تاریخ
٣ ماه پیش
متن
You manifest what you believe, not what you want.
دیدگاه
١

تو چیزی رو به نمایش میذاری که باور داری، نه چیزی که میخوای.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
It is worth while to ruminate over his remarks.
دیدگاه
١

اندیشیدن در مورد حرف هایش ارزشمند است. ( worthwhile )

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He sounded very agitated on the phone.
دیدگاه
١

او پشت تلفن بسیار اشفته به نظر میرسید.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
We watched our fellow students saunter into the building.
دیدگاه
٠

ما هم کلاسی هایمان را هنگامی که درون ساختمان پرسه میزدند مشاهده کردیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I seem to have mislaid my passport have you seen it?
دیدگاه
٠

انگار پاسپورتم رو گم کردم شما اون رو ندیدی؟

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Oh dear, I've mislaid my glasses again.
دیدگاه
٠

اوه عزیزم من دوباره عینکم رو گم کردم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Could I borrow a pen? I seem to have mislaid mine.
دیدگاه
٠

میتونم یه خودکار قرض بگیرم؟انگار از خودمو گم کردم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Ben mislaid the tape he needed for his English class.
دیدگاه
٠

بن نواری رو که برای کلاس انگلیسی نیاز داشت گم کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He sat by the window ruminating on recent underground accidents.
دیدگاه
٠

او کنار پنجره در حال اندیشه کردن درباره حوادث محرمانه اخیر بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The thieves left the night - watchman tied up and gagged.
دیدگاه
٠

سارقان به نگهبان شب را دستبندو دهان بند زدند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The watchman of the storehouse will be relieved at 10 p. m.
دیدگاه
٠

نگهبان انبار ساعت ۱۰ مرخص میشود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The watchman came out from his hut, tipped his hat, and opened the gate.
دیدگاه
٠

نگهبان از کلبه خود بیرون امد، کلاهش را برداشت و بر سرش گذاشت، و درب را باز کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Being a night watchman had its compensations, he had to admit.
دیدگاه
٠

اون باید اقرار میکرد که نگهبان شب بودن خسارت های مخصوص به خودشو داره.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Somebody's been filching my pens again.
دیدگاه
٠

یه نفر دوباره خودکارهامو دزدیده.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Jack filched a pen from his friend's pocket.
دیدگاه
٠

جک یک خودکار از جیب دوستش کش رفت ( دزدید ) .

تاریخ
١ روز پیش
متن
Who's filched my pencils?
دیدگاه
٠

چه کسی مدادهای مرا دزدیده است؟

تاریخ
١ روز پیش
متن
Oliver filched a packet of cigarettes from a well - dressed passenger.
دیدگاه
٠

الیور یک بسته سیگار از یک مسافر خوش تیپ کش رفت ( دزدید ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
A police officer's badge is an emblem of authority.
دیدگاه
٠

درجه یک افسر پلیس نشانه اعتبار است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
At the dinnertable, father's job is to carve the meat.
دیدگاه
٠

سر سفره شام، وظیفه پدر بریدن ( تکه تکه کردن ) گوشت است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Ask the man in the shop to carve the meat up for you.
دیدگاه
٠

از ( آن ) مرد داخل مغازه درخواست کن که گوشت رو برات قطعه قطعه کنه.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He was born with a silver spoon in his mouth.
دیدگاه
٠

او با یک قاشق نقره در دهانش به دنیا آمد ( در یک خانواده ثروتمند متولد شد )

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Elinor would not vouchsafe any answer.
دیدگاه
٠

الینور هیچ پاسخی نداد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
'He drives like a madman,' was all the information he vouchsafed.
دیدگاه
٠

تمام اطلاعاتی که او داد ( این بود که ) او مثل دیوانه ها رانندگی میکند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The movie will begin in five minutes. we'd better hotfoot it to the theater.
دیدگاه
٠

فیلم پنج دقیقه دیگه شروع میشه، بهتره برای رفتن به تئاتر عجله کنیم

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She plays the drums well enough.
دیدگاه
٠

او به خوبی طبل میزند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Her partially clothed body was found in woods nearby.
دیدگاه
٠

بدن نیمه پوشیده او در جنگل های اطراف پیدا شد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I'm going to hack the tree down.
دیدگاه
٠

من قصد دارم که درخت را ببرم.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Crosses on the map denote villages.
دیدگاه
٠

ضربدر های روی نقشه روستاها را نشان میدهند.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
By ignorance is pride increased; those most assume who know the least.
دیدگاه
٠

غرور بوسیله نادانی افزایش پیدا میکند، آنهایی که اغلب میپندارند که میدانند ( از همه ) کمتر ( میدانند ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Graffiti was scribbled all over the walls.
دیدگاه
٠

دیوار نوشته در سراسر دیوار ها خط خطی شده بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The buildings were covered with racist graffiti.
دیدگاه
٠

ساختمان ها پوشیده از دیوار نوشته نژادپرستانه بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The graffiti on the wall said 'Liverpool rules OK'.
دیدگاه
٠

دیوار نوشته روی دیوار میگفت:لیورپول خوب فرمانروایی میکند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The subway was covered in graffiti.
دیدگاه
٠

مترو پوشیده از دیوار نوشته بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
As a young man, he was ashamed of his father's humble attitude.
دیدگاه
٠

بعنوان یک جوان، از رفتار حقیرانه پدرش شرمسار بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
In The Lady or the Tiger, the hero had the dilemma of which door to open.
دیدگاه
٠

بین ( انتخاب ) بانو یا ببر، قهرمان بین این دوراهی بود که کدام در را باز کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Lottie faced the dilemma of whether to approve of the operation or not.
دیدگاه
٠

لوتی با این دوراهی مواجه شد که آیا عملیات را بپذیرد یا نه.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The plumber repaired the leaking pipes.
دیدگاه
٠

لوله کش لوله های دارای نشتی را تعمیر کرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
What does the term 'patrician' signify?
دیدگاه
٠

کلمه "patrician" چی معنایی میده؟

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Your accountant will discuss with you how to complete these forms.
دیدگاه
٠

دفتر دار ( منشی ) شما درباره اینکه چگونه این فرم هارو کامل کنید با شما صحبت خواهد کرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Cutting down all those trees is a crime in my opinion.
دیدگاه
٠

به نظر من قطع کردن همه آن درخت ها یک کار اشتباه و غیر اخلاقی است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Much joy to you in the upcoming year.
دیدگاه
٠

در سال آتی برای شما خوشحالی فراوان ارزومندم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I don't want to impose on you.
دیدگاه
٠

من نمیخواهم در حق شما اجحاف کنم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
To accomplish great things, in addition to dream, must act.
دیدگاه
٠

برای به نتیجه رساندن کارهای بزرگ، علاوه بر رویاپردازی، باید عمل کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The prisoner cursed his captors.
دیدگاه
٠

زندانی به اسیرکننده هایش فحش داد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sex is considered taboo as a topic for discussion.
دیدگاه
٠

سکس ( مسائل جنسی ) بعنوان موضعی برای بحث ممنوع است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There's a taboo on smoking in this office.
دیدگاه
٠

سیگار کشیدن در این دفتر ممنوع است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sex is no longer the taboo subject it used to be.
دیدگاه
٠

سکس دیگر یک مسئله حرام ( ممنوع ) مثل انچه که قبلا بود نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The university was put together by stages.
دیدگاه
٠

دانشگاه طی چند مرحله ساخته شد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She is very kind to the dumb children.
دیدگاه
٠

او با بچه های لال خوش رفتار است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Don't make dumb mistakes again.
دیدگاه
٠

اشتباهات احمقانه را دوباره مرتکب نشوید.