تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی آن ، سبک و سیاق نگارش است مثلا formal style, informal style

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

solids به عنای احجام هست. مثل کره، مکعب، . . برای مثال geometric solid و درمقابل plane را داریم به معنی اشکال مسطح، مثل مربع ، مستطیل . معنی دیگر ، ...

پیشنهاد
٠

بسنهد کردن ( به کمتر از چیزی که انتظار داشتی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تک به نک . مثلا توی نزاع و درگیری ، تک به تک سرشاخ شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با صلحح و بدون درگیری با یکدیگر زندگی کردن. live in peace and harmony. زندگی در صلح و آرامش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنی مسیر طولانی و پر پیچ وخم هست. یک موضوع که tortuous هست نیز طولانی ، بسیار گیج کننده و نهایتا آزار دهنده هست. مثل یک بحث طولانی و حوصله سربر - ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ضیق وقت

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی پیمودن میدهد ، وقتی بحث سرعت و فاصله هست. مثلا قطار با چه سرعتی حرکت میند و یا چه مقدار فاصله را می پیماید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یعنی خیلی مراعات کردن و ملاحظه الباقی رو کردن که کسی ناراحت یا خجالت زده نشود - بنابر این راز دار و یا ستارالعیوب هم داخلش هست. صفت آن میشود Discreet ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساده ترین معنی ، درس گرفتن از تجریبات هست. عبرت گرفتن . In / with Hindsight یعنی که تجربه کاری رو داری و الان درک میکنی که در مورد مشابه چه خواهد شد. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبادرت به انجام کاری که میدونید نباید انجام بدید - معمولا برای این که حال میده. مثلا تک چرخ زدن ، سیگار کشیدن ، غذا تو رستوران کثیف خردن یا با اراذل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قفل ساز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی شبیه باقالی هایی هست که باهاش دم پختک درست میکنن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفاری کردن و تونل زدن. tunnel - boring machin ماشین حفاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسامی قابل شمارش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معمولا با کلمه mind میاد و به معنی " ذهن پرسشگر " هست. اگر برای شخص ( دانشجو ، رهرو جوینده و . . ) بیاد به معنی پیگیر و مشتاق در یادگیری هست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خورده نون . مثلا birds pecking at breadcrumbs on the pavement پرنده ها به خورده نون ئر پیاده رو نوک میزنن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معانی که سایربن ترجمه نکرده اند میپردازم. یک معنی چندتایی ، یک سری یا تعدادی میده . مثلا در این جمله :I did three lots of exams last summer. میگه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در مورد انسان ، یعنی بصورت حلال و شریعی بودن و illegimate یعنی حرام زاده. ( از نظر قانونی ) یعنی پدر و مادرش محرم نبوده اند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چجوری بگم ( که بی ادبی یا تند و یا سوء برداشت نشه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی بخواهیم ایراد و عیب کسی رو بگیم ولی نخواهیم خیلی هم تند صحبت کنیم. مثلا معادل فارسیش میشه : سربسته بگم . . . ، نمیخوام خیلی کشش بدم ، ولی . . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا میشه by default

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چیزی رو بذاری سر جای خودش ( برای مرتب کردن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی خواسته و نیاز هم دارد. مثلا: fundamental desires معنی خواسته ها یا نیازهای اصلی میده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل اتکا - محکمه پسند نبودن - با شبهه همراه بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی "کاشکی" . آرزوهای محقق نشده. مثلا Superstar status remained a might - have - been for her ستاره شدن برای او یک "حسرت" یا یک "کاشکی" باقی موند. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالتی ( در روانشناسی ) که شخص خود را قربانی آزار و اذیت میداند. دایم فکر میکند به او ظلم شده و یا دارد اذیت میشود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

میتواند معنی عقده و یا تله شخصیتی بدهد. مثل Inferiority Complex که معنی مشکل خود کم بینی یا عقده حقارت میدهد.

پیشنهاد
٠

بهترین مسافرت تکرار نشدنی هر کسی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیقه من نیست ، من حال نمیکنم . Footbal is not my kind of game. من با فوتبال حال نمیکنم. Revealing clothes is mykind of clothes. لباس های باز و لخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاقات بدی که افتاده - قسمتهای غم انگیز - روزهای سخت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به درخواست یک دوست ( که توقع نداره ) خیلی ناراحت کننده نه بگید. دست رد به سینه یک دویت زدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیج و گنگ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگاری که - به نظر میاد که

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

initiative for طرح و برنامه و یا راح حلی که مشکلی را مرتفع میکند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی کنترل امور یا مسوولیت کاری رو قبول کردن یا از دست دادن. The initiative. مانند ( take / seize / loose the initiative )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل یا زمام امور را بدست گرفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تعریف و تمجید کردن از کسی - شاید کمی هم چاپلوسی برای تو دل کسی رفتن. برای مثال He’s always paying her compliments and buying her flowers. یعنی هم از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتب اقدامی با برنامه ریزی انجام بشه و با نیت خاصی همراه باشه ولی در ظاهر مشخص نباشه ، انگار کاسه ای زیر نیم کاسه باشه و طرف برات نقشه کشیده باشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be on the agenda موضوع روز ، موضوعی که سر زبونها هست و جامعه رو درگیر کرده. Be at the top of the agenda یعنی دارای اولویت بالا و اضطراری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمارض برای پیچوندن ( نرفتن سر کار )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث و گفتمان حول یک موضوع ، موضوع مشترک بین چند نفر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

deserts [plurar]: get/receive your ( just ) deserts: به سزای عمل رسیدن - تنبیه و جریمه شدن Example: offenders should receive their just deserts.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Aligt on/upon something یکدفعه ای متوجه چیزی بشی و یا به ذهنت خطور کنه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تمرین درک مطلب برای ئانش آموزان که میبایست چکیده یک مطلب را ارابه دهند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهای بیش از حد دادن و الکی چیزی یا کسی رو گنده کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالاخره ( بعد از کلی انتظار و اتفاقات ) وقتشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدرک نامعتبر - ضعیف و ناکافی - مخدوش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روانشناسی به کسی که میخواد همه رو راضی نگه داره و اصطلاحل مهر طلب هست. نوعی کمبود شخصیت و عدم اعتماد به نفث رو در خودش داره

١