تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

unpretzel your mind افکار درهم تنیده خود را باز کنید، افکار درهم برهم خود را سامان دهید، ذهن خود را مرتب کنید، افکار گیج کننده خود را ساده کنید، ذهن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاری را ( بدون فهمیدن یا درک آن اینکه چرا اصلا باید انجام داد ) انجام دادن ( که منجر به شگفتی یا آزرده شدن می شود ) ، کار عبث یا بیهوده انجام دادن، ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قابل ( توجیه، توضیح، تشریح، روشنگری ) بودن تصمیمی که به هیچ منطقی قابل توجیه نیست :a decision that defies all logic

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سطحی ( سنجیده شده ) ، ناسنجیده، محاسبه نشده حدس کامل محاسبه نشده: wild guess

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابتدایی، ناشیانه، خام، مستهجن ( در مورد آثار ( ادبی ) )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دارای محتوای فریبنده و یا گمراه کننده ( اخلاقی یا بدخواهانه و شرارت آمیز ) ( مختص آثار منتشرشده اعم از کتب، مقاله یا فیلم )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( انسان ) لاابالی ( بودن ) ، ( شخص ) بدرفتار و بد برخورد ( رویه ) ، ( انسان ) لات

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برخلاف میل باطنی، برخلاف اراده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( نظام ) تحصیل استعداد محور، تحصیل گزینشی ( پذیرش براساس استعداد تحصیلی ) ، آموزش استعداد محور ( در مقابل آموزش عمومی بدون در نظر داشت پایه و پس زمین ...

پیشنهاد
٠

vindicate, absolve, exculpate, acquit, exonerate, clear

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقبیح زدایی کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، رفع اتهام کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقبیح زدایی کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، رفع اتهام کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تقبیح زدایی کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، رفع اتهام کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حضور داشتن، جریان داشتن، وجود داشتن، دربرداشتن ( در کل اجزا یا قسمت ) نژادپرستی همچنان ( در تمام بخش های ) جامعه ما حضور دارد. :Racism continues to ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گواهی، مدرک یا سند ( پایان تحصیل در یک رشته مشخص )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

سمبولیک، نمادین، تمثیلی، مثال زدنی، مبتکرانه، خلاقانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اضمحلال، متلاشی، در هم شکستگی، فروریزی، از هم پاشیدگی اضمحلال ذهنی brain collapse

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همسو بودن، هم نظر بودن، هم عقیده بودن، آشنا بودن ( با نظر یا عقیده کسی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقده عاطفی ( احساسی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

ایده، باور، عمل، عادت، طرز فکر، بار فکری ( که از تجارب یا روابط زندگی قبلی شخصی در او باقی می ماند تا آنجایی که وضعیت جدیدی که به آن مربوط یا مناسب ن ...

پیشنهاد
٠

I've lost my voice زبونم بند اومد: I lost my voice

پیشنهاد
٠

I lost my voice

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Adj & Noun Adj: بدیهی، آشکار، پرواضح، تابلو ( نشانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Synpathizer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sympathizers

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مجموعه ارزش ها، مجموعه هنجارها

پیشنهاد
٠

با آت و آشغال مسدود شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حداقل سود، کمترین بازدهی ( سود ) ممکن، کف سود ( بازدهی ) او موفق شد تا کف سود ( تجارت، کسب ) خود را به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد. :He's been a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( n ) : مورد، مثال، نمونه، رویداد، رخداد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

با وجود دشواری {کامیاب شدن، پیروز شدن، ( عملی را ) باموفقیت انجام دادن ( در کاری ) موفق شدن}

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سهل انگاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بی توجهی، غفلت ( در مسئولیت یا کار محول شده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منظم تماس یا ارتباط برقرار کردن ( به منظور تبادل اطلاعات ) ، منظم در تماس یا ارتباط بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سرزنش کردن یا انتقاد کردن ( بعد از عمل یا کار انجام شده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ارائه ) فعالیت های آگاهی رسانی، ارائه خدمات اجتماعی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالقوه، به کار گرفته نشده، بکر، دست نخورده، محتمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به مروز زمان تحلیل بردن، به مروز زمان تهی کردن ( به ته رساندن، به اتمام رساندن، تمام کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

منطقی به نظر رسیدن، باورپذیر بودن . His story just doesn't add up

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلاص شدن از ( شر ) چیزی، انتقال دادن ( کار یا بار به دیگری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

drop - dead ( adv ) : خیلی ( برای تأکید بر مناظر زیبا یا تماشایی یا انسان زیبارو استفاده می شود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر انرژی، پربازده، نیرومند، قوی، مولد ( قوی، حاصلخیز، پربار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الگوریتم تکرار حافظه ( یا ضمیر ناخودآگاه ) ، الگوی تکرار مبتنی بر حافظه، سیستم ( روال، عادات، فعالیت ها، طرز فکرها، اندیشه ها ) حک شده در حافظه ( =به ...

پیشنهاد
٠

کسی رو توی مخمصه انداختن، کسی رو دچار مشکل کردن، چوب لای چرخ کسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

matter - of - fact ( adj ) 1 ) صریحانه، به طور رک و راست، بی شیله پیله، روراست و صادقانه، ساده و بی آغشته به احساسات و خیال بافی 2 ) واقع بینانه، را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به ثمر رساندن، به تکامل رساندن، به فرجام رساندن، به اتمام رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

محکم، شکست ناپذیر، آسیب ناپذیر، قوی، با ثبات، خدشه ناپذیر استراتژی شکست ناپذیر: bulletproof strategy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشیاری کم ( ناکافی ) ، آگاهی کم ( ناکافی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دادن ( مسیری یا جهتی ) ( با وجود سختی و دشواری ) ، ول نکردن ( وضع یا موقعیتی ) ، پیش بردن، ( بچسب بهش، ادامه بده، ولش نکنhold on to it )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حذف کردن، بریدن، از بین بردن، محو کردن، از میان برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

head - on 1 ) adv, adj: رودررو، شاخ به شاخ، از جلو، به سمت جلو 2 ) adv: به طور سرسختانه ( پیش بردن رویکرد یا راهبردی ) ، به طور مسامحه ناپذیر، بدون ...

١