پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٨٧٦
پیشنهاد
٠

بقچه کسی را زیر بغلش گذاشتن:کنایه از عذر کسی را خواستن، کسی را اخراج کردن.

پیشنهاد
٠

تنبان خود را نتوانستن بالا کشیدن:کنایه از بی عرضه و بی دست و پا بودن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تبت یدایی:کنایه از شخص معتبر و ثروتمند که به همه فخر فروشد، به حدی که خدا را بنده نباشد.

پیشنهاد
٠

پنبه را از گوش خود بیرون آوردن :کنایه از خیال باطل را از سر بیرون کردن، از خواب غفلت بیدار شدن.

پیشنهاد
١

پنبه را از گوش خود بیرون آوردن:کنایه از خیال باطل را از سر بیرون کردن، از خواب غفلت بیدار شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تهمت زدن در زبان ترکی معادلش می شود "قارا یاخْماخ" که یک اصطلاح است. ترجمه تحت الفظی آن می شود، سیاه مالیدن که در فارسی نا مفهوم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

یغما در زبان ترکی از مصدر "یئغماق یا یئقماخ " گرفته شده است به معنی جمع کردن و به خود اختصاص دادن می باشد. در قدیم ترکان ترکستان جشنی داشتند که در آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک ضرب المثل ترکی می گوید: چرچی اشَّگین تعریفلر، احمق آرْوادیْن. ترجمه: پیله ور خرش را تعریف می کند و احمق هم زنش را.

پیشنهاد
٠

آب به روی کار آوردن:امری را ترقی دادن، کاری را رونق بخشیدن ابن یمین می گوید: دارای دین طغا تیمورخان که ملک را آورد ز ابر معدلت آبی بروی کار ظهیر فاری ...

پیشنهاد
٠

آب به هاون کوبیدن ( آب در هاون کوبیدن ) :به کاری که نتیجه ای ندارد مشغول شدن ناصر خسرو می گوید: گویی بهمان زمن مه است و نمرده است آب همی کوبی ای رفیق ...

پیشنهاد
٠

آفتاب به زردی افتاد تنبل به جلدی افتاد:تنبل غالبا کارها را به آخر وقت می گذارد.

پیشنهاد
٠

آب دست یزید افتاده:متاعی فراوان و کم قیمت در تملک محتکری گران فروش است.

پیشنهاد
٠

آدم چرا روزه شک دار بگیرد:کاری را که احتمال زیان و خسرانی در آن است نباید انجام داد.

پیشنهاد
٠

آشی برایت ( یا برایش ) بپزم که یک وجب روغن داشته باشد:در مقام تهدید می گویند. یعنی آنچه را از کارهای بد تو می دانم به او می گویم.

پیشنهاد
٠

اسب و استر به هم لگد نزنند :خویشاوندان را روا نیست که با یکدیگر بدی کنند.

پیشنهاد
٠

از خر می پرسند چهارشنبه کی است:این ابله از امری که شما سوال می کنید، چه می داند؟ نظیر: دیوانه را مپرس که از ماه چند است.

پیشنهاد
٠

آب در شیر داشتن:منافق بودن

پیشنهاد
٠

آب سر بالا می رود قورباغه شعر می خواند ( آب که سر بالا میره قورباغه ابوعطا میخونه ) : به مزاح به جاهلی گویند که به گفتاری اظهار فضل کند.

پیشنهاد
٠

آنچت نخارد مخار :بی ضرورتی خود را به رنج و سختی نینداز سنایی می گوید: رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان و آنچت بنخارد بمخار ای پسر خوش

پیشنهاد
٠

آدمی آه است و دمی:با همه سلامت مزاج باشد که مرگ در کمتر از دمی آدمی را فرا رسد. خیام می گوید: تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گزار ...

پیشنهاد
٠

آسیا باش درشت بستان نرم بازده :چون کسی سخت گوید تو به پاسخ نرم و ملایم گوی و اگر بدی کند نیکی کن. در اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید آمده است: ...

پیشنهاد

آن قدر مار خورده تا افعی شده:بدی ها و اعمال زشت بسیاری مرتکب شده و اینک بسیار توانا شده و می تواند اعمال بد پنهانی دیگران را بشناسد و متوجه شود و دفع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از واژه ی دوغلو یا دؤغولو مفهوم و بار معنایی باهم زاده شدن و در یک زمان زاده شدن را هم می شود دریافت کرد. از این رو معنی سه غلو و چهار غلو را هم شامل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بیل که یک ابزار باغبانی است. اولین بار از روسیه وارد ایران شد. در آذربایجان به این ابزار برای اولین بار "بئل "گفته شد . که بعداً با تغییراتی در تلفظ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان ترکی برای سهل انگار و مسامحه کار از اصطلاح "باشی سوْوخ" استفاده می شود. فلانی چوْوخ باشی سوْوخ دوْر . یعنی فلانی خیلی سهل انگار است.

پیشنهاد
٠

آنها دو نفر بودند همراه ما صد نفر بودیم تنها :کاروانی از مردمان کاشان که بجبن و بددلی مشهورند به حاکم شکایت بردند که دو راهزن کاروان صدنفری ما را غار ...

پیشنهاد
٠

با باد نیز مگوی:این راز را سخت پوشیده دار فردوسی می گوید: تو مردی دبیری یکی چاره ساز وز این نیز با باد مگشای راز

پیشنهاد
٠

اشکش در آستین است:با کمترین ناملایمت می گرید. نظیر: اشکش در مشت است.

پیشنهاد
٠

انگشت کوچک فلان نتواند شد:در برابر او به چیزی نیست. عنصری می گوید: از حاتم و رستم نکنم یاد که او را انگشت کهین است به از حاتم و رستم

پیشنهاد
٢

انشالله گربه است:دیربامی امام ده به مسجد می رفت. جامه اش به سگی باران خورده سایید. امام چشم بر هم نهاده و گفت: انشالله گربه است.

پیشنهاد
٠

باد در آستین کردن:کسی را مغرور ساختن نظیر: هندوانه زیر بغل کسی دادن، پاشنه های کسی را کشیدن

پیشنهاد
٠

بر خفته قلم نیست:خفتگان را به گناهی نگیرند. در ویس و رامین آمده است: اگر کردار تو بر من ستم نیست تو خود دانی که بر خفته قلم نیست یا در مرزبان نامه آ ...

پیشنهاد
٢

استر را گفتند پدرت کیست؟ گفت خاله ام مادیان است:به طنز کسی را گویند که نسبی پست دارد و به فردی از خانواده که مال و جایگاهی پیدا کرده می نازد.

پیشنهاد
٠

اگر بنا به مردن بود من جگرش را هم در می آوردم:یکی از جراحان معاصر در مجلسی می گفت امروز سنگ کلیه ای به بزرگی تخم مرغی بیرون آوردم و بدان فخر و مباهات ...

پیشنهاد
٠

ای آقای کمر باریک کوچه روشن کن و خانه تاریک:زنان به مزاح به مردی گویند که در خانه ترشرویی کند و در بیرون خانه گشاده رو و خندان باشد.

پیشنهاد
٠

با خرد و مردش کفوا احد:به مزاح به کسی گویند که نماز یا کار دیگری را به سرعت و تنها برای ادای صورت تکلیف به جای بیاورد. چنان که مردی عامی سوره توحید ...

پیشنهاد
٠

با خواب دیدن آبستن نشوند:با وهم و پندار و اندیشه محال حقیقتی به دست نمی آید. نظیر: خواب مشت پر کن نیست.

پیشنهاد
٠

بابام سیرش را کوبیده:به مزاح مثل را در جایی می گویند که کسی با دلیلی ضعیف ادعای حقی کند. دختری در آشی که پخته شده برای خود سهمی می خواسته است و دلیل ...

پیشنهاد
٠

برای شیطان پاپوش می دوزد:بسیار فریبنده و مکار است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یوخ در زبان ترکی در جواب منفی گفته می شود و معنی نه می دهد. یوْخ اوْلماق در زبان ترکی یک اصطلاح است. " یوْخ اوْلاسان "یعنی نیست و نابود شوی. یوْخ اول ...

پیشنهاد
٧

به زبان ترکی گفته می شود: داش مفت سرچه مفت. سنگ مفت و گنجشک هم مفت شعر: سنگ مفت و بینوا گنجشک مفت می زنم شاید شدم با بخت جفت شعر: علی باقری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک ضرب المثل ترکی می گوید: گامیش اوْلا گَمیش اوْلا، یئمَمیش اوْلا. گاو میش باشد و گَمیش هم در کنارش باشد. آن وقت از آن نخورده باشد؟ ( یعنی باور کرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک ضرب المثل ترکی می گوید: گامیش اوْلا گَمیش اوْلا، یئمَمیش اوْلا. گاو میش باشد و گَمیش هم در کنارش باشد. آن وقت از آن نخورده باشد. شعر: بوده در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه ریش دار:به توبیخ به مردی گویند که کودکی کند.

پیشنهاد
٠

بامی از بام ما کوتاه تر ندیده:فکر کرده من از همه کس ناتوان تر هستم به همین دلیل به من ستم می کند. اوحدی می گوید: گرچه کوتاه دیده ای بامم دور کن سنگ ...

پیشنهاد
٠

بازی اشکنک دارد سر شکستنک دارد:مثل متداولی بین اطفال است که برای دلداری دادن کودکی می گویند که در بازی آسیب دیده است.

پیشنهاد
٠

به پای خود به گور رفتن:اسباب هلاک و زیان خود را به دست خود فراهم کردن. اسدی می گوید: تبه کردی از خیرگی رای خویش به گور آمدستی به دو پای خویش همچنین ...

پیشنهاد
٠

به دهن شیر می رود:در محاوره برای نهایت دلیری و شجاعت استفاده می شود. نظیر: شاه را از اسب پیاده می کند.

پیشنهاد
٠

بلال که مرد اذان گو قحط نمی شود:جانشین و بدیل به جای شما پیدا کردن آسان است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بمیر و بدم:طفلی را به شاگردی آهنگری بردند. استاد تمرین را نخست عمل دمیدن به وی محول کرد. طفل به سهولت و آسانی کار استخفاف می کرد. لیکن پس از زمانی کو ...