پیشنهادهای نورعلی بئوار الیما(کر آیاپیر) (٦٧٧)
لری بختیاری تَبیرَگ:دهل، کوس
لری بختیاری ایچو، واچینو، اَیدَر:اینجا
لری بختیاری کیهینه:کوچکترین، اصغر
لری بختیاری باژ
لری بختیاری باز:دعا کردن یواش به صورت آرام و زمزمه مانند
لری بختیاری وُرَندِن، وَندِن، اوژنیدِن: انداختن، افکندن
لری بختیاری اَمباز:شریک، همتا
از نشانه های جمع برای اجناس، اشیا، اعضای بدن و. . کلا بی جان ها در زبان لری بختیاری مانند مِرژِنگَل:مژه ها پَریسپَل:دیوار ها، حصار ها
لری بختیاری لایْژُۆ ( layzow ) : اصطلاحات لایْژُۆَل ( layzhowal ) : اصطلاحات
لری بختیاری گرفت:یبوست
لری بختیاری هُمبو، هُمدُرُنگ:مانوس، غمخوار
لری بختیاری دِگه دِگه، شیم، تور:نحس، شوم
لری بختیاری کوزکوزَک، کورکوروچَک: غضروف
لری بختیاری بِرازا، بی یَرز:لایق، شایسته
لری بختیاری شلِفتَه، شیوِسته، شِشته گِلِشته: مخلوط
لری بختیاری پَزینوِلَّه:متکبرانه پَز ( کبر ) این ( پسوند مفعولی ) وِلّه ( پسوند تاکیدی )
لری بختیاری پَزین، پُزُک:متکبر
لری بختیاری پَز:کبر، غرور پَزین:متکبر
لری بختیاری بورِسِن:روییدن بورنیدِن:رویاندن
لری بختیاری لوژَه، دِپ، فِراغّ:تنبلی، تنبل
پیجور، ژِخُهدِرار: مخترع ، سازنده
لری بختیاری خُهدِراری: اختراع
لری بختیاری هَچَه، هَلکِن ( حلقه عربی از واژه اَلکِن پارسی کهن گرفته شده ) ، پیچَک:حلقه
لری بختیاری دَسپیلیچیdaspilichi: همگانی، عمومی
لری بختیاری هِپنیدِٚن، زِیدِٚن ۆا مزگ، چِرنیدِٚن، گِریٚۆِسِّن:گریە کردن، گریستن مَگِریٚۆ:گریە نکن وا گیریوی، وُر گِریٚۆ، وَگِریٚۆ:گریه کن
لری بختیاری غّاروِلِنگ، گِریٚۆَ :گریه نا وا گریٚۆَ:گریه کرد، گریست
لری بختیاری کا، کووَک ( kuwak ) ، گِئو ( geu ) ، گَگه ( gage ) : برادر، دادش
در لری بختیاری دِئو ( deu ) ، دَدِ ( Dade ) : خواهر
لری بختیاری اَسَهیَه
لری بختیاری سِیل کِرتِن ، نی یَشتِن، ری کِرتِن، تیَه وَندِن وُر:نگاه کردن
لری بختیاری نِمِشتِن، وا گِرز کِرتِن:کتابت، نوشتن
لری بختیاری گَلَگ، اُچکَد: مرتفع
لری بختیاری فِشنادِن
لری بختیاری آمار کِرتِن: حساب و کتاب کردن
لری بختیاری یَشتنیدِن:ستایش کردن، تکریم یَشتِسِن:مورد ستایش قرار گرفتن
از اسامی کهن لری اشتباهی نام کردی به معنای زندگی طلایی؟ثبت شده که هیچ ربطی ندارد. واژه بورژین در لری بختیاری به معنای با شکوه است که از فعل بورژنید ...
از اسامی کهن لری بختیاری به معنای ستایش کننده از فعل یشتنیدن
لری بختیاری بورژین
لری بختیاری وَلم، بِهٚدَٚر ( حروف ویژه بختیاری ) :عالی، بهترین، خوب
لری بختیاری دیسنیدِن، چَۆسنیدِٚن: چسباندن دیسنا، چَۆسنا:چسباننده
لری بختیاری چَۆسِسِن، دیسِسِن:چسبیدن چَۆسا، دیسا:چسبنده، چسبان
لری بختیاری فَرَّ:شکوه گِف، جیت، ژیل:موی فر و پریشان
لری بختیاری راست کِرتِن، وَرُندِن، تِرات کِرتِن:تاختن، تازیدن
در لری بختیاری ژِ:از، مالِ
لری بختیاری کَش، ۆا:طرف کَشاکَش: اطراف ژیکَش:از این طرف ژوکَش:از آن طرف
لری بختیاری تیر، وِژِستَه، وِترات، چالنال، تُندَگان، آزه:فورا، سریع
لری بختیاری چالنالchalnal، شِدِرغَّهhederghgha، وِتراتveterat، وِژِستَهvezgesta، تُندَگانtondagan، آزَهaza:سریع به سرعت فوری
لری بختیاری دَرواس، ژِ کار:لازم
لری بختیاری گَسِ اَپی نَتارgas e API natar: فضای مجازی، مکان غیر حقیقی گَس:مکان، جا اَپی:بی، بدون نَتار:وجود، مجازی روی هم رفته مکان بی وجود و مجازی
لری بختیاری آرُنگarong، سازsaz:اهنگ، موزیک، موسیقی