پیشنهاد‌های کوروش شفیعی (٤٦٣)

بازدید
٨٩٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمله هجوم تهاجم یورش ( کلمه مغولی ) تاختن تاخت و تاز ( تاختن و تازیدن ) شبیخون ( شاید بتوان این را هم معنی کرد ) تجاوز یا تعارض ( بسته به محتوای ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با آقای مجتبی محمدپور موافقم. متأسفانه تمام کاربردهای share در فارسی وجود نداره. البته Share with your friends رو دلیلی نداره لزوماً تحت اللفظی ترجم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در متن من هیچ کدام از این معانی نبود. از چت جی پی تی خواستم معنایش را در بافت کلام برایم توضیح بدهد، به انگلیسی توضیح داد معنایش ثبات احساسی و روان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فضاسازی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

- شنیدین می گن مثلا من فلان کارو نکردم، چه برسه به این که حالا بخوام این کارو انجام بدم. . . اینو چجوری به انگلیسی بگم؟ کاری نداره، باید از اصطلاح " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

- شنیدین می گن مثلا من فلان کارو نکردم، چه برسه به این که حالا بخوام این کارو انجام بدم. . . اینو چجوری به انگلیسی بگم؟ کاری نداره، باید از اصطلاح " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناامیدی : )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگر به عنوان صفت یک فرد به کار رود، در فارسی معمولاً می گوییم "بافکر. " مثلاً فلانی آدم بافکریه، یعنی ملاحظه می کنه، حواسش به آینده هست، به احساسات آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان توجه داشته باشید املای این کلمه شامل 4 حرف s در زبان انگلیسی است. بنابراین این صفحه فعلی که مشاهده می کنید شامل غلط املایی است. درست آن asse ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١١

برای دوستانی که دنبال ترجمه دقیق این کلمه به فارسی هستن، باید خدمت تون عرض کنم جناب آقای داریوش آشوری که مترجم سرشناسی هستن و اگر نمی شناسیدشون، پیشن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ممکن است "هویت یابی" نیز بتوان ترجمه ش کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاهی به معنای زور و اجبار است. I go to work, even it's not a deal یعنی می رم سرکار، با وجود این که مجبور نیستم. با وجود این که کسی زورم نکرده. با وج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

توجه کنین در فارسی گاهی به معنای amazing, wonderful, phenomenal, stupendous است. his solution was crazy. راهکارش عجیب بود. راهکارش شگفت انگیز بود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گاهی به معنای بی محلی و بی اعتنایی و رو برگردانیدن است. بستگی به کاربرد آن در متن دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به فارسی: پیامد!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فارسی به معنای پربرکت هم استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای کتاب اگر استفاده شود به نظر می آید به معنای تورق کردن است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی معنایش در فارسی هول دادن است. توجه کنید، هول درست است. هل در فارسی معانی دیگری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فارسی چیزی که من از کودکی به خاطر دارم، می گویند "آدم آهنی. " امید است مفید واقع شود. لایک فراموش نشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در درجه بندی نظامی فارسی: ژنرال، امیر، سرتیپ، تیمسار این درجه ها همگی یکی هستند. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای کاربر تیدا اشتباه است. قلمبه سلمبه به معنای حرف های بزرگ بزرگ است، که احتمالاً به دهان گوینده آن نمی نشیند و بزرگ تر از حد و اندازه ی اوست. اما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

برند را برند می نویسید؟ حال تان خوش نیست؟ یعنی کسی که دنبال معنای این واژه است، و توانسته آن را به انگلیسی بنویسد، تلفظ آن را نمی فهمد؟ اگر معنا یا ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به نظر رسیدن به نظر آمدن به چشم آمدن گاهی اوقات بر حسب محتوا: به گوش خوردن. فکر کردن. به ذهن آمدن. به ذهن خطور کردن. به فکر رسیدن. به چشم طور خاصی آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهامت هم می توان معنا کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

عزیزان حومه شهر که معنی این کلمه است با چیزی که در ایران می بینید متفاوته ها! در تهران مثلاً حومه شامل شهرهایی می شود که در استان تهران هستند، اما در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در متن من به نظر به معنای "سفال" و چیزهای "سفالی" است. امیدوارم برای شما هم مفید بوده باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

pressing question: سوال اساسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خیلی اوقات بیلدینگ به معنای "سازه" است. سازه یعنی ساختمان و بنا. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید. ممنونم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برخی اوقات به معنای تقریباً هم به کار می رود. بستگی به متن مبدأ دارد. اگر مفید بود لطفاً لایک بنمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To "go on a tear" typically refers to someone engaging in a period of intense activity or behavior, often characterized by a sense of frenzy or high ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نطق آتشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با توجه به واژه ی انگلیسی فاکینگ، احتمالاً واژه ی "ول گردی" معادل دقیق تری در فارسی است. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنایی که کاربر پدرام نوشته درست است و برگرفته از اصطلاحات تخصصی رشته حقوق است. به معنای قسم و سوگند خوردن در دادگاه و گواهی و شهادت دادن کتبی است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای بیتا قوچانی بسیار درست است. گوشه ی رینگ گیر انداختن یا گوشه ی رینگ گیر افتادن!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حدس می زنم از ریشه زبان آرامی باشد. به عربی می شود اسمع اسرائیل، یعنی ای اسرائیل بشنو. یکی از سرودهای سنتی مذهبی یهودی است. اگر مفید بود لطفاً لایک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با تعاریفی که کاربران بالا انجام دادند، معادل بیمبو در فارسی "داف" است. زن جذاب، پر آرایش، بلوند و خنگ را در فارسی داف می نامند. اگر مفید واقع شد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنای کز کردن هم هست. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برابر فارسی جلسه و کنفرانس، واژه ی نشست است. در فارسی روزمره هم بسیار پربسامد است. لطفاً از همین واژه استفاده کنید تا فارسی هم بیشتر پاس داشته شود. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی فرو کردن نیز قابل استفاده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرشته ی هبوط کرده فرشته ی هبوطی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طرز عجیبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( حرف ) شعاری. حرفی که شعاری باشد یعنی صرفاً زده می شود، اما پشت آن هیچ معنا و مفهوم و غرض واقعی نهفته نشده است. با همین یک واژه تقریباً تمام معانی ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خفت گیر یا زورگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در ادبیات فارسی به این زمره افراد صوفی یا عارف گفته می شود. اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آتشی که در پیت یا حلبی درست می کنند. شاید دیده باشید ماشینی هایی که میوه و جگر و بلال و غیره در شب های زمستان می فروشند، آتشی در ظرفی حلبی یا استمبول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربر حامد جباری، معنای انگلیسی شما درست است، اما تصویر شما با توضیحات شما مطابقت نمی کند. برای تصویر شما کلمه دیگری صدق می کند که در حال حاضر خاطرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

موقر. با وقار. اگر مفید بود لطفاً لایک کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

منطقه ای خلیجی است که در سان فرانسیسکو وجود دارد. بهتر است آن را در گوگل مپ جستجو کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"lead vox" refers to the lead vocalist of the band or musical group being discussed. It is an abbreviation of "lead vocals, " which denotes the prima ...