تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Harrison perhaps intended the star-flower as a subliminal message.
دیدگاه
٠

به نظرم ، پیام غیر مستقیم ترجمه ی بهتریه

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The logo was still visible but less obtrusive this time in beige.
دیدگاه
٠

لوگو هنوز قابل مشاهده بود، اما این بار به رنگ بژ، کمتر توی چشم می زد. ( یعنی تغییر رنگ باعث بهتر شدن طرح شده )

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Well, to put it in a nutshell, we're lost.
دیدگاه
٠

خب ، خلاصه ش اینه که ما گم شده ایم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
To put it in a nutshell, we're bankrupt.
دیدگاه
٠

خلاصه ی مطلب اینکه ورشکسته شدیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I subvert the whole world just to straighten your reflection.
دیدگاه
٠

تمام دنیا را زیر و رو می کنم، فقط برای اینکه تصویرت را صاف کنم. ( که تو زیبا به نظر برسی )

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Brandishing their swords,they rode into battle.
دیدگاه
٠

شمشیرها را در بالای سر خود برافراشته، به میدان نبرد یورش بردند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I was dismayed to see the sprawl of ugly new buildings in my hometown.
دیدگاه
٠

از دیدن گسترش ساختمان های زشت جدید در زادگاهم به وحشت افتادم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The government has agreed to implement the recommendation in the report.
دیدگاه
٠

دولت موافقت کرده است که توصیه های موجود در گزارش را اجرا کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Kids called me Four Eyes, geek, and nerd.
دیدگاه
٠

بچه ها به من چهارچشم ، غیر عادی و خرخون می گفتند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She was stalked by a jilted ex-boyfriend.
دیدگاه
٠

او توسط دوست پسر سابقش که از جانب او طرد شده بود، تعقیب می شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Most of the crowd were rooting for the home team.
دیدگاه
٠

بیشتر جمعیت داشتند تیم میزبان را تشویق می کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Music is a means of catharsis for me.
دیدگاه
٠

موسیقی، برای من ، وسیله ای برای تسکین روح است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
It was a political act, a travesty from start to finish.
دیدگاه
٠

این یک اقدام سیاسی بود، یک نمایش مضحک از آغاز تا پایان.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Their marriage was a complete travesty.
دیدگاه
٠

ازدواج آنها یک فاجعه ی کامل بود. ( مضحکه ی دیگران شدند )

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
His running commentary on the football match was excellent.
دیدگاه
٠

گزارش زنده ی او از بازی فوتبال عالی بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The pressures to affiliate to the Labour Party were obvious.
دیدگاه
٠

فشارها برای پیوستن به حزب کارگر کاملا معلوم بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The affiliate advises investors to buy some of the issue.
دیدگاه
٠

شرکت وابسته به سرمایه گذاران توصیه می کند که بخشی از این سهام یا اوراق بهادار را خریداری کنند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The oil had become ingrained in his skin.
دیدگاه
٠

روغن به درون پوست او نفوذ کرده بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Such ingrained prejudices cannot be corrected easily.
دیدگاه
٠

یک چنین پیش داوری های نهادینه شده ، به این راحتی درست شدنی نیستند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
This soup/tea tastes like dishwater.
دیدگاه
٠

این چای / سوپ مزه ی آب زیپو میدهد. ( خیلی کمرنگ /رقیق است )

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
No philosopher has done more to disown the idea that his writings embody some kind of masterly or authoritative wisdom.
دیدگاه
٠

هیچ فیلسوفی تا به حال به اندازه این فیلسوف تلاش نکرده است که نشان دهد نوشته هایش لزوماً دارای خرد یا دانش برتر نیستند. ( یعنی وجود خرد در نوشته هایش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
We disported ourselves to our heart's content.
دیدگاه
٠

ما آن طور که دلمان می خواست تفریح کردیم.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
The children are disporting themselves in the swimming pool.
دیدگاه
٠

کودکان در استخر شنا مشغول بازی و تفریح هستند.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
He tends to be a follower because he's fearful of taking the initiative.
دیدگاه
٠

او تمایل دارد که یک دنباله رو باشد زیرا از اینکه خودش ابتکار عمل را به دست بگیرد، هراس دارد.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Our company's initiatives in Asia are opening up new markets.
دیدگاه
٠

طرحهای ابتکاری شرکت ما ، بازارهای جدیدی را برای ما در آسیا گشوده است.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She will succeed because of her strong initiative.
دیدگاه
٠

او به خاطر ابتکار عمل قوی خود موفق خواهد شد.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
How can you be complacent about such a menace?
دیدگاه
٠

چگونه میتوانی درباره ی این چنین تهدیدی بی تفاوت باشی؟

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
As it turned out, Beaton's efforts, whether nefarious or not, were very quickly nullified.
دیدگاه
٠

همان طور که بعدا معلوم شد ، تلاش های بیتون، حال چه بدخواهانه بودند یا خیر، به سرعت بی اثر شدند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
His awkwardness made him fumble with the key.
دیدگاه

به قدری دست و پا چلفتی بود که نمیتوانست کلید را درست در دستش بگیرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Senator Troy denounced the complacent attitude of the polluters of our air.
دیدگاه
٠

سناتور تروی نگرش خودخواهانه ی آلوده کنندگان هوای ما را محکوم کرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
During the speech he fumbled for words.
دیدگاه
١

در طول سخنرانی برای رساندن منظورش به صورت شفاف ، تلاش می کرد کلمات درست را پیدا کند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
I've always held musicians in awe.
دیدگاه
٠

من همیشه برای موسیقی دانان احترام قائل بوده ام.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Offering advice on each and every problem will undermine her feeling of being adult.
دیدگاه
٠

توصیه دادن به وی در مواجهه با هر مشکل باعث تضعیف حس او به عنوان یک فرد بزرگسال می شود.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Ironically, for a man who hated war, he would have made a superb war cameraman.
دیدگاه
٠

طنز ماجرا در این جاست که مردی که از جنگ متنفر بود ، میتوانست به بک فیلمبردار درجه یک جنگ تبدیل گردد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
I thought I saw someone skulking in the bushes - perhaps we should call the police.
دیدگاه
٠

به نظرم اومد کسی توی بوته ها داره زاغ سیاه ما رو چوب میزنه ، شاید بهتر باشه به پلیس زنگ بزنیم.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He skulked around outside until the police had gone.
دیدگاه
٠

او تا زمان رفتن پلیس به پرسه زدن در بیرون ادامه داد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The policeman watched his quarry go into a bar.
دیدگاه
٠

پلیس فردی را که دنبالش بود و داشت وارد بار میشد، تماشا میکرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
She is attempting to contact her estranged husband to break the news.
دیدگاه
٠

او در تلاش است تا با همسر جدا شده اش تماس بگیرد و خبر را به او برساند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He could hardly repress his tears.
دیدگاه
٠

کلمه ی suppress برای این جمله مناسب تر است ، چونکه سرکوب آگاهانه انجام شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was known to be a loud-mouthed, opinionated bigot.
دیدگاه
١

او به عنوان فردی یاوه گو ، خود رای و متعصب معروف بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Sue is the extrovert in the family; opinionated, talkative and passionate about politics.
دیدگاه
١

سو برون گرای خانواده است ، متعصب ، وراج و مشتاق سیاست

تاریخ
١ سال پیش
متن
Short pleasure, long lament.
دیدگاه
٠

لذت کوتاه ، افسوس طولانی

تاریخ
١ سال پیش
متن
the purr of an engine.
دیدگاه
٠

صدای نرم ماشین وقتی خوب کار میکند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Speaker after speaker mounted/took the platform to denounce the policy.
دیدگاه
٠

سخنرانهای زیادی پشت تریبون رفته و این سیاست را محکوم کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I had a hunch that Susan and I would work well together.
دیدگاه
٠

به دلم افتاده بود که من و سوزان به خوبی با همدیگر کار خواهیم کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I had a hunch that something like this would happen.
دیدگاه
٠

به دلم افتاده بود که یک همجنین چیزی رخ خواهد داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She makes a simple story resonate with complex themes and emotions.
دیدگاه

او در قالب یک داستان ساده ، مضامین و احساسات پیچیده را منعکس می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In retrospect, I wonder if we should have done more.
دیدگاه
٠

حالا که به گذشته نگاه میکنم ، از خود میپرسم که آیا می بایست کار بیشتری انجام می دادم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was a spring in his step, and ineffable calmness dressing his sun-brown face.
دیدگاه
٠

در گام هایش اشتیاق و شور بود و آرامشی غیرقابل توصیف چهره آفتاب سوخته اش را مزین کرده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The issue of pay will loom large at this Easter's teacher conference.
دیدگاه
٠

مهمترین موضوع بحث کنفرانس دبیران که در روز عید پاک برگزار خواهد شد در خصوص دستمزد آنها خواهد بود.

١