پیشنهادهای نورعلی بئوار الیما(کر آیاپیر) (٦٥٧)
لری بختیاری تَمَسیات:توسط
لری بختیاری مِنجِقا، جِرنگَس، جِنگ:وسط
لری بختیاری بِی؛ پِندلِه؛ پِندلاکه؛ جمول؛ ساوا؛ کچیر؛ کُزُل؛ لاوری ( لاواری ) ؛ رِزِل ( رزلک ) ؛ رزله؛ ریوَر؛ زیر آربیزی؛ چِنجاله؛ پندلاکه:کوچک، صغیر
لری بختیاری گَپ، ووزورگ:بزرگ
لری بختیاری زَهِستِنzahesten:خواستن زَهِستُم ژِ تِیسُوْ رُوُم خِ نَشت zahestom zhe teysow rowom khe nasht: می خواستم از پیششان برم که نگذاشت
لری بختیاری غَّوْز وِرائِستی:خوش آمدید
از اسامی کهن لری
از اسامی اصیل لری به معنای دختر زیبا رو
لری بختیاری پیای، نرینه:مرد
لری بختیاری شَترَ:شهر
لری بختیاری پارسیَهparsiah:فارس، پارس پارسیگ:فارسی
لری بختیاری پَرِر: پریروز
لری بختیاری دیگ، دوش:دیروز
یک واژه لری که در فارسی هست مَلَه در لری به معنای شما و وان یک پسوند شغل سازی است
لری بختیاری شَوْگارshawgar:شب
لری بختیاری رُچ، روژ:روز
لری بختیاری مااُنگَهَ، مانگ:ماه آسمان بورگای:ماه تقویم واژه مانگ یک واژه کهن لریست که به کردی راه پیدا کرده
از اسامی لری
لری بختیاری وااِلخامvaelkham:خواهشمندم، لطفا
ای خدا وقتی که میگم پانترکان به جای تکیه بر اسناد معتبر به چرندیات ذهنی و اوهام و تخیلات مستند میشوند نتیجه اش میشه سعید قاچقایی🤣 از دو کتابی نام بر ...
بله مطالبی که مربوط به لر است چرند و از اینستا است اما اگه بگیم هیتلر ترکه صد در صد واقعیه خواهشاً پانترکان رو مسدود کنید چون اینجا رو به لجن کشیدند ...
لری بختیاری اَنکومی ( در جواب ) ، اَنکَ ( در سوال ) :یعنی مثال دووی ایذَگ اَنکَ چِن؟اَنکومی آیاپیر میدانی ایذه یعنی چه؟یعنی آیاپیر
لری بختیاری وُیْتِن، وابیتِن، آویتِن:شدن، گردیدن، گشتن
لری بختیاری بیتِن:بودن
لری بختیاری پارَ:رشوه
ضمیر در لری بختیاری مُmo:من تومtum:تو هُho:او ایماima:ما ایساisa:شما هُنُوhonow:آنها
ضمیر ( من، تو و. . . ) لری بختیاری نِوِکُنا:ضمیر
لری بختیاری دَوریسdawris: مفعول
لری بختیاری دَوکُناdawkona:فاعل
لری بختیاری زَند:ایل زَندبید:ایلخان
لری بختیاری وِژدَوvezhdaw:فعل
لری بختیاری ژِمیگ:زمین
لری بختیاری زَرم:بهار
لری بختیاری پِروِنیدن، هَفنیدن:غنی سازی
یک بازی کهن لری که در سینی زرین منقوش به سنن ایلامی کشف شده در ایذه آشکار است
لری بختیاری پادوالpadwal، کِرژِلِنگkerzheleng: خرچنگ
لری بختیاری گاری: مالیات
لری بختیاری دِرغَّرَ:معطل
لری بختیاری قِمنیدن: اعتراف کردن
لری بختیاری بورنکینburnekin: انتظار
لری بختیاری نیار، کویار، مندیر:منتظر
لری بختیاری گُئدواگُئد: مناظره
لری بختیاری اَوْف:تاسف اَوْفین:متاسف اَوْفینوِلَه: متاسفانه
لری بختیاری گِر:مکث، توقف گِرگِری:بامکث و توقف
از کوه های معروف و کهن بختیاری
لری بختیاری خَو ( khaw ) ، اِلال ( elal ) :خواب خَوْنیدن:خواباندن خَوْسِهِستِن:خوابیدن خَوینkhawin:خواب آلود خَوْسِهِستُم: خوابیدم خَوْسُم:میخوابم
لری بختیاری وَچیر:دستور، فرمان
لری بختیاری دُشدُش، آنتِریک:تحریک
لری بختیاری ایتاژ:احتیاج، نیاز ایتاژین:گدا، نیازمند ایتاژیهْ:بدبختی، دربدری
لری بختیاری تَلپیسَ:متضاد، تضاد