پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٤٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

محو شدن، رفته رفته کم شدن، ضعیف شدن، تحلیل رفتن، کمرنگ شدن، به تدریج کاهش یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جلوه، تجلی، بروز، ظهور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رتبه، ردیف، مرتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایین مرتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مورد تاکید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

یعنی، به این معنا که محتوا، مضمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شدن to go crazy = دیوانه شدن to go bankrupt = ورشکست شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شد he went crazy = دیوانه شد The company went bankrupt =شرکت ورشکست شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بازتولیدشده، بازسازی شده، بازآفرینی شده، تکثیرشده، تکثیریافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تاکید، تاکیدسازی، برجسته سازی، متمایزسازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به صورت مجزا، فردی، مستقل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تلقی، درنظرگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 نحوه، شیوه 2 درنظرگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دارای همپوشی، همپوشان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازشناخته ( شده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سوابق، پیشینه، مقدمات نیاکان، آبا، اجداد، پیشینیان، گذشتگان، اسلاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نیا، نیاکان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وارسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

سطحی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نگاه انداختن، نظر افکندن دید، نگرش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نظری، به صورت نظری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

۱ ) محروم از تفریح ۲ ) به گِل نشسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیوستن، پیوند زدن/خوردن، چسبیدن، متصل کردن/شدن، همبند کردن، همبسته کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 متصل سازی، پیوندزنی 2 متصل کننده، پیونددهنده 3 سفر مجانی در ماشین کس دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست تکان دادن برای مجانی پیمودن مسیر در ماشین کس دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Informal for hitchhike = مجانی با ماشین کسی رفتن، پیمودن مسیر مجانی با ماشین فرد دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

الگوبرداری، الگو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

be explicit = صراحت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

داشتن it is important to : اهمیت دارد که . . . معنی/معنا دادن، به معنای چیزی بودن، یعنی Family is supporting and loving one another : خانواده یعنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هژمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هژمونیکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هژمونیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هژمونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرفن آور ( در برابر low - tech : کم فن آور )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پردرآمد، پرمزد، پردستمزد، دستمزدبالا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

پسوند led - : محور market - led = بازارمحور city - led = شهرمحور demand - led = تقاضامحور commercial - led = تجارت محور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پرنفوذ، پرروابط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجهز، پرتجهیزات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

طلایه دار/طلیعه دار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

شایان توجه، قابل توجه، قابل ملاحظه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پخش ( و پلا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

روبه زوال، روبه افول، روبه انحطاط، روبه نیستی، روبه نابودی، در حال فروپاشی/فروریزی، درحال زوال، درنقصان، درانحطاط، در اضمحلال waning, dying, failing ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

طی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بلوغ، بالندگی، تکامل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در تلاش توان فرسا، شاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جور بودن، موافق/سازوار بودن

پیشنهاد
١

قابلیت پیش بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ترتیب رتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

به صورت قابل ملاحظه ای، به طور شایان توجه ای، شدیدا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نافع، منتفع، بهره مند، بهره ور