پیشنهادهای مهدی تلوری مدرس زبان انگلیسی (١١٩)
اسم جمع : از این عنوان در گرامر برای گروهی از اسم ها بکار می رود که کارها و مشخصات یکسانی دارند مانند: گروه خلافکاران، باند دزدی ، گله بزها ، دسته ی ...
گروه اندکی از مردم ، تعداد کمی از مردم
یک باند خلافکار و دزد باند دزدها باند خلافکار ها
تعداد زیادی از مردم تعداد قابل توجهی از مردم تعداد بالایی از مردم جمعیت انبوهی از مردم
یک دسته و تعداد صندلی هم شکل یک تعداد صندلی تعدادی صندلی هم شکل
یک دسته موز ، یک خوشه موز
یک گله ی کفتار
یک گله ی سگ
گروه ماهی ها ، دسته ی ماهی ها گروه جمعیتی ماهی ها
دسته ی کاغذ
دسته مثلا دسته ی کاغذ Heap of papers
نقطه نظر
در دست تولید Rehearsing new products
وسایل خانه The contents of the house were sold after the owner's death
قیچی باغبانی
خشنود
وسیله ای که در قسمت صندوق فروشگاه ها استفاده میشه ، کشو' داره برای نگهداری پول و محاسبه قیمت اجناس خریده شده و صدور قبض
تهیه و تامین کردن ، مهیا کردن ، فراهم آوردن
ارثیه مالی
اخبار رو نگاه اجمالی کردن ، اخبار رو نگاه فوری کردن . رد کردن اخبار با نگاه سر سری
هم زدن ، قر و قاطی کردن ، پخش و پلا کردن ، در هم برهم کردن
نشستن ، جایگیر شدن ، سکنی گزیدن ، مسکن گزیدن ، جایی نشستن
سگدونی ، محل نگهداری سگ ها ، در زمانی که صاحب های سگ ها در مسافرت هستند
سر ریز شدن
همچنین Khaki pants به معنی شلوار خاکی رنگ شلوار به رنگ کرمی
شلوار کرمی رنگ شلوار خاکی رنگ
تا زدن لباس ، پارچه یا کاغذ
لباس یک تکه
سُر خوردن ، لیز خوردن
میانه روی ، حد تعادل ، حد وسط
کاری رو خیلی خوب و موثر انجام دادن
Recession بحران اقتصادی ی
دوره ی کوتاه
از چیزی متنفر بودن
مدرن و جذاب اما غیر مرسوم جذاب و قشنگ ولی قدیمی
نشان دادن ، وانمود کردن
رنگ تند رنگ جیغ رنگ هایی که به چشم میان
بدون توجه با وجود
بخشش های خیرخواهانه کارهای خیر کمک به مستمندان
من توی بدهی زندگی می کنم فقط دارم چک پاس می کنم فقط دارم بدهی میدم
خرج از دخلم بیشتره همیشه هشتم گرو نهه
پرداخت کامل بدهی ها تسویه کامل حساب بدهی ها پرداخت صورتحساب ها
پرداخت بدهی
توجه کردن به دخل و خرج حسابگری توی دخل و خرج زندگی
به اندازه حقوق ، خرج کردن به اندازه دخل ، خرج کردن به اندازه حقوق زندگی کردن
بخشنده ، ولخرج ، دست و دلبازی Generous
ناراحت کننده است ، خیلی بده ، شرم آوره
کنار نشستن و کاری نکردن
خیلی بیشتر از بودجه ی کسی بودن ، عدم استطاعت مالی