پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٨٨٧
پیشنهاد
٠

چینه دان کسی را تکاندن:با زیرکی کسی را وادار به گفتن رازهای خود کردن.

پیشنهاد
٠

جان پدر تو سفره بی نان ندیده ای:شما هنوز جوانید و قدر مال نمی دانید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خر آسیاست:راه خود را می داند.

پیشنهاد
٠

خدا از موی سپید شرم می کند:حرمت پیران را باید نگاه داشت. سعدی می گوید: دلم می دهد وقت وقت این نوید که حق شرم دارد ز موی سپید عجب دارم ار شرم دارد ز ...

پیشنهاد
٠

خون خونش را خوردن:بسیار خشمگین شدن.

پیشنهاد
٥

خم رنگرزی نیست:به این زودی که شما می خواهید این کار انجام نمی شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَپیک در زبان ترکی به ضربه زدن با پا گفته می شود و در زبان فارسی معادل آن لگد زدن می باشد. البته مصداق آن در زبان ترکی با لگد کمی فرق دارد. لگد زدن ب ...

پیشنهاد
٣

قدرت پیرزن در چانه اوست : یعنی پیر زن با حرف زدن خسته نمی شود . این ضرب المثل ترجمه ی یک ضرب المثل ترکی است که می گوید : قؤجا آروادین گؤجو چَنَسیند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک ضرب المثل ترکی می گوید : قؤجا آروادین گؤجو چَنَسینده اؤلار . ترجمه : قدرت پیر زن در چانه ی اوست . شعر : پیر زن را ای جوان مَنِگر ضعیف و منحنی ...

پیشنهاد
٠

در نمک ریختن به دیگ باید پشت به مرد کرد:مثلی زنانه است و به این معنی که مرد تحمل دیدار مخارج جزیی را ندارد.

پیشنهاد
٠

در پیراهن نگنجیدن:بسیار شادمان بودن انوری می گوید: باد سحری گذر به کویت دارد زان بوی بنفشه را ز مویت دارد در پیرهن غنچه نمی گنجد گل از شادی آن که رن ...

پیشنهاد
٠

دامن به دندان گرفتن: تیز و سریع گریختن سعدی می گوید: به چابکتر از خود مینداز تیر چو افتاد دامن به دندان بگیر امیرخسرو دهلوی نیز می گوید: دلش را خار غ ...

پیشنهاد
٠

رشته ها پنبه شدن ( هر چه رشته بودم پنبه شد ) :رنج و سختی باطل شده و از بین رفتن.

پیشنهاد
٠

دهنش آرد گرفته:با اینکه صحبت کردن او ضروری است اما چیزی نمی گوید.

پیشنهاد
٠

دو چشم کسی را چهار کردن:بسیار چشم به راه گذاشتن فرخی می گوید: چندین حدیث گفته شد و آخر آن نگار تا بوسه ای بداد دو چشمم چهار کرد

پیشنهاد
٠

دست از پا درازتر آمدن:مأیوس برگشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرمگس معرکه شدن:با بذله ها و لطیفه ها گفتار خطیب و سخنوری را بریدن.

پیشنهاد
٠

در خانه مخواب تا به ره نشتابی:کارها را سر وقت باید انجام داد تا نیاز به شتاب نباشد.

پیشنهاد
١

دامن با کسی بستن:با او دایم همراه و قرین بودن. ناصر خسرو می گوید: غریبی می چه خواهد یا رب از من که با من روز و شب بسته است دامن

پیشنهاد
٠

دیواری از دیوار ما کوتاه تر ندیده:ما را از همه ضعیف تر دیده و به همین دلیل به ما ستم روا می دارد. سلمان ساوجی می گوید: خسروا دور فلک بر من تطاول م ...

پیشنهاد
٠

دیواری از دیوار ما کوتاه تر ندیده:ما را از همه ضعیف تر دیده و به همین دلیل به ما ستم روا می دارد. سلمان ساوجی می گوید: خسروا دور فلک بر من تطاول م ...

پیشنهاد
٠

دود از سر برخاستن:نهایت تعجب و متحیر شدن

پیشنهاد
٠

دم دنیا دراز است:هر کسی به کیفر و پاداش کرده خویش می رسد.

پیشنهاد
٠

دو قورت و نیمش باقیست:این مثل را به آن کس گویند که با بهره بردن فراوان از کسی یا چیزی هنوز ناسپاس است. گویند سلیمان نبی علیه السلام روزی مجموع جانور ...

پیشنهاد
٢

سرکه بر ابرو داشتن:روی ترش کردن

پیشنهاد
٠

زبانش با سرش بازی می کند:با گفتارهایی که کیفر آن مرگ و هلاکت است جلب خطر می کند.

پیشنهاد
٠

روزه بی نماز عروس بی جهاز قورمه بی پیاز:چیزی ناقص و امری ناتمام

پیشنهاد
٠

سفره اش همیشه پهن است:همواره اسرار خود و خانواده اش را به طول و تفصیل به دیگران شرح می دهد. همیشه از بدی اوضاع خود شکایت می کند.

پیشنهاد
٠

سقف آسمان سوراخ شده همین یکی افتاده:مثل این کس یا این چیز بسیار است، چرا منت می گذارد یا دریغ می کند.

پیشنهاد
١

سنگ روی یخ شدن:در پیش همگنان و هم گروهی ها از برنیامدن حاجت شرمسار شدن.

پیشنهاد
٠

سه میش تو خورده میشه داستان من گفته میشه:جوابی است که دختری روستایی به چوپانی می دهد آنگاه که چوپان در بهای سه میش از دختر امری نامشروع می خواسته است ...

پیشنهاد
٠

سر گنجشک خورده است:پر گو است و بسیار دراز می گوید.

پیشنهاد
٠

زیر بغل کسی هندوانه گذاشتن:کسی را با گفتارهای دروغین و چاپلوسی به غرور و نخوت دچار کردن

پیشنهاد
٠

ریش سکه مرد است:منظور از سکه اعتبار و حرمت است.

پیشنهاد
٠

سرنا را از سر گشادش زدن:کار را به راه و روش آن انجام ندادن.

پیشنهاد
٠

سور از گله دور:سور اسب خاکستری رنگ مایل به سیاهی است که خطی سیاه از کاکل تا دم کشیده دارد و آن را سول نیز گویند و نگه داشتن آن در جمع و خیل را بد شگو ...

پیشنهاد
٠

سرمه را از چشم می رباید:در دزدی بسیار چابک و سریع است.

پیشنهاد
٠

سنگ کسی را به سینه زدن ( سنگ چیزی را به سینه زدن ) :هواداری و حمایت کردن جامی می گوید: این همه سیم تنان سنگ تو بر سینه زنان تلخکام از لب میگون تو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قبا تنگ آمدن:کار سخت شدن

پیشنهاد
٠

صد دینار داده ام فینش را هم من بکنم ؟:گویند تنبلی صد دینار به کسی داد تا بینی او را بگیرد. مرد پذیرفت و دست به بینی او گذاشت و گفت: فین کن. تنبل گفت: ...

پیشنهاد
٠

صابونش به جامه همه خورده است:همه کس را فریفته است. به همه زیان رسانیده است.

پیشنهاد
٠

قسم بزرگش به سر فلان است:بسیار او را دوست گیرد. سنایی می گوید: جبرییل آمده ز سدره برش بوده سوگند صعب حق به سرش

پیشنهاد
٠

قلم در کف دشمن است:آنچه می گوید یا انجام می دهد مبتنی بر عداوت و دشمنی است.

پیشنهاد
٠

صد چاقو بسازه یکیش دسته ندارد: وعده های او دروغین است.

پیشنهاد
٠

صبح آوازش بلند می شود:دزدی پی دیوار خانه ای را به آرامی می کند. صاحب خانه سر از بام بیرون آورد و پرسید چه می کنی؟ گفت دهل می زنم. سوال کرد چرا به این ...

پیشنهاد
٠

قرمزی زیرش آمد به روش: از کینه یا حسد رخساره اش سرخ شد.

پیشنهاد
٥

کارد بزنی خونش در نمی آید:بسیار خشمگین است.

پیشنهاد
٠

قسم نخور که باور کردم: به مزاح می گویند، یعنی: می دانم که دروغ می گویی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشک چه پشم چه : در انکار گفته یا کرده ای می گویند. قاآنی می گوید: عشق چه و کشک چه و پشم چه فروهل وسواس تو عرض من خون تو هدر کرد

پیشنهاد
٠

مثل شوربای ناخوشها :غذایی بی نمک یا بی مزه.