پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٣٧٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به صَرفِ . . . رسیدن/بودن، به خوردِ . . . دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمک کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قطع پیوند، جدا/سوا کردن، قطع ارتباط، پیوندزدایی، گسستن، گسیختن، گسلاندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

روبه مرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

روبه انحطاط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تمرکز، متمرکزسازی، تغلیظ، با تمرکز بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ریزی، قلّت، اندکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نقش آفرینان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

نقش آفرینی، نوازندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نقش آفرینی ایفا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

نقش آفرین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

دهه ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تصویرشده، ترسیم شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ترسیم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در ابتدای چیزی جمع شدن، از جلو وارد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

موجد، ایجادکننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برگرفتن there are two positions that can be held = دو دیدگاه هست که می توان برگرفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

محو شدن، رفته رفته کم شدن، ضعیف شدن، تحلیل رفتن، کمرنگ شدن، به تدریج کاهش یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جلوه، تجلی، بروز، ظهور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رتبه، ردیف، مرتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایین مرتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مورد تاکید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

یعنی، به این معنا که محتوا، مضمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

شدن to go crazy = دیوانه شدن to go bankrupt = ورشکست شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شد he went crazy = دیوانه شد The company went bankrupt =شرکت ورشکست شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بازتولیدشده، بازسازی شده، بازآفرینی شده، تکثیرشده، تکثیریافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تاکید، تاکیدسازی، برجسته سازی، متمایزسازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به صورت مجزا، فردی، مستقل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تلقی، درنظرگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 نحوه، شیوه 2 درنظرگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دارای همپوشی، همپوشان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازشناخته ( شده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سوابق، پیشینه، مقدمات نیاکان، آبا، اجداد، پیشینیان، گذشتگان، اسلاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نیا، نیاکان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وارسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

سطحی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نگاه انداختن، نظر افکندن دید، نگرش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نظری، به صورت نظری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ ) محروم از تفریح ۲ ) به گِل نشسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 متصل سازی، پیوندزنی 2 متصل کننده، پیونددهنده 3 سفر مجانی در ماشین کس دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیوستن، پیوند زدن/خوردن، چسبیدن، متصل کردن/شدن، همبند کردن، همبسته کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست تکان دادن برای مجانی پیمودن مسیر در ماشین کس دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Informal for hitchhike = مجانی با ماشین کسی رفتن، پیمودن مسیر مجانی با ماشین فرد دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

الگوبرداری، الگو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

be explicit = صراحت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

داشتن it is important to : اهمیت دارد که . . . معنی/معنا دادن، به معنای چیزی بودن، یعنی Family is supporting and loving one another : خانواده یعنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هژمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هژمونیکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هژمونیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هژمونی