پیشنهادهای وحید سپیانی (٢١٢)
اگه بعد Grow صفت یا Adjective بیاد معنیش میشه:"به تدریج تغییر حالت دادن ( به سمت صفتی که بعدش اومده ) " مثلا: He grew tired. ( کم کم خسته شد ) She ...
صورتی که یک کمی تپلی یا چاق به نظر می رسه ( نه خیلی زیاد )
واسطه بین مهمانان و مجریان یک برنامه. کسی که مهمان های برنامه را با مجریان برنامه آشنا میکنه.
محبت آمیز بودن
با حساب و کتاب. صفت برای مواردی به کار میره که از قبل برنامه ریزی شده و برای تکاملش زمان و دانش و صرف شده.
که بسیاری از آنها
فکر کنم پیشوند Infra به معنی پایین و زیر هست. یه نمونه دیگش مادون قرمز که میشه Infrared
دامداری
بروز دادن
بسیج شدن
افراد فعال
کارت کشیدن توی ورق بازی
تبدیل نسخه دستی یک نوشته به نسخه ماشینی یا تایپی.
بعد و جنبه رسانه ای ( در یک موضوع یا قضیه ) .
دوران. بازه زمانی مشخص
من ناچار بوده ام . . . .
کار رو دزدیدن. یادگرفتن یک حرفه با نگاه کردن به طرز انجام کار توسط دیگران
Replace: جایگزینی و تعویض کردن دو چیز یا دو نفر با نمونه کاملا یکسان. مثل تعویض قطعات خودرو. substitute: جایگزینی و تعویض دو چیز یا دو نفر با نمونه ...
Think of: فکر کردن در مورد یک موضوع و یا مشکل برای پیدا کردن راه حل و برنامه ریزی کردن برای اون موضوع Think about: همینجوری فکر کردن به یه موضوع برای ...
زیر نظر گرفتن. تو نخ کسی یا چیزی رفتن
اکلیل
برای زمانی که. برای اونوقتی که
به موقع رسیدن به مقصد
تجربیات مشترک
در سکوت رنج بردن. خود خوری مثلامیری رستوران غدا سفارش میدی ولی غذاش بدمزست و تو دیگه اعتراض نمیکنی و با رنج و بدبختی در سکوت غذا رو میل میکنی
من که چیزی نمیفهمم
دقت داشته باشین که: Blossom: سبز شدن و شکوفه دادن درختان Bloom: شکوفه دادن و غنچه کردن گل ها
قدم زنان برگشتن ( در انتهای راه مثلا )
دسته ای از هرچیز اما از جنس و ماهیت یکسان که در یک گروه هستند و یا توسط یک واسطه با هم در ارتباط هستن. مثل خوشه موز مثل خوشه انگور. یا مثلا رشته ها ...
تماما برمیگرده به. . .
در مورد بستنی به اون قسمت اسکوب بستنی قیفی گفته میشه.
C1= رخ دادن مکرر اتفاقی بیش از حد معمول برای کسی. مثلا accident - prone برای کسی به کار میره که همش تصادف میکنه یا چیز دست تشریف داره.
سو استفاده از یک چیز یا روش خوب برای انجام اهداف بد.
صاحب مغازه
Synonyms Similar meaning as we grow older at the age getting old getting older got older grow old growing old growing older increases with age when ...
تخت بیمارستان
امکانات اضافی و غیر ضروری هتل
به دست کسی چیزی رو رساندن
چه می گذرد.
رویدادها برگزار شد. برنامه ها اجرا شد.
مغازه پروتیینی
در بحث خدمات فروش آنلاین زمان تعیین شده توسط خریدار یا فروشنده برای تحویل کالای سفارشی و خریداری شده به خریدار.
حل و فصل کردن.
مفهومی که من متوجه شدم : این فریزال ورب به معنی سر درآوردن از یک مکان یا شرایط یا موقعیت هایی هست که به صورت ناخواسته و ناغافل به اون جا ورود کردیم ...
معنی مجموع اقلامی که خرید کرده ایم رو هم میده. مثلا: I don't have to take shopping home anymore. دیگه مجبور نیستم خریدهام رو ببرم خونه.
تعاملات با مردم و افراد.
گیاه پژمرده و خشکیده
برنامه ثابت هر روز. مثلا: afternoon naps only become a fixture twice a year: at Christmas and on holiday چرت عصرگاهی تنها دوبار در سال برنامه ثابت ه ...
دکوری های آهنربایی که به درب یخچال چسبونده میشه. تو طرح هایی مثل کفشدوزک و میوه و . . . .