پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٨٦٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ماچه مخفف ماماچه می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥١

قوچ در زبان ترکی استعاره از مرد شجاع و دلاور و بی باک می باشد. چون قوچ در جنگیدن با نوع خودش ترس و واهمه ای ندارد. همان طور که شیر در زبان عرب استعار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥١

قالپاق یک واژه ی ترکی است که تغییر یافته ی قاپاق می باشد فارس ها قاپاق ترکی را به قالپاق تغییر داده اند. قاپاق در زبان ترکی به درپوش گفته می شود. چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در زبان ترکی به پستان زن مه میش یا مه موش هم گفته می شود. به نوعی معنی" مه مه ی دوست داشتی " از آن می توان دریافت کرد. حتی در جایگاه تشوق به پسر بچه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( احتمال ) به معنای بدوش گرفتن چیزی است ، البته بدوش گرفتنی که با نیروی حامل صورت گیرد، و از جمله موارد استعمالش این است که گفته می شود: فلانی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ( قدر ) به معنای قرین شدن چیزی است به چیزی دیگری ، بطوری که از آن چیز هیچ کم و زیادی نداشته باشد، که در این صورت یعنی در صورتی که مساوی آن شد قد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مجمع البیان گفته : کلمه ( وادی ) به معنای دامنه کوههای بزرگ است ، البته دامنه های پایین که همه آبهای کوه در مواقع بارندگی در آن جمع می شود، اگر خو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مجمع البیان گفته : کلمه ( آصال ) جمع ( اصل ) - با ضمه همره و صاد - است ، و اصل هم جمع ( اصیل ) است ، پس ‍ آصال جمع الجمع و ماده اش کلمه ( اصل ) اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلمه ( محال ) - به کسر میم - مصدر باب مفاعله از ( ماحل - یماحل ) است که به معنای این است که یکی علیه دیگری مکر و صحنه سازی کند تا معلوم شود کدام نیرو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کلمه ( جدل ) به معنای نزاع قولی است ، که یکطرف بخواهد حرف خود را بر دیگری بقبولاند، و این واژه از ماده ( جدلت الحبل - طناب را محکم تابیدم ) گرفته شده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ( صواعق ) جمع صاعقه است که عبارتست از پاره آتشهایی که از رعد و برق تولید شده و از آسمان فرو می آیند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( مثلات ) به معنای عقوبتها است ، که مفردش ( مثله ) - به فتح میم و ضم ثأ - است ، و اگر در مفرد، ( مثله ) - به ضم میم و سکون ثأ - بخوانیم جمع آنرا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مجمع البیان گفته : کلمه ( سیئه ) به معنای هر خصلتی است که نفس آدمی از آن خوشش نیاید و از آن ناراحت شود، و نقیض آن ( حسنه ) که به معنای خصلتی است ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مجمع البیان گفته : کلمه ( استعجال ) به معنای طلب تعجیل در کار است ، و تعجیل هم به معنای جلو انداختن آنست قبل از آنکه وقتش فرا رسد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در مجمع البیان گفته است : ( عجب و تعجب ) به معنای این است که امری که سببش برای انسان معلوم نیست بر نفس آدمی هجوم آورد، ( و انسان بناگهانی به او برخور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اعتبار ) و ( عبره ) مخصوص به حالتی است که انسان بوسیله آن از شناختن چیزی که قابل مشاهده است به چیزی که قابل مشاهده نیست می رسد. همچنانکه خدای تعالی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کلمه لطیف از اسمای خدای تعالی است ، و اسمی است که دلالت بر حضور و احاطه او به باطن اشیأ می کند که راهی برای حضور در آن و احاطه به آن نیست و این لطافت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قالوا تاللّه تفتوا تذکر یوسف حتی تکون حرضا او تکون من الهالکین کلمه ( حرض و حارض ) به معنای مشرف بر هلاکت است ، و بعضی گفته اند: به معنای کسی است که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

راغب در مفردات گفته : کلمه ( اسف ) به معنای اندوه توأم با غضب است ، و گاهی در تک تک آن دو نیز استعمال می شود، و حقیقت اسف ، عبارتست از فوران خون قلب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( نجی ) به معنای کسی است که در پنهانی و آهسته و درگوشی حرف بزند، و این کلمه هم وصف مفرد می شود و هم وصف جمع.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ( حمل ) به معنای هر باری است که حامل ، آنرا حمل کند، و راغب گفته : اثقالی که در ظاهر حمل می شود مانند بارهایی که بدوش گرفته می شود بنام ( حمل ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( صواع ) به ضمه صاد - به معنای سقایه و ظرف آبخوری است ، بعضی هم گفته اند: صواع همان صاع است ، که به معنای پیمانه ایست که با آن اجناس را کیل می ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( فقد ) - بطوری که گفته اند - به معنای غایب شدن چیزی از حس آدمی است ، بطوری که معلوم نشود در کجا است . ( ترجمه ی تفسیر المیزان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ابتئاس ) ناراحتی و غم و اندوه به خود راه دادن است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه : ( اوی ) از ماده ( ایوأ ) به معنای نزدیک به خود کردن و کسی را در کنار خود نشاندن است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلمه ( احاطه ) از ماده ( حاط ) به معنای حفظ است ، و دیوار را هم از جهت اینکه مکانی را محصور و محفوظ می کند حایط می گویند، و خدا را از این جهت محیط ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه ( میره ) به معنای طعامهایی است که از شهری به شهر دیگر حمل و نقل می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( امن ) به معنای اطمینان قلب نسبت به سلامت است ، گفته می شود: ( امنه یامنه امنا ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلمه ( تبوء ) به معنای جای گرفتن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( یغاث ) ماخوذ از ( غیث ) به معنای علف باشد، زیرا در لسان العرب گفته که غیث به معنای علف خودرو است که در اثر باریدن باران می روید .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلمه ( تعبیر ) از ماده ( عبر ) که به معنای بیان تأویل رویا است و به هر حال این ماده از عبور نهر و امثال آن اخذ شده ، و وجه مناسبتش این است که گویا شخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( تعبرون ) از ماده ( عبر ) که به معنای بیان تأویل رویا است ، که گاهی هم ( تعبیر ) گفته می شود، و به هر حال این ماده از عبور نهر و امثال آن اخذ ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

و کلمه ( افتأ ) مصدر باب افعال از ماده فتوا و فتیا است ، در مجمع گفته : فتیا به معنای جواب دادن از حکم معنی است ، و گاهی از خود معنا جواب داده می شود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه ( عجاف ) جمع عجفأ - به معنای لاغر است - و در مجمع البیان گفته : صیغه فعلأ در هیچ ماده ای به صیغه فعال جمع بسته نمی شود مگر ( عجفأ ) که به صیغه ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلمه ( خیر ) از نظر وزن وصفی است که از ماده ( خار، یخار، خیره ) اشتقاق یافته که این ماده به معنای انتخاب و اختیار کردن یکی از دو چیز و یا دو عملی است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( متکأ ) - به ضم میم و تشدید تأ - اسم مفعول از ( اتکأ ) و منظور از آن پشتی و یا تخت و یا هر چیزی است که به آن تکیه شود، همچنانکه در خانه های بزرگان م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلمه ( الفأ ) به معنای یافتن است ، مثلا گفته می شود: ( الفیته کذا - من او را چنین یافتم ) ( ترجمه ی تفسیر المیزان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلمه ( خلف ) در مقابل ( امام ) و یا ( قدام ) به معنای پشت سر است ، این معنای اصلی این ماده است و در سایر مشتقّاتی که از این ماده منشعب شده نیز این مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه ( مخلد ) در اصل به معنای چیزی است که مدتی طولانی باقی می ماند، و به همین جهت به مردی که مویش دیر سفید شده می گویند: ( رجل مخلد ) و به حیوانی که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

راغب در مفردات گفته : کلمه ( خلود ) به معنای برائت و دوری هر چیز از معرضیت برای فساد و باقی ماندنش بر صفت و حالتی است که دارد، عرب هر چیزی را که زود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیش عُسرت: اشاره است به تجهیز سپاهی که پیامبر صلی الله برای غزوه تبوک نمود و چون ان سال سال تنگی و قحطی بود آن لشکر کشی جیش عسرت نامیده شد . ( ( مد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَیْب المیل: جیب به فتح اول و سکون یا. در لغت به معنی گریبان است کما فی الصراح. و در اصطلاح منجمین و مهندسین خطی است خارج از قوس عمود بر خط خطی که از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهود کده: جایگاه جهودان، خیبر و در جهودکده به معنی در خیبر است. ( ( کنده زورش در جهودکده در علم و عمل بدو ستده ) ) ( حدیقه، ۲۴۶ ) ( فرهنگ لغات و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهان نوی : جهانی که دم بدم دستخوش تغییر است و نو می شود . ( ( قهر و لطفش که در جهان نویست تهمت گبر و شبهت ثنویست ) ) ( حدیقه، ۱۰۰ ) ( فرهنگ لغات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهان خورده:سالخورده . ( ( پیش شه نامد این جهان خورده چون نسیم بهار بی خرده ) ) ( حدیقه، ۷۰۵ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوهر آتش: مطابق هیئت بطلیموس پس از فلک قمر چهار کره باشد که آن را طبایع چهارگانه و امهات اربعه خوانند و آن عبارت است از کره نار و کره آب و هوا و خاک ...

پیشنهاد
٠

جیگر خون گرداندن: که از غم و اندوه فراوان جگرش خون شود. ( ( با قضا سود کی کند حذرت خون مگردان بیهوده جگرت ) ) ( حدیقه، ۱۶۷ ) ( فرهنگ لغات و تعبی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَأْتِیَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ ۖ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَالسَ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زیارت نامه ی حضرت ابوالفضل کلمه مواسات به کار رفته است مواسات حتی بالاتر از ایثار می باشد. برای روشن شدن مفهوم مواسات به موارد زیر دقت کنید. من د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان ترکی واژه ی تئاتر در ریخت " تئیات "تلفظ می شود. تئیات چئخارتماق یعنی نمایش بازی کردن. خندان دیگران با انجام دادن نمایش.