پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٣٦
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خردمندی، اندیشمندی، هوشمندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خبث، خطا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

استدلالات، براهین، ادله، علل، دلایل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

گاهی لازم است " آن" ترجمه شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

این ها، اینان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادله، براهین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

واقع بینانه، کاربردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اظهارشده، اداشده، ابرازشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرشتاب، پرسرعت، بسیار سریع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بیان کننده، گویا، نشان دهنده، نشانگر، مبین، بیانگر، نماینده، نمایانگر، دال بر، حاکی از، مشخص کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دال بر/حاکی از چیزی بودن، دلالت بر/حکایت از/نشان از چیزی داشتن، مبین چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1 همین، همان 2 گاهی لازم است "آن" ترجمه شود و بعد از کلمه قرار گیرد Economists appreciate cities as a locus for understanding economic growth. The re ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

وجهه، جنبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سهمیه، حصه، بهره، عامل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

ملزم/موظف/مقید به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برقرار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در جریان، دایر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

فروگذاری، اغفال، بی توجهی، نادیده گیری، نادیده انگاری، اغماض

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فروگذاردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فروگذارده، اغماض شده، مورد اغماض being overlooked = فروگذاردگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

جاافتاده، ازقلم افتاده، ناموجود large cities may be missing in these tables = احتمال دارد شهرهای بزرگ در این جداول موجود نباشند/از قلم افتاده باشند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مورداستفاده، استفاده شده، استعمال شده، به کاررفته، به کارگرفته شده، به کاربرده شده گماشته ( شده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

روش، شیوه، روشمندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قابل مدیریت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرونشانده، تقلیل یافته، تسکین یافته، تخفیف یافته، کاسته، کم، آرام، آسوده، سیر، سیراب، ساکت، نرم شده، خاموش، دفع شده، برآورده ( شده ) ، سبک ، تسلی یاف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

در خود جای دادن، دربرگرفتن، دربرداشتن، داشتن، دارا بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مربوط شدن به، مرتبط/وابسته بودن به، ناشی شدن از، برآمدن/برخاستن از، نسبت دادن به، منتسب دانستن به، بستن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

ناشی از، مرتبط با، در رابطه/ارتباط با، مربوط به، پیامدِ، نتیجه ی، منتج از، برآمده از، برخاسته از، برگرفته از، به علت، به سبب، به موجب، بر اثرِ، ماحصلِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بازداری، ممانعت، جلوگیری، پیشگیری، دفع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تشکیل دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشتاز، طلایه، جلودار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ناچیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به بیان دقیق تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به صَرفِ . . . رسیدن/بودن، به خوردِ . . . دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمک کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قطع پیوند، جدا/سوا کردن، قطع ارتباط، پیوندزدایی، گسستن، گسیختن، گسلاندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

روبه مرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

روبه انحطاط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تمرکز، متمرکزسازی، تغلیظ، با تمرکز بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ریزی، قلّت، اندکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نقش آفرینان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

نقش آفرینی، نوازندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نقش آفرینی ایفا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

نقش آفرین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

دهه ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تصویرشده، ترسیم شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ترسیم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در ابتدای چیزی جمع شدن، از جلو وارد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

موجد، ایجادکننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برگرفتن there are two positions that can be held = دو دیدگاه هست که می توان برگرفت