پیشنهادهای hamed jabra (١٣٦)
اختراع مهم
مریض بودن، رنجور بودن؛ رنج بردن ( از بیماری )
ارتباط، روابط، پیوندها
لازمه چیزی بودن
حیرت برانگیز
به همین دلیله که . . . That's why = It's because
به همین دلیله که . . . It's because = That's why
دزدیدن از، به زمین زدن یا کوبیدن مثال: The waves are so dangerous. They always knock me over. امواج بسیار خطرناک هستند. آنها همیشه منو به زمین می زن ...
شاید؛ ( در ابتدای جمله ) ممکنه. مثال: اگه ممکنه چند تا موزیک با خودت بیار. Maybe bring some music with you.
معنی دیگر: همراه شدن مثال: Sometimes I have to wait a long time until another person comes along. بعضی اوقات مجبورم که خیلی صبر کنم تا شخص دیگری هم ...
از پله ها استفاده کردن
تنهای تنها
عینک معمولی یا طبی
معنی دیگر: تو نخ یه چیزی بودن، به چیزی علاقه داشتن. مثال: من تو نخ یه چیزی ام. I'm into sth. من واقعاً از داستانش خوشم اومد. I was really into the ...
They knew it was coming. آنها می دانستند که قرار بود چی پیش بیاد.
A cowboy rides into town on his horse, cleans up the town, and rides out with the girl. یک گاوچران سوار بر اسب خود وارد شهر می شود، شهر را ( از هر ج ...
for free بصورت رایگان
در اصل این جمله اینطوری بوده: گوش کن ببین چی میگم Let me tell you what
تمام شدن کامل چیزی sold out of sth
warranty : تعویض بی قید و شرط در صورت خرابی guarantee : وقتی یک جنسی برای بازه زمانی مشخصی گارانتی دارد، آنرا برایت repair می کنند.
I noticed that the heels are coming off. متوجه شدم که پاشنه هاش داره کنده میشه.
تا اون موقع برای مثال: See you in five minutes. تا پنج دقیقه دیگه می بینمت. کلاً ساختار in period of time یعنی تا فلان موقع.
تمام کردن چیزی مثال: We are completely out of your size. ما کاملاً سایز شما را تمام کردیم.
They're all packed away in boxes now. اکنون همه شون در جعبه ها بسته بندی و کنارگذاشته شده اند.
ارائه دادن سخنرانی علمی
کلمه Campus مربوط به محوطه دانشگاه یا کالج میشه که این محوطه شامل حیاط، ساختمان ها، محل زندگی دانشجوها و . . . را شامل میشود. یه جورایی محل وسیعی بر ...
این آنجائی بود که . . .
بیشتر حال میده.
همه چیز بر وفق مُراده.
کسی که شغلش روی بازدهی مالی بازار باشد.
head back = go back
take long = last
awful = terrible = dreadful خیلی بد، مزخرف، ناخوشایند
چرا، چطور؟ مترادف Why که البته؛ Why ( formal ) How come ( informal )
You're welcome Don't mention it Happy to help Not at all Any time ( informal ) خواهش می کنم.
آستین بلند