تاریخ
٣ روز پیش
متن
The pressures to affiliate to the Labour Party were obvious.
دیدگاه
٠

فشارها برای پیوستن به حزب کارگر کاملا معلوم بود.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The affiliate advises investors to buy some of the issue.
دیدگاه
٠

شرکت وابسته به سرمایه گذاران توصیه می کند که بخشی از این سهام یا اوراق بهادار را خریداری کنند.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The oil had become ingrained in his skin.
دیدگاه
٠

روغن به درون پوست او نفوذ کرده بود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Such ingrained prejudices cannot be corrected easily.
دیدگاه
٠

یک چنین پیش داوری های نهادینه شده ، به این راحتی درست شدنی نیستند.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
This soup/tea tastes like dishwater.
دیدگاه
٠

این چای / سوپ مزه ی آب زیپو میدهد. ( خیلی کمرنگ /رقیق است )

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
No philosopher has done more to disown the idea that his writings embody some kind of masterly or authoritative wisdom.
دیدگاه
٠

هیچ فیلسوفی تا به حال به اندازه این فیلسوف تلاش نکرده است که نشان دهد نوشته هایش لزوماً دارای خرد یا دانش برتر نیستند. ( یعنی وجود خرد در نوشته هایش ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We disported ourselves to our heart's content.
دیدگاه
٠

ما آن طور که دلمان می خواست تفریح کردیم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The children are disporting themselves in the swimming pool.
دیدگاه
٠

کودکان در استخر شنا مشغول بازی و تفریح هستند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He tends to be a follower because he's fearful of taking the initiative.
دیدگاه
٠

او تمایل دارد که یک دنباله رو باشد زیرا از اینکه خودش ابتکار عمل را به دست بگیرد، هراس دارد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Our company's initiatives in Asia are opening up new markets.
دیدگاه
٠

طرحهای ابتکاری شرکت ما ، بازارهای جدیدی را برای ما در آسیا گشوده است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She will succeed because of her strong initiative.
دیدگاه
٠

او به خاطر ابتکار عمل قوی خود موفق خواهد شد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
How can you be complacent about such a menace?
دیدگاه
٠

چگونه میتوانی درباره ی این چنین تهدیدی بی تفاوت باشی؟

تاریخ
١ ماه پیش
متن
As it turned out, Beaton's efforts, whether nefarious or not, were very quickly nullified.
دیدگاه
٠

همان طور که بعدا معلوم شد ، تلاش های بیتون، حال چه بدخواهانه بودند یا خیر، به سرعت بی اثر شدند.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
His awkwardness made him fumble with the key.
دیدگاه
٠

به قدری دست و پا چلفتی بود که نمیتوانست کلید را درست در دستش بگیرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Senator Troy denounced the complacent attitude of the polluters of our air.
دیدگاه
٠

سناتور تروی نگرش خودخواهانه ی آلوده کنندگان هوای ما را محکوم کرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
During the speech he fumbled for words.
دیدگاه
٠

در طول سخنرانی برای رساندن منظورش به صورت شفاف ، تلاش می کرد کلمات درست را پیدا کند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
I've always held musicians in awe.
دیدگاه
٠

من همیشه برای موسیقی دانان احترام قائل بوده ام.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Offering advice on each and every problem will undermine her feeling of being adult.
دیدگاه
٠

توصیه دادن به وی در مواجهه با هر مشکل باعث تضعیف حس او به عنوان یک فرد بزرگسال می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Ironically, for a man who hated war, he would have made a superb war cameraman.
دیدگاه
٠

طنز ماجرا در این جاست که مردی که از جنگ متنفر بود ، میتوانست به بک فیلمبردار درجه یک جنگ تبدیل گردد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
I thought I saw someone skulking in the bushes - perhaps we should call the police.
دیدگاه
٠

به نظرم اومد کسی توی بوته ها داره زاغ سیاه ما رو چوب میزنه ، شاید بهتر باشه به پلیس زنگ بزنیم.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He skulked around outside until the police had gone.
دیدگاه
٠

او تا زمان رفتن پلیس به پرسه زدن در بیرون ادامه داد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The policeman watched his quarry go into a bar.
دیدگاه
٠

پلیس فردی را که دنبالش بود و داشت وارد بار میشد، تماشا میکرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
She is attempting to contact her estranged husband to break the news.
دیدگاه
٠

او در تلاش است تا با همسر جدا شده اش تماس بگیرد و خبر را به او برساند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He could hardly repress his tears.
دیدگاه
٠

کلمه ی suppress برای این جمله مناسب تر است ، چونکه سرکوب آگاهانه انجام شده است.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He was known to be a loud-mouthed, opinionated bigot.
دیدگاه
١

او به عنوان فردی یاوه گو ، خود رای و متعصب معروف بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Sue is the extrovert in the family; opinionated, talkative and passionate about politics.
دیدگاه
١

سو برون گرای خانواده است ، متعصب ، وراج و مشتاق سیاست

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Short pleasure, long lament.
دیدگاه
٠

لذت کوتاه ، افسوس طولانی

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
the purr of an engine.
دیدگاه
٠

صدای نرم ماشین وقتی خوب کار میکند

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Speaker after speaker mounted/took the platform to denounce the policy.
دیدگاه
٠

سخنرانهای زیادی پشت تریبون رفته و این سیاست را محکوم کردند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I had a hunch that Susan and I would work well together.
دیدگاه
٠

به دلم افتاده بود که من و سوزان به خوبی با همدیگر کار خواهیم کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I had a hunch that something like this would happen.
دیدگاه
٠

به دلم افتاده بود که یک همجنین چیزی رخ خواهد داد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She makes a simple story resonate with complex themes and emotions.
دیدگاه
٠

او در قالب یک داستان ساده ، مضامین و احساسات پیچیده را منعکس می کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
In retrospect, I wonder if we should have done more.
دیدگاه
٠

حالا که به گذشته نگاه میکنم ، از خود میپرسم که آیا می بایست کار بیشتری انجام می دادم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
There was a spring in his step, and ineffable calmness dressing his sun-brown face.
دیدگاه
٠

در گام هایش اشتیاق و شور بود و آرامشی غیرقابل توصیف چهره آفتاب سوخته اش را مزین کرده بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The issue of pay will loom large at this Easter's teacher conference.
دیدگاه
٠

مهمترین موضوع بحث کنفرانس دبیران که در روز عید پاک برگزار خواهد شد در خصوص دستمزد آنها خواهد بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
His instructor offered a more prosaic explanation for the surge in interest.
دیدگاه
٠

استادش توضیح ساده و صریح تری را برای دلیل افزایش ناگهانی علاقه ی به وجود آمده عنوان کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
His government began to unravel because of a banking scandal.
دیدگاه
٠

دولت او به خاطر یک رسوائی بانکی شروع به از هم پاشیدن کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
There's no room for complacency if we want to stay in this competition!
دیدگاه
٠

اگر قصد ادامه دادن در این رقابت را داریم نباید به همین مقدار بسنده کنیم