تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

گفته خویش را نقض کردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

نیروی طبیعت، قدرت طبیعت، دست طبیعت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اجمالا توضیح دادن، به طور خلاصه تشریح کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فراز و فرود، بالا و پایین، پستی و بلندی، اوج و حضیض

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اهل درس و مطالعه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نرمالو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص متمول، سرشناس و همیشه حاضر در مراسم پر خرج و سطح بالا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به احترامِ کسی کلاه از سر برداشتن و تکریم وی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حزن انگیز، ناراحت کننده، تاسف بار، تاسف انگیز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی از متون می شده به این شکل ترجمه کرد که به نظرم خیلی سلیس و روان می شه: مهر تایید زدن بر. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که در مبارزه یا در یک دوئل به شخص مبارز یا دوئل کننده کمک می کنه و اون رو همراهی می کنه همراه مبارز، کمکِ شخص مبارز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم پیاله گان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان تقریبا همه معانی �اسمی� رو ذکر کردن ولی در حالت �صفت� یه معنی داره که بیان نشده: مهم و تاثیر گذار Material changes, Material benefit

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی ( معمولا داستان یا روایت ) که اصالت و اعتبار و صحتش به شدت زیر سواله و به احتمال بسیار زیاد غیر واقعی هست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

همراه با حروف اضافه of یا with: بویِ . . . دادن، عطرِ . . . دادن و معنای دیگرش: یادآورِ چیزی بودن، خاطره ی چیزی را زنده کردن، تداعی کننده چیزی بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در آرزویِ یا در حسرتِ ( دیدار کسی، داشتن چیزی، حضور در مکانی، . . . ) بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( فعالیت ) روزانه، روزمره، روتین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چون این کلمه بار معنایی منفی داره و صفات منفی رو باید در ذهن مخاطب تداعی بکنه در نتیجه عبارات �همکار� و �گروه� خیلی مناسب برای جایگزینی اون نیستن. . ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای استعاری در واقع اشاره داره به صفات جنس نر که مهم ترینشون �پرقدرت� و �پر توان�و � اراده آهنین� هست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با حروف اضافه on/upon: عشق ورزیدن به. . . ، محبت کردن به. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مطرح کردن یک درخواست از شخص دیگر به طور مداوم طوری که باعث کلافگی طرف بشه. اگر معادل فارسی با یک کلمه بخواهیم برایش پیدا کنیم به نظرم� پیله کردن� ، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگرانی و احساس خطر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم که خیلی سریع عصبانی می شده و جوش میاره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیجی و منگی بر اثر مصرف مشروبات الکلی و یا مواد مخدر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( گزارش، اظهار نظر، سخن و. . . ) نامفهوم، درهم برهم، بی سر و ته، گُنگ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جز معانی که پیش تر ذکر شد، یعنی �پنچر شدن� و �سوراخ کردن�، معنی دیگر این کلمه �در هم شکستن� و �از بین بردنِ� یک امید، آرزو، ایده، نظر، اعتبار، غرو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر گلی و خیس ( معمولا به خاطر بارندگی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم معمولی، آدم بی خاصیت، آدم به درد نخور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بغض آلود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( شخص ) : درمانده و غمگین ( مکان ) : متروک ( امید، تلاش ) : واهی، مذبوحانه، بی سرانجام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

واکنش نشان دادن، بروز دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار غم انگیز و اندوهناک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آدم ) : گرفته و اندوهگین، محزون و غمگین ( فضا، جو، محیط، موقعیت و . . . ) که غم و اندوه بر آن سایه افکنده، دلگیر ( رنگ ) : تیره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جز معانی ای که دوستان پیشتر ذکر کردن، در معنای استعاری می شده از کند و کاو و جست و جو هم استفاده کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معتقد به جبر و سرنوشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذیل دسته یا گروه بزرگتری طبقه بندی کردن، زیر مجموعه چیزی قرار دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانم سپهری احتمالا کلمه pitch رو با pith اشتباه کردن اولی به معنی زمین بازی هست، دومی به معنی لایه سفید زیر پوست پرتقال یا به معنای استعاری لب مطلب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارهای یدی، کارگری، حمالی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست سختی را تحمیل کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمِ وِل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال، بی تفاوت، سرخوش، دنیا رو آب ببره اونو خواب می بره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار مسرور و خوشحال، سرمست از موفقیت و پیروزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جالب و بامزه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشایند و جذاب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شوخی گرفتن، جدی نگرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا با حرف اضافه of: رگباری از. . . ، سیلی از. . . ، هجومی از. . . ، هجمه زیادی از. . . ، طوفانی از. . . ،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به تکاپو واداشتن، تحریک کردن، تلنگر زدن ( برای حل کردن یک مشکل یا بهبود بخشیدن یک وضعیت نابسامان )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر حرارت و پر هیجان، گرم و مهیج

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سفر دور و دراز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه حل سریع و موقت، اقدام موقت و دم دستی