پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٥٥٧)
دارای حالت تهوع
چفت هم
از پیش برنامه ریزی شده
دارای توانایی تکلم روان و منسجم نشان دهندۀ توانایی تکلم روان و منسجم
داشتن مفاصل یا بخش های مفصل دار
بیان کردن روان و منسجم یک ایده یا احساس
سرعت گرفتن تند شدن
سرعت بخشیدن شتاب دادن
در حال مرگ؛ محتضر؛ در حال احتضار
مخوف؛ هولناک
دل و جرأت؛ روحیه
مانندگویی
تازه کار شخصی که در یک موضوع، مهارت یا عقیده، در آغاز راه است
گمانه زنی
ظرفی که معمولاً در طی مراسم مذهبی در آن عود می سوزانند
خانۀ بزرگی که بخشی از یک ملک است
شکل ظاهری، نمود یا سبک عرضه که معمولا ذات واقعی چیزی را پنهان می کند
دارای چشم انداز
شاید بشه گفت: شیرین عقل
معطلی
نهاد قانون گذاری یک کشور یا ایالت
انتقال یک دارای یا عنوان با مردن؛ انتقال یا اعطای یک ملک با وصیت یا اجاره
رخ داده ( شده ) به وقوع پیوسته ( شده ) واقع شده اتفاق افتاده ( شده )
زمان گذشتۀ: are از فعل: to be؛ گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی: was؛ ماضی دوم شخص مفرد از فعل: to be؛ ماضی جمع از فعل: to be؛ ماضی التزامی فعل: to be ...
به قول عامیانۀ قدیمی: آکبند در وضعیت اصلی و اولیۀ خود
درون گرا؛ فرد کم رو و کم حرف
پین اتصال به زمین در سه شاخۀ برق
هندوانه؛ خربزه
در آمریکای شمالی به معنای گوساله یا حیوان یکسالۀ بدون داغ ( = نشانه )
شخص غیرمتعارف یا غیروابسته از نظر فکری
ویران شهر؛ پاد - آرمان شهر
امین مؤتمَن معتمَد
موجب رنجش رنجش آور عصبانیت زا خشم انگیز
بسیار مشتاق خیلی جدی
تشدید کننده؛ یک صفت یا قید قوی و تاکیدی؛ موکد ( دستور زبان )
( در گرامر ) بیان کنندۀ شدت، دهندۀ قوت یا تاکید ( برای صفت یا قید ) ؛ تاکیدی
درایت
عامیانه: یه خورده، یه ذره
نگاشتن
قابل اشتعال؛ اشتعال پذیر؛ محترقه؛ آتش گیر
برافروزاننده التهاب زا التهابی تنش زا تشنج زا
سخن سنجی دانشی
غیر قابل تشخیص
غیر قابل تعیین
غیر قابل شناسایی
غیر قابل محاسبه
بی میل یا ناتوان نسبت به باور کردن چیزی