پیشنهادهای وحید سپیانی (١٩٦)
کار رو دزدیدن. یادگرفتن یک حرفه با نگاه کردن به طرز انجام کار توسط دیگران
Replace: جایگزینی و تعویض کردن دو چیز یا دو نفر با نمونه کاملا یکسان. مثل تعویض قطعات خودرو. substitute: جایگزینی و تعویض دو چیز یا دو نفر با نمونه ...
Think of: فکر کردن در مورد یک موضوع و یا مشکل برای پیدا کردن راه حل و برنامه ریزی کردن برای اون موضوع Think about: همینجوری فکر کردن به یه موضوع برای ...
زیر نظر گرفتن. تو نخ کسی یا چیزی رفتن
اکلیل
برای زمانی که. برای اونوقتی که
به موقع رسیدن به مقصد
تجربیات مشترک
در سکوت رنج بردن. خود خوری مثلامیری رستوران غدا سفارش میدی ولی غذاش بدمزست و تو دیگه اعتراض نمیکنی و با رنج و بدبختی در سکوت غذا رو میل میکنی
من که چیزی نمیفهمم
دقت داشته باشین که: Blossom: سبز شدن و شکوفه دادن درختان Bloom: شکوفه دادن و غنچه کردن گل ها
قدم زنان برگشتن ( در انتهای راه مثلا )
دسته ای از هرچیز اما از جنس و ماهیت یکسان که در یک گروه هستند و یا توسط یک واسطه با هم در ارتباط هستن. مثل خوشه موز مثل خوشه انگور. یا مثلا رشته ها ...
تماما برمیگرده به. . .
در مورد بستنی به اون قسمت اسکوب بستنی قیفی گفته میشه.
C1= رخ دادن مکرر اتفاقی بیش از حد معمول برای کسی. مثلا accident - prone برای کسی به کار میره که همش تصادف میکنه یا چیز دست تشریف داره.
سو استفاده از یک چیز یا روش خوب برای انجام اهداف بد.
صاحب مغازه
Synonyms Similar meaning as we grow older at the age getting old getting older got older grow old growing old growing older increases with age when ...
تخت بیمارستان
امکانات اضافی و غیر ضروری هتل
به دست کسی چیزی رو رساندن
چه می گذرد.
رویدادها برگزار شد. برنامه ها اجرا شد.
مغازه پروتیینی
در بحث خدمات فروش آنلاین زمان تعیین شده توسط خریدار یا فروشنده برای تحویل کالای سفارشی و خریداری شده به خریدار.
حل و فصل کردن.
مفهومی که من متوجه شدم : این فریزال ورب به معنی سر درآوردن از یک مکان یا شرایط یا موقعیت هایی هست که به صورت ناخواسته و ناغافل به اون جا ورود کردیم ...
معنی مجموع اقلامی که خرید کرده ایم رو هم میده. مثلا: I don't have to take shopping home anymore. دیگه مجبور نیستم خریدهام رو ببرم خونه.
تعاملات با مردم و افراد.
گیاه پژمرده و خشکیده
برنامه ثابت هر روز. مثلا: afternoon naps only become a fixture twice a year: at Christmas and on holiday چرت عصرگاهی تنها دوبار در سال برنامه ثابت ه ...
دکوری های آهنربایی که به درب یخچال چسبونده میشه. تو طرح هایی مثل کفشدوزک و میوه و . . . .
تیغ زده شدن یا خودمونیش پیاده شدن توسط شخصی مثل فروشنده یا فرد خدماتی.
Far همیشه بار معنایی مسافتی نداره. بار زمانی هم میتونه داشته باشه. مثلا ?How far in advance do you book accommodation چه مدت زودتر اقامتگاه رو رزرو م ...
با ما تماس بگیرید
آبی مایل به خاکستری
گرفتن جزئیات یا اطلاعات
زمانی که برای فکر کردن صرف میشه. مثل زمانی که توی حمام یا دستشویی یا توی رختخواب قبل از به خواب رفتن صرف فکر کردن به موضوعات مختلف میشه.
همون نهی از منکر خودمون
نام قدیمی رنگ نارنجی. Orange
گستره وسیع
نور زرد رنگ که معمولا توی لامپ های عمومی به لامپ آفتابی معروفه
دندان خراب یا دندانی که دیگه خونی دریافت نمیکنه و کم کم به رنگ تیره و یا آبی و کبود میشه.
برای بهترین حالت . . . .
خییلی خفن. درجه یک. خییلی تاپ.
عوض کردن چیزی. مثلا از بوتیک لباس میخرم ولی وقتی میبریم خونه و میپوشیم خوشمون نمیاد. پس برمیگردیم بوتیک و یه لباس دیگه انتخاب میکنیم. یا یه اسم برا ...
معمولا توی نام های چند کلمه ای استفاده میشه و اولین حرف از هر کلمه را بین نقاط مینویسن مثلا: نام شخصی: Lupita Amondi Nyong'o full name initials: L. A ...
کلمه coffee غیر قابل شمارشه و حتما باید با یک واسطه تبدیل به قابل شمارش بودن بشه. اینجا هم منظور همون a cup of coffee هست که به صورت عامیانه و اصطلا ...