پیشنهادهای Reza Chavosh (٤٠)
مبادرت به انجام کاری که میدونید نباید انجام بدید - معمولا برای این که حال میده. مثلا تک چرخ زدن ، سیگار کشیدن ، غذا تو رستوران کثیف خردن یا با اراذل ...
قفل ساز
خیلی شبیه باقالی هایی هست که باهاش دم پختک درست میکنن
حفاری کردن و تونل زدن. tunnel - boring machin ماشین حفاری
اسامی قابل شمارش
معمولا با کلمه mind میاد و به معنی " ذهن پرسشگر " هست. اگر برای شخص ( دانشجو ، رهرو جوینده و . . ) بیاد به معنی پیگیر و مشتاق در یادگیری هست.
خورده نون . مثلا birds pecking at breadcrumbs on the pavement پرنده ها به خورده نون ئر پیاده رو نوک میزنن
به معانی که سایربن ترجمه نکرده اند میپردازم. یک معنی چندتایی ، یک سری یا تعدادی میده . مثلا در این جمله :I did three lots of exams last summer. میگه ...
در مورد انسان ، یعنی بصورت حلال و شریعی بودن و illegimate یعنی حرام زاده. ( از نظر قانونی ) یعنی پدر و مادرش محرم نبوده اند
چجوری بگم ( که بی ادبی یا تند و یا سوء برداشت نشه )
وقتی بخواهیم ایراد و عیب کسی رو بگیم ولی نخواهیم خیلی هم تند صحبت کنیم. مثلا معادل فارسیش میشه : سربسته بگم . . . ، نمیخوام خیلی کشش بدم ، ولی . . . .
دقیقا میشه by default
هر چیزی رو بذاری سر جای خودش ( برای مرتب کردن )
معنی خواسته و نیاز هم دارد. مثلا: fundamental desires معنی خواسته ها یا نیازهای اصلی میده
غیر قابل اتکا - محکمه پسند نبودن - با شبهه همراه بودن
یعنی "کاشکی" . آرزوهای محقق نشده. مثلا Superstar status remained a might - have - been for her ستاره شدن برای او یک "حسرت" یا یک "کاشکی" باقی موند. ...
حالتی ( در روانشناسی ) که شخص خود را قربانی آزار و اذیت میداند. دایم فکر میکند به او ظلم شده و یا دارد اذیت میشود.
میتواند معنی عقده و یا تله شخصیتی بدهد. مثل Inferiority Complex که معنی مشکل خود کم بینی یا عقده حقارت میدهد.
بهترین مسافرت تکرار نشدنی هر کسی.
سلیقه من نیست ، من حال نمیکنم . Footbal is not my kind of game. من با فوتبال حال نمیکنم. Revealing clothes is mykind of clothes. لباس های باز و لخ ...
اتفاقات بدی که افتاده - قسمتهای غم انگیز - روزهای سخت
به درخواست یک دوست ( که توقع نداره ) خیلی ناراحت کننده نه بگید. دست رد به سینه یک دویت زدن
گیج و گنگ
انگاری که - به نظر میاد که
initiative for طرح و برنامه و یا راح حلی که مشکلی را مرتفع میکند.
به معنی کنترل امور یا مسوولیت کاری رو قبول کردن یا از دست دادن. The initiative. مانند ( take / seize / loose the initiative )
کنترل یا زمام امور را بدست گرفتن
تعریف و تمجید کردن از کسی - شاید کمی هم چاپلوسی برای تو دل کسی رفتن. برای مثال He’s always paying her compliments and buying her flowers. یعنی هم از ...
وقتب اقدامی با برنامه ریزی انجام بشه و با نیت خاصی همراه باشه ولی در ظاهر مشخص نباشه ، انگار کاسه ای زیر نیم کاسه باشه و طرف برات نقشه کشیده باشه
Be on the agenda موضوع روز ، موضوعی که سر زبونها هست و جامعه رو درگیر کرده. Be at the top of the agenda یعنی دارای اولویت بالا و اضطراری
تمارض برای پیچوندن ( نرفتن سر کار )
بحث و گفتمان حول یک موضوع ، موضوع مشترک بین چند نفر
deserts [plurar]: get/receive your ( just ) deserts: به سزای عمل رسیدن - تنبیه و جریمه شدن Example: offenders should receive their just deserts.
Aligt on/upon something یکدفعه ای متوجه چیزی بشی و یا به ذهنت خطور کنه
تمرین درک مطلب برای ئانش آموزان که میبایست چکیده یک مطلب را ارابه دهند.
بهای بیش از حد دادن و الکی چیزی یا کسی رو گنده کردن
بالاخره ( بعد از کلی انتظار و اتفاقات ) وقتشه
مدرک نامعتبر - ضعیف و ناکافی - مخدوش
در روانشناسی به کسی که میخواد همه رو راضی نگه داره و اصطلاحل مهر طلب هست. نوعی کمبود شخصیت و عدم اعتماد به نفث رو در خودش داره
نرمش قهرمانانه