تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سطحی ( سنجیده شده ) ، ناسنجیده، محاسبه نشده حدس کامل محاسبه نشده: wild guess

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابتدایی، ناشیانه، خام، مستهجن ( در مورد آثار ( ادبی ) )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای محتوای فریبنده و یا گمراه کننده ( اخلاقی یا بدخواهانه و شرارت آمیز ) ( مختص آثار منتشرشده اعم از کتب، مقاله یا فیلم )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( انسان ) لاابالی ( بودن ) ، ( شخص ) بدرفتار و بد برخورد ( رویه ) ، ( انسان ) لات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخلاف میل باطنی، برخلاف اراده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( نظام ) تحصیل استعداد محور، تحصیل گزینشی ( پذیرش براساس استعداد تحصیلی ) ، آموزش استعداد محور ( در مقابل آموزش عمومی بدون در نظر داشت پایه و پس زمین ...

پیشنهاد
٠

vindicate, absolve, exculpate, acquit, exonerate, clear

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقبیح زدایی کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، رفع اتهام کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقبیح زدایی کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، رفع اتهام کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقبیح زدایی کردن، تبرئه کردن، مبرا کردن، رفع اتهام کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حضور داشتن، جریان داشتن، وجود داشتن، دربرداشتن ( در کل اجزا یا قسمت ) نژادپرستی همچنان ( در تمام بخش های ) جامعه ما حضور دارد. :Racism continues to ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گواهی، مدرک یا سند ( پایان تحصیل در یک رشته مشخص )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سمبولیک، نمادین، تمثیلی، مثال زدنی، مبتکرانه، خلاقانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اضمحلال، متلاشی، در هم شکستگی، فروریزی، از هم پاشیدگی اضمحلال ذهنی brain collapse

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

همسو بودن، هم نظر بودن، هم عقیده بودن، آشنا بودن ( با نظر یا عقیده کسی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقده عاطفی ( احساسی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٩

ایده، باور، عمل، عادت، طرز فکر، بار فکری ( که از تجارب یا روابط زندگی قبلی شخصی در او باقی می ماند تا آنجایی که وضعیت جدیدی که به آن مربوط یا مناسب ن ...

پیشنهاد
٠

I've lost my voice زبونم بند اومد: I lost my voice

پیشنهاد
٠

I lost my voice

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Adj & Noun Adj: بدیهی، آشکار، پرواضح، تابلو ( نشانه )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synpathizer

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sympathizers

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه ارزش ها، مجموعه هنجارها

پیشنهاد
٠

با آت و آشغال مسدود شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حداقل سود، کمترین بازدهی ( سود ) ممکن، کف سود ( بازدهی ) او موفق شد تا کف سود ( تجارت، کسب ) خود را به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد. :He's been a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( n ) : مورد، مثال، نمونه، رویداد، رخداد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

با وجود دشواری {کامیاب شدن، پیروز شدن، ( عملی را ) باموفقیت انجام دادن ( در کاری ) موفق شدن}

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سهل انگاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بی توجهی، غفلت ( در مسئولیت یا کار محول شده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

منظم تماس یا ارتباط برقرار کردن ( به منظور تبادل اطلاعات ) ، منظم در تماس یا ارتباط بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سرزنش کردن یا انتقاد کردن ( بعد از عمل یا کار انجام شده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ارائه ) فعالیت های آگاهی رسانی، ارائه خدمات اجتماعی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالقوه، به کار گرفته نشده، بکر، دست نخورده، محتمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به مروز زمان تحلیل بردن، به مروز زمان تهی کردن ( به ته رساندن، به اتمام رساندن، تمام کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

منطقی به نظر رسیدن، باورپذیر بودن . His story just doesn't add up

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلاص شدن از ( شر ) چیزی، انتقال دادن ( کار یا بار به دیگری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

drop - dead ( adv ) : خیلی ( برای تأکید بر مناظر زیبا یا تماشایی یا انسان زیبارو استفاده می شود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر انرژی، پربازده، نیرومند، قوی، مولد ( قوی، حاصلخیز، پربار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الگوریتم تکرار حافظه ( یا ضمیر ناخودآگاه ) ، الگوی تکرار مبتنی بر حافظه، سیستم ( روال، عادات، فعالیت ها، طرز فکرها، اندیشه ها ) حک شده در حافظه ( =به ...

پیشنهاد
٠

کسی رو توی مخمصه انداختن، کسی رو دچار مشکل کردن، چوب لای چرخ کسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

matter - of - fact ( adj ) 1 ) صریحانه، به طور رک و راست، بی شیله پیله، روراست و صادقانه، ساده و بی آغشته به احساسات و خیال بافی 2 ) واقع بینانه، را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به ثمر رساندن، به تکامل رساندن، به فرجام رساندن، به اتمام رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

محکم، شکست ناپذیر، آسیب ناپذیر، قوی، با ثبات، خدشه ناپذیر استراتژی شکست ناپذیر: bulletproof strategy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشیاری کم ( ناکافی ) ، آگاهی کم ( ناکافی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ادامه دادن ( مسیری یا جهتی ) ( با وجود سختی و دشواری ) ، ول نکردن ( وضع یا موقعیتی ) ، پیش بردن، ( بچسب بهش، ادامه بده، ولش نکنhold on to it )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حذف کردن، بریدن، از بین بردن، محو کردن، از میان برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

head - on 1 ) adv, adj: رودررو، شاخ به شاخ، از جلو، به سمت جلو 2 ) adv: به طور سرسختانه ( پیش بردن رویکرد یا راهبردی ) ، به طور مسامحه ناپذیر، بدون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 ) قفسه عایق یا امن ( به دور از گزند عوامل خارجی ) 2 ) کلبه یا محل امن ( استعاره از جایی که هیچ کس یا هیچ چیزی نمی تواند مزاحم شود ) ، خلوتگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در ذهن پروراندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

محاسبه و تحلیل ( به دنبال یافتن پاسخ )

١