تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بقیه ( افراد )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به هنگام پرتاب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. شکل ( در مقالات و . . . ) 2. تصور کردن مثال: He figured he would save money by mailing himself to Dallas, so he packed himself inside a box! او ف ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریسه رفتن در کودکان: بند آمدن نفس بچه ها هنگام گریه همراه با کبودی مثال: She wouldn't stop crying, and she was turning blue گریه اش را قطع نمی کرد و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشک بادی یا تیوب بادی استخری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درآمد بالا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تأثیر گذاشتن روی . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

had over گذشته ی have over به معنای دعوت کردن ( به منزل و دورهمی گرفتن ) می باشد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چپاندن، پر کردن، چپانده شدن مثال: I was crammed between this guy who was snoring the whole time. من بین این مردی که تمام مدت خروپف می کرد، چپانده ش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استنباط دقیقی داشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفت و آمد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیچ فایده ای نداره. مثال: So there's really no point in my spending money on a large place with lots of room. بنابراین واقعاً هیچ فایده ای ندارد که ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره درخشان a bright star

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه وسط بین شروع و پایان یک چیزی، نیمه راه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می ارزه که جابجا بشی یا کنار گذاشته بشی. معنی bump ضربت در اثر تکان سخت؛ جای دیگری را گرفتن ( در هواپیما ) ، برکنار کردن و . . . هست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشیدنی ها

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقاوم شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روش بحث برانگیز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

📋 بازه زمانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه فتوکپی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذا دادن - سوق دادن مثال: This slogan explicitly directs a mother to feed a Healthy Start meal to her baby. این شعار به صراحت مادر را به دادن یک وعد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد فُرم، بد بدن، نامناسب ( از لحاظ ریخت )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. گشتن، چرخیدن، این ور و اونور رفتن، رفت و آمد کردن. مثال: That's not how he was in college. Back then he used to go around in old T - shirts and j ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از ظهر همان شب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. دستورالعمل ها، دستورات 2. راهنمایی 3. جهت ها، مسیر ها مثال: A: I got lost trying to find Alex's house . . . . . B: Really? But I gave you directi ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

logging

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاموش شدن تلفن همراه. مثال: گوشیم خاموش شد. My cell phone died.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشت پا زدن، پشت پا خوردن

پیشنهاد
٠

قصد پشت پا زدن بهت رو نداشتم. مثال: I was walking too fast, and I wasn’t watching where I was going. I didn’t mean to trip you. خیلی تند راه می رفت ...

پیشنهاد
٠

این دفعه رو نادیده می گیرم ( دیگه تکرار نشه ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویترین مغازه ( ویترین شیک )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

قبل از موقع به خصوص واقع شدن predate = to exist earlier than something else

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرسایش یافتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بار سفر، بار وبندیل Luggage اسم غیرقابل شمارش است و شامل همه کیف و چمدان های شما می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به تنهایی مثال: I turn on the washing machine by myself. ماشین لباسشویی را خودم ( به تنهائی ) روشن می کنم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذشته ی go hiking : کوهنوردی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاده روی walking کوه نوردی go hiking

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوه نوردی go hiking پیاده روی walking

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوای خنک، خشک و تازه ( کوهستان ) مثال: I breathed in deeply the crisp mountain air

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوت برداری کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن تر، سبک تر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلط داشتن مثال: you need to be able to put down your textbooks from time to time and forget about accuracy. That's the only way to become more ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروگاه امواج یا جایگاه امواج انرژی یا همان محل توقف نیروگاه موج مجموعه ای از ماشین آلاتی است که انرژی موج را به جریان برق تبدیل می کنند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته مهم اینه که

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

1. ضروری، حیاتی crucial = vital 2. سخت، دشوار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کشاورزی گلخانه ای که فعالیت کشت محصولات در چندین لایه، یکی بالای دیگری انجام می پذیرد.