watchman

/ˈwɑːt͡ʃmən//ˈwɒt͡ʃmən/

معنی: بایگان، محافظ، سرایدار، نگهبان، پاسدار
معانی دیگر: شبگرد، مواظب، مراقب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: watchmen
مشتقات: watchmanly (adj.)
• : تعریف: a man who keeps watch over or guards something, such as a building, esp. at night.

جمله های نمونه

1. The night watchman makes the rounds of the building every hour.
[ترجمه گوگل]نگهبان شب هر ساعت ساختمان را می گرداند
[ترجمه ترگمان]نگهبان شب هر ساعت از ساختمان دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They throttled the watchman and robbed the bank.
[ترجمه گوگل]نگهبان را گلوله کردند و بانک را سرقت کردند
[ترجمه ترگمان]نگهبان را خفه کردند و بانک را غارت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The criminal throttled the watchman and robbed the bank.
[ترجمه گوگل]جنایتکار نگهبان را گلوله کرد و به بانک دستبرد زد
[ترجمه ترگمان]مجرم نگهبان را خفه کرد و بانک را غارت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The watchman lives in a hut no far from here.
[ترجمه گوگل]نگهبان در کلبه ای نه چندان دور از اینجا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]نگهبان در کلبه ای بسیار دور از اینجا زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thieves left the night - watchman tied up and gagged.
[ترجمه Peter Strahm] سارقان به نگهبان شب را دستبندو دهان بند زدند.
|
[ترجمه گوگل]دزدها شب را ترک کردند - نگهبان بسته و دهانش را بستند
[ترجمه ترگمان]دزدها شب را با دست بسته و دست و پا بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The watchman of the storehouse will be relieved at 10 p. m.
[ترجمه Peter Strahm] نگهبان انبار ساعت ۱۰ مرخص میشود.
|
[ترجمه گوگل]ساعت 10 شب نگهبان انبار آسوده می شود متر
[ترجمه ترگمان]نگهبان انبار از ساعت ۱۰ صبح آسوده خواهد شد متر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The watchman shone his torch at us.
[ترجمه گوگل]نگهبان مشعل خود را به سوی ما تابید
[ترجمه ترگمان]نگهبان مشعل به سوی ما می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The watchman came out from his hut, tipped his hat, and opened the gate.
[ترجمه Peter Strahm] نگهبان از کلبه خود بیرون امد، کلاهش را برداشت و بر سرش گذاشت، و درب را باز کرد.
|
[ترجمه گوگل]نگهبان از کلبه بیرون آمد، کلاهش را نوک زد و دروازه را باز کرد
[ترجمه ترگمان]نگهبان از کلبه بیرون آمد کلاهش را روی کلاهش گذاشت و دروازه را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The watchman retreated to get on with his cooking and perhaps ponder his next step.
[ترجمه گوگل]نگهبان عقب نشینی کرد تا به آشپزی خود ادامه دهد و شاید در قدم بعدی خود فکر کند
[ترجمه ترگمان]نگهبان پس از غذا عقب نشست و شاید به قدم بعدی فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Clyde, the night watchman, stood to attention as they alighted.
[ترجمه گوگل]کلاید، نگهبان شب، در حین پایین آمدن آنها در معرض توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کلاید، نگهبان شب، همچنان که پیاده می شدند، گوش به زنگ ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Being a night watchman had its compensations, he had to admit.
[ترجمه Peter Strahm] اون باید اقرار میکرد که نگهبان شب بودن خسارت های مخصوص به خودشو داره.
|
[ترجمه گوگل]او باید اعتراف می‌کرد که نگهبان شب بودن جبران‌های خودش را داشت
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کرد که نگهبان شب پاداشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At first, the night watchman thought it was an avalanche.
[ترجمه گوگل]در ابتدا نگهبان شب فکر کرد که بهمن سقوط کرده است
[ترجمه ترگمان]اول، نگهبان شب فکر می کرد بهمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At this point the watchman came out of his hut where he seemed to have been cooking himself a tasty meal.
[ترجمه گوگل]در این هنگام نگهبان از کلبه خود بیرون آمد، جایی که به نظر می رسید برای خودش یک غذای خوشمزه درست می کرد
[ترجمه ترگمان]در این هنگام نگهبان از کلبه ای که به نظر می رسید غذای خوش مزه درست می کند از کلبه بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The spooky goings-on happened when night watchman James Durham spotted a man with a heavy overcoat walking his black retriever.
[ترجمه گوگل]این اتفاق وحشتناک زمانی رخ داد که نگهبان شب، جیمز دورهام، مردی را با پالتوی سنگین در حال راه رفتن رتریور سیاه خود دید
[ترجمه ترگمان]اتفاق عجیبی افتاد که وقتی شب سر جیمز دوره ام یک مرد را با پالتویی سنگین دید که سگ شکاری سیاهش را به راه انداخته بود، افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The watchman had come out of his hut and was staring at them.
[ترجمه گوگل]نگهبان از کلبه بیرون آمده بود و به آنها خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]نگهبان از کلبه بیرون آمده و به آن ها خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بایگان (اسم)
archivist, recorder, bursar, chartulary, keeper, watchman

محافظ (اسم)
guardian, watchman, guard, bodyguard, preserver, surveillant

سرایدار (اسم)
caretaker, watchman, janitor, gatekeeper

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

پاسدار (اسم)
watchman, guard, picket, sentry, guardsman

تخصصی

[عمران و معماری] نگهبان

انگلیسی به انگلیسی

• guard, one who patrols (especially at night)
a watchman is a person whose job is to guard a building, a ship, or property.

پیشنهاد کاربران

پاسبان
Have a watchman at the gate of your thoughts to keep the negative ones out
بر دروازه ی اندیشه هایت پاسبانی بگمار تا افکار منفی را به درون راه ندهند.
نگهبان, محافظ

بپرس