده ما را کنیز: [ ضرب المثل، عامیانه ] چرا خود را بر ما برتری می دهید؟ برای چه سهم بیشتری برای خود می خواهید؟

پیشنهاد
٠

خدا به ابابیل پوستین داده: [ ضرب المثل، عامیانه ]چیز ندیده بی ظرفیت را ناگهان نعمتی نامنتظر نصیب افتاده است.

پیشنهاد
٠

ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست: [ ضرب المثل، عامیانه ]اگر نمی توانی از راه بذل مال مردم داری کنی، از طریق محبت و مهربانی چنین کن.

پیشنهاد
٠

بی ابر باران کردن: [ کنایه، عامیانه ]بی انگیزه و بدون دلیل خشم گرفتن یا گریستن بی ابر باران کردن ؛ بی محرک و باعثی ورزیدن کاری. نزده رقصیدن.

پیشنهاد
٠

پینه دوز به حرف ارسی دوز نمی شود: [ ضرب المثل، عامیانه ] تا تجربه علمی در کار نباشد تخصص حرفتی به دست نمی آید.

پیشنهاد
٠

احتیاج مادر اختراع است: [ ضرب المثل، عامیانه ] تا نیازی نیفتد، چیزی اختراع نمی شود.

پیشنهاد
٠

اجل شتری است که در خانه همه می خوابد: [ ضرب المثل، عامیانه ] شتر در این جمله فقط تمثیلی از مرگ نیست بلکه یک اعتقاد رایج عامیانه بر این است که اگر شتر ...

پیشنهاد
٠

از آتش خاکستر عمل می آید: [ ضرب المثل، عامیانه ] معمولا از مردم خوب و خوش طینت فرزندانی با خوی مخالف به ظهور می رسد.

پیشنهاد
٠

بعد از مرگ بلال مگر کسی اذان نگفت؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] در تخطئه کسی گویند که از فرط خودبینی و نخوت خیال می کند فلان امر که در تخصص اوست با او آغا ...

پیشنهاد
١

ابرو ترش کردن: [ کنایه، عامیانه ] حالتی بسیار جدی به قیافه خود گرفتن. عبوس شدن

پیشنهاد
٠

تاریکی و اشاره ابرو: [ کنایه، عامیانه ] امری لغو و بدون نتیجه

پیشنهاد
٥١

اجل برگشته می میرد نه بیمار سخت: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آنجا که هیچ کس تا اجلش فرا نرسیده باشد، نمی میرد، بسیار اتفاق می افتد که بیمار مشرف به مرگ ...

پیشنهاد
٠

عروس نمی توانست برقصد می گفت اتاق کج است ( عروس نمی تونست برقصه می گفت زمین کجه ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون بینند کسی ناتوانی خود را در امری توجیه ...

پیشنهاد
٠

ملانصرالدین صنار می گرفت سگ اخته می کرد یک عباسی می داد می رفت حمام: [ ضرب المثل، عامیانه ]به مزاح درباره کسی می گویند که زیان حاصل از کار و کسبش بیش ...

پیشنهاد
٠

لال را چه به اذان گفتن: [ ضرب المثل، عامیانه ] در هر امری توانایی و استعداد لازم است.

پیشنهاد
٠

احمدک خوشگل بود آبله درآورد خوشگل تر شد: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کراهت منظر چیزی بر اثر پیشامدی نامنتظر دو چندان شود، یا گرفتاری و رنج موجود ...

پیشنهاد
٠

ارث گرگ مرده به کفتار می رسه: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که ناکسی جانشین ناکس دیگر می شود و نابکاری های او را دنبال می کند، این مثل را می آورند.

پیشنهاد
٠

از پا راه بروی کفش پاره می شود از سر کلاه: [ ضرب المثل، عامیانه ] این راهی است که به هر صورت نباید رفت، چرا که جز زیان نتیجه ای عاید نخواهد شد.

پیشنهاد
٠

اجل که آمد در نمی زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] لحظه وقوع مرگ قابل پیش بینی نیست. مرگ بی خبر از راه می رسد.

پیشنهاد
٠

از ده تخته نمد یک لچک حریر در نمی آید: [ ضرب المثل، عامیانه ] از نا اصل توقع نیکو نباید داشت.

پیشنهاد
٠

از اسب پایین آمدن و بر خر نشستن: [ ضرب المثل، عامیانه ] مقام و موضعی مناسب و چشمگیر را برای خاطر چیزی نامناسب و بی ارزش از دست دادن. چیزی اصیل و شری ...

پیشنهاد
٠

از آن بیدها نبودن که از این بادها بلرزد ( از آن بیدها نبود که به این بادها بلرزد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] در استقامت و پایمردی خود یا دیگران به این ...

پیشنهاد
٠

اول استشاره بعد استخاره: [ ضرب المثل، عامیانه ] در امور مشورت با عاقلان بر استخاره رجحان دارد.

پیشنهاد
٠

سرطان گرم و اسد بدنام است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مترادف با این است که همه ماه ها خطر دارد، بدنامیش صفر دارد.

پیشنهاد
٠

از ریش برداشتن رو سبیل گذاشتن: [ کنایه، عامیانه ] عملی بی نتیجه و بی منطق انجام دادن. ما در ترکی ضرب المثلی داریم که می گوید : حسنین بؤرکون حسینین ب ...

پیشنهاد
٠

از اسب افتاده ایم از اصل که نیفتادیم: [ ضرب المثل، عامیانه ] اگر به فقر گرفتار آمده ایم، باری اصالت و شخصیت مان بر جای است.

پیشنهاد
٠

زمین که سخت شد گاو از چشم گاو می بیند: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کار به اشکال می انجامد، هر کسی علت را در تساهل همکار خویش می جوید. شهر یار گ ...

پیشنهاد
٠

به اشتهای دیگران نان خوردن: [ کنایه، عامیانه ] با امکانات دیگران کاری را انجام دادن.